تبیان، دستیار زندگی
نام من «سید روح الله خاتمی» است. بر حسب نوشته ای كه از پدرم در پشت قرآنش باقی مانده است، در سال 1324 قمری (1285 ه.ش) متولد شدم؛
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت الله سید روح الله خاتمی

آیت الله سید روح الله خاتمی

حیات در كلام خویش

از منظر مجاهدان اسلام و نزدیكان وی

پرواز به سوی سرای باقی

پیام تسلیت امام خمینی

حیات در كلام خویش

"نام من «سید روح الله خاتمی» است. بر حسب نوشته ای كه از پدرم در پشت قرآنش باقی مانده است، در سال 1324 قمری (1285 ه.ش) متولد شدم؛ و این را هم عرض بكنم، در تاریخی كه والدم برای من نوشته است، نام مرا «محمد» گذاشته است و لقب مرا «روح الله»؛ ولی از آنجایی كه من یاد دارم، چون از اول نام مرا روح الله خوانده اند، شناسنامه ام را هم به نام روح الله گرفته اند.
آیت الله سید روح الله خاتمی

دوران طفولیت را در «اردكان» سپری كرده ام و از آنجایی كه خانواده من، هم از طرف پدر و هم از طرف مادر، در سلك روحانیت بوده اند، لذا من هم پس از طی دوران كودكی، به تحصیل علوم دینی پرداختم؛ و تا سن هفده سالگی در اردكان، مشغول تحصیل بودم. پس از آن، برای ادامه كسب علم، به «اصفهان» كه در آن ایام، مركز مهم و حوزه گرم علوم و مجمع دانشمندان در فنون مختلف بود، روانه شدم؛ و تا سال 1355 ه.ق (1315 ه.ش) در آنجا به سر بردم و از محضر بزرگان علم و ادب و فقه و اصول و فلسفه، به قدر استعداد و قابلیت، كسب فیض كردم. در این فرصت، برای آنكه یادی از آن بزرگان علم و فضیلت كرده باشم، از آنهایی كه حقشان بر من عظیم تر است، نام می برم: حضرت عالم ربانی «میرزا علی آقا شیرازی»، حضرت علامه بزرگوار «حاج آقا رحیم ارباب»، حكیم و فیلسوف نامدار «شیخ محمد خراسانی»، حضرت «آیت الله حاج میر سید علی نجف آبادی» و حضرت «آیت الله سید محمد نجف آبادی»؛ كه هر یك، علی اختلاف مراتبهم، از چهره های درخشان فضیلت و خورشید های پر فروغ آسمان دانش و تقوا بودند؛ "جزاهم الله عن الاسلام، احسن الجزا؛" كه همه به جوار حق رفته اند.

آیت الله سید روح الله خاتمی

باری، چنانچه در پیش اشاره رفت، در سال 1355 ه.ق (1315 ه.ش)، از اصفهان به اردكان، نه به قصد اقامت، بازگشتم. در آن زمان از طرف رژیم «پهلوی»، فشار و خفقان، مخصوصاً نسبت به روحانیت، به اوج خود رسیده بود و كمر بر محو آنچه نشانه دین و فضیلت و انسانیت بود، محكم، بسته بودند. مساله تغییر لباس، كشف حجاب و تعطیلی محافل دینی و اشاعه فحشا و منكر و بازداشتن مردم از توجه به دین و اخلاق انسانی و سوق دادن مسیولیتشان، طوعاً او كرهاً، به سوی فساد و حیوانیت، به شدت پیگیری می شد و جوی به وجود آورده بودند كه منكر، معروف، و معروف، منكر شناخته می شد و در آن جو، برای روحانیت كه وظیفه او، امر به معروف و نهی از منكر و نشر فضیلت و ترویج دین است، امكان هیچ گونه حركت دینی و علمی و تحقیقی نبود؛ جز اینكه اقامه جماعتی كند و گاهی مسایل ساده فرعی برای عده محدودی بیان كند؛ حتی همین اندازه هم برای رژیم قابل تحمل نبود و اغلب، بهانه جویی و مزاحمت هایی، فراهم می ساخت.

آیت الله العظمی سید روح الله خاتمی؛ این فقیه عالیقدر در سراسر زندگی پربارش به گستراندن اخلاق، قسط، عدل و آزادی پرداخت و شاگردانش و دیگر مردم، همه فضایل نیكوی انسانی را نه تنها از زبانش، كه از منش و رفتارش آموختند.

چند سال بدین منوال گذشت تا «جنگ بین الملل دوم» پیش آمد و شعله های آتش آن، همه جا را گرفت. «ایران» عزیز از طرف «متفقین» اشغال شد و همه چیز این مملكت، دستخوش تجاوز آنها و فساد های بسیار و خسارت های بیشمار و انواع مصیبت ها شد و بلا ها برای ما به بار آورد؛ اما در میان همه آن تاریكی ها، روزنه ای به روشنایی باز شد و آن؛ برداشتن اختناق و فشار و به وجود آمدن آزادی، به خصوص در امور مذهبی بود. آن تضییقات (2)  و فشار ها كه بر روحانیت وارد می آمد، فرو كشید و امكان فعالیت مذهبی به وجود آمد و فرصتی دست داد كه بایستی در جمع، به شئون دینی توجه و در واقع از نو تجدید سازمان شود.

آیت الله سید روح الله خاتمی

با این وضع، اینجانب هم، در اردكان، بر حسب وظیفه، با كمك مردم، به كار هایی دست زدم كه در راس آن، تشكیل «حوزه علمیه اردكان» بود كه ظاهراً در اردكان، كم سابقه یا به آن صورت، بی سابقه بود؛ و در راس دیگر، كار های علمی و دینی و اجتماعی قرار داشت كه برای ذكر آن، موجبی نمی دانم. از سال 1341 ه.ش كه انقلاب اسلامی به رهبری قائد عظیم الشان «حضرت امام خمینی» شروع شد، در جریان آن قرار داشتم و همپای مردم و روحانیت، قدم برداشتم و كار هایی داشتم؛ كه بزرگی و كوچكی آن، و یا در انقلاب چه اثری داشته یا اصلاً اثری نداشته را نمی دانم و نمی خواهم بدانم یا از آن ذكری كنم؛ كه اگر چیزی از آن به حساب آمده باشد و به مقدار ذره ای، مورد قبول درگاه «او» قرار گرفته باشد، فَبها و نَعِمّا؛ وگرنه وای بر من كه عمری تباه كردم و كاری كه بتوان به حساب «او» بگذارم، ندارم.

و اكنون در آستانه هفتاد و هشتمین سنین عمر قرار گرفته و با كارنامه سیاه برای مرگ لحظه شماری می كنم . به جز فضل و رحمت «او» طمع و امیدی ندارم. و اگر كسانی این زندگینامه را بخوانند عاجزانه از آنها می خواهم كه مرا به دعای خیر یاد كرده و آمرزش مرا از درگاه او مسئلت دارند."

اسفند ماه 1360

از منظر مجاهدان اسلام و نزدیكان وی

رزمندگان و فرزندان رشید جبهه و جنگ می گویند:

آیت الله سید روح الله خاتمی

"وقتی وجود آیت الله خاتمی -ره- با آن همه كسالت و كهولت را در جمع خود و در درون سنگر های خود می دیدیم، جلوه ای از رحمت و رافت الهی نسبت به بندگان خدا را در درون خود می یافتیم."

مردم مومن، به ویژه نسل نوپای انقلاب اسلامی می گویند:

"یكرنگی، صدق گفتار و تطبیق مصداق و معیار در عملكرد های فردی و جمعی آن بزرگوار، آمیزه ای از اخلاص، ایمان به خداوند و عشق به عبودیت ذات باری تعالی بود و وجود بی آلایش، گفتار دلنشین و زندگی ساده ولی عمیق او، سراسر برایمان درس بود."

روحانیت معظم و همسنگران مبارزاتش می گویند:

"وجودش برای مردم، مطلقاً، بركت بود و مایه قدرت و قوت اسلام و انقلاب. خدمات ایشان هم برای حوزه علمیه و هم برای جامعه روحانیت، موثر و نافذ بود. كلام بی پیرایه، برداشت دقیق از متون، آیات و روایات، نقل های شیرین و آموزنده و اعتقاد به گفته های خویش، از ویژگی های آموزشی آن بزرگوار بود."

نهایتاً، خانواده، فرزندان و نزدیكان او می گویند:

آیت الله سید روح الله خاتمی

"صمیمیت، یكرنگی، دلسوزی و عطوفت ایشان برای هر یك از ما وصف ناشدنی است. زندگی سبك، آسان و بی تكلف و در عین حال صراحت، قاطعیت، اطمینان قلبی و شجاعت ایشان در رویارویی با قضایا و مسایل، رنگی خاص به برخورد ها می بخشید. اگر اعتقاد به امر و موضوعی نمی داشت، امكان اعتنا و توجه به آن از جانبشان نبود و همیشه آنچه را می گفتند، خود، عامل و آزموده آن بودند. گرچه در روابط خانوادگی، اساس بر احترام متقابل بود، لیكن ایشان را همواره، پیشقدم در گذشت ها و ایثار ها می دیدیم و تا جایی كه امكان انجام كاری برایشان بود، از احاله  به دیگران اكراه می ورزیدند. در عین حال كه دل در غم احوال و مسایل امت داشتند، در محیط خانواده، از صفای دیدار، برخوردار، و كمتر مشكلی بود كه در محضرشان عنوان و راه حل میسری برای آن، پیشنهاد نداشته باشند.

سفارش ایشان به تقوای الهی، حسن معاشرت با مردم، رعایت حق و حقوق فردی و اجتماعی بود. هر یك از نزدیكان را به نوعی، شریك در تصمیم و فكر قلمداد می كردند و از مشورت های مداوم و تشریك مساعی خانوادگی استقبال می نمودند. فرد ممتاز خانواده از نظر ایشان، كسی بود كه دستآورد بهتر و بیشتری از خدا ترسی، تیزهوشی، مطالعه و تسلط بر كتب و منابع اطلاعاتی و برخوردی متواضع داشته باشد و همواره همگی را به همبستگی، همدلی، قوت بخشیدن به نقاط قوت و خطاپوشی در ضعف های احتمالی توصیه می كردند."

پرواز به سوی سرای باقی

آیت الله سیدروح الله خاتمی كه به تعبیر حضرت امام خمینی(ره )چهره تابناك روحانیت روشن ضمیر در دهه های اخیر این مرز و بوم بود، نماینده حضرت امام در استان یزد و از چهره های سرشناس روحانیت كشور به شمار می رفت كه در پنجم آبان ماه 1367 به دیدار حق شتافت.

پیام تسلیت امام خمینی

سخن درباره آیت الله خاتمی را با كلام گویا و بلند بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی، حضرت «امام خمینی» -قدس سره- در رثای آن عزیز به پایان می بریم:

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

اسلام و ایران یكی از پرفروغ ترین چهره های تقوا، خلوص و ایمان خود را از دست داد. برادر عزیزم آقای خاتمی زنده دل، چهره تابناك مبارزات خستگی ناپذیر روحانیت روشن ضمیر، در دهه های اخیر این مرز و بوم بود. او روشنفكری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی بود كه اگر نتوان گفت بی نظیر، مسلماً كم نظیر بود. او با گوشت و پوست خود، مبارزه را می فهمید و سختی های آن را چون شربتی گوارا می نوشید. او یار و پناه محرومان بود. او یك عمر با تحجر و واپسگرایی جنگید و یكی از طرفداران بی بدیل اسلام ناب محمدی -ص- در عصر فریب و خودپرستی بود. او پاك زیست و پاك مرد و پاك در جوار رحمت رَبـّش آرمید. این ضایعه دردناك را به مردم ایران، خصوصاً به اهالی متدین استان یزد و به خانواده مكرمش و فرزندان متدینش و فرزند فاضل و باتقوا و متعهدمان جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد خاتمی -وزیر محترم ارشاد اسلامی- تسلیت عرض می نمایم. خداوند او را غریق رحمت خویش گرداند.

روح الله الموسوی الخمینی

1367/08/06


منابع: سایت خانه فرهنگ خاتمی

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علیمه