تبیان، دستیار زندگی
حسین آقا نجفى اهرى به سال 1282 ه . ق در خانواده‏اى پارسا وبا تقوا و ساده و بى‏آلایش در شهرستان اهر استان آذربایجان‏شرقى دیده به جهان گشود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت الله حسین آقا نجفی اهری

آیت الله حسین آقا نجفى اهرى

ولادت

تحصيلات

ازدواج و فرزندان

روياي صادق

اساتيد

اجازات اجتهادى و روايتى

تدريس،تأليف و شاگردان

مهاجرت به اهر

اخلاق و سيره

مبارزات

رحلت

ولادت

حسين آقا نجفى اهرى به سال 1282 ه . ق در خانواده‏اى پارسا وبا تقوا و ساده و بى‏آلايش در شهرستان اهر استان آذربايجان‏شرقى ديده به جهان گشود. پدر بزرگوارش، فتح الله، مادرارجمندش، زهراء، هر دو عاشقان و شيفتگان اهل بيت عصمت وطهارت(عليهم السلام) بودند و در كمال صفا و پاكى زندگى‏مى‏كردند.

تحصيلات

آقا نجفى اهرى از اوان كودكى به تحصيل علم، عشق و علاقه وافرى‏داشت و اين اشتياق در سيماى نورانى و معصوم گونه‏اش نمايان‏بود. در سن ده سالگى به همت والدين ارجمندش موفق به شروع‏تحصيل در زادگاه خود اهر شد و به مدت دوازده سال در محضر«آيت الله ميرزا عبد الغنى مجتهد اهرى‏» و «ملا جواد اهرى‏»زانو زد و به تحصيل علوم مقدماتى و كتاب‏هاى درسى متداول‏طلبه‏هاى آن زمان (نصاب، گلستان، صرف و نحو، منطق، معانى وبيان، اصول و فقه) پرداخت. در سن بيست و دو سالگى براى تكميل‏دروس سطح به حوزه علميه تبريز وارد شد و به مدت نه سال تاسال 1313 ه . ق از محضر بزرگان حوزه تبريز كسب فيض كرد.

ازدواج و فرزندان

مرحوم آقا نجفى اهرى، قبل از عزيمت‏به نجف، در زادگاه خود با دختر مرحوم ملا تقى، فرزند ملاعلى اصغر رواسجانى به نام «فضه‏خانم‏» ازدواج كرد. ثمره ازدواجشان تنها دخترش (رباب) بود كه ‏او را به عقد حاج سيد عباس گرگرى، از فضلاى آذرى نجف، درآورد.

رؤيايى صادق

معظم له بعد از فرا گرفتن دروس سطح به صورت كامل و شايسته درسن سى و يك سالگى (1313 ه . ق) براى رسيدن به مقامات عالى‏علمى و اجتهاد به حوزه كهن و هزار ساله نجف مشرف شد و به‏محافل علمى و جلسات درسى برخى از بزرگان راه يافت. آيت الله‏العظمى نجفى اهرى خود درباره سفر به نجف اشرف مى‏گفت: «در اهرمنزل كرده و منتظر بودم تا زمينه عزيمت‏به نجف اشرف فراهم‏گردد. تقريبا اواسط مهرماه بود. يك شب در عالم رؤيا ديدم كه‏در حرم مطهر ابا عبد الله الحسين (ع) و در ايوان طلا هستم. با دقت ‏به يكى از ستونهاى ايوان طلا چشم دوخته بودم و سعى مى‏كردم‏ تا از اين ستون به پشت‏بام حرم بروم، ناگهان از خواب بيدارشدم. نزديكيهاى صبح بود، وضو ساخته و خود را براى دخول به صبح‏آماده نمودم، و از خداوند متعال خواستم كه اين خواب را برايم‏مبارك گرداند. هنوز اذان صبح نگفته بود كه كوبه در منزلمان به‏صدا در آمد. به پشت در آمده، با نگرانى در را گشوده و پدربزرگوارم را مشاهده نمودم. علت تشريف فرمائيش را به اين صبح‏زودى سئوال نمودم. (پدرش آن زمان در روستاى «رواسجان‏» زندگى‏مى‏كرد.) در جواب فرمودند: امروز آقاى حسن اهرى (پدر دكتر قاسم‏خان) به مكه مشرف‏اند.

زمينه را فراهم ديده و از پدرم خواستم، تا از ايشان بخواهدساعاتى سفرشان را به تاخير اندازد تا من هم همراه آنان به‏نجف مشرف شوم. براى خداحافظى از مادر و ساير بستگان به روستاى‏رواسجان رفتم كه عمويم هم براى همراهيم و تشرف آماده گرديد.

به همراه افراد فوق الذكر حركت نموديم و بعد از طى منزلها اول‏وارد كربلاى معلى گشتيم. وقتى وارد حرم ابا عبد الله الحسين (ع)شديم، ناگهان چشمم به ستونى افتاد كه آن را در خواب ديده بودم‏و درست همان ستون بود. به عمويم گفتم: من اينجا را ديده‏ام وبعد همگى به زيارت نجف مشرف شديم و آقاى حسن اهرى بعد اززيارت حضرت امير (ع) جهت تشرف به مكه آماده شدند و من و عمويم‏از آنان جدا گشتيم و من، بعد از اجازه اقامت و تحصيل در حوزه‏نجف از آقا سيد محمد كاظم طباطبائى يزدى (صاحب عروة الوثقى)،به عمويم گفتم كه من ماندنى شدم و ديگر برنمى‏گردم و چون‏خانواده‏ام را همراهم نبرده بودم،... نامه‏اى به پدرم نوشتم اگرامكان داشت، همسر و دخترم را به نجف بفرستد و پدرم با همت‏والاى خود آنها را به نجف فرستاد.

اساتيد

1- مرحوم ملا جواد اهرى (استاد مقدمات حاج شيخ در اهر)

2- حضرت آيت الله شيخ عبد الغنى مجتهد اهرى (استاد آقا نجفى‏در اهر).

3- حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محمد كاظم بن عبد العظيم‏طباطبائى يزدى (صاحب كتاب شريف عروة الوثقى).

4- حضرت آيت الله العظمى شيخ محمد كاظم بن ملا حسين خراسانى.

5- حضرت آيت الله العظمى سيد ابو الحسن اصفهانى.

از ديگر اساتيد آقا نجفى‏اهرى مى‏توان; آقا شيخ محمد حسين نائينى (متوفى 1355 ه . ق)و آقا شيخ عبد الكريم ممقانى را نام برد.

اجازات اجتهادى و روايتى

مرحوم آقا نجفى اهرى بعد از تكميل تحصيلات عاليه، موفق به كسب‏اجازه اجتهاد و نقل روايات از آيات و بزرگانى مانند سيد محمدكاظم طباطبائى يزدى، شيخ محمد حسين نائينى، سيد ابو الحسن‏اصفهانى، شيخ عبد الكريم ممقانى شد كه گوياى موقعيت ممتاز علمى‏آن فقيه فرزانه و توجه اساتيد معظم له به ايشان است. همچنين‏ارجاع مسائلى از ناحيه آيت الله العظمى بروجردى به وى، گوياى‏عنايت ايشان و فضل معظم له بود، به عنوان نمونه به دو حكايت‏اشاره مى‏كنيم:

1- در زمان آقا نجفى اهرى عده‏اى از ثروتمندان اهر جهت پرداخت‏بدهى‏هاى شرعى اموالشان، قبل از تشرف به حج، خدمت آقاى بروجردى‏مى‏رسند. قبل از هر چيز، آقا از آنان مى‏پرسد: از كدام منطقه‏ايران آمده‏ايد؟ آنها در پاسخ مى‏گويند: از ارسباران (اهر). آقا از گرفتن خمس‏خوددارى كرده، مى‏فرماييد تا زمانى كه آقا نجفى اهرى در اهرهستند، من اقدام به چنين كارى نمى‏كنم. برگرديد و خدمت آقا شيخ‏حسين برسيد.

2- مساله ديگر اين كه در زمان حيات آقا نجفى اهرى، شهردارى‏اهر با غصب قبرستانى كه هنوز مورد استفاده اموات مومنين بود،حمامى بنا كرد، اما آقا نجفى به علت غصبى بودن، اجازه غسل درآن حمام را نمى‏داد. مردم (انجمن شهر) از آيت الله العظمى‏بروجردى براى تعيين تكليف استفتا كردند و ايشان از جواب‏خوددارى كرد و به آقا نجفى ارجاع داد و سرانجام حمام به خاطراجازه ندادن آقا براى غسل و استحمام از بين رفت و به مخروبه‏تبديل شد. بعد از رحلت آقا نجفى رژيم طاغوت مدرسه‏اى را به نام(ناموس) در آنجا ساخت كه اين مدرسه بعد از انقلاب به نام شهيدبزرگوار رجائى تغيير نام يافت.

تدريس، شاگردان و تاليف

مرحوم آقا نجفى اهرى در دوران پر بركت عمر شريف خود به مدت ده‏سال در حوزه نجف اشرف در مسجد هندى‏ها و مقبره صاحب عروة‏الوثقى بر كرسى تدريس تكيه زد و كتابهايى مانند قوانين الاصول‏ميرزاى قمى، فرائد الاصول و مكاسب شيخ انصارى را به شاگردانش‏از كشورهاى هندوستان، پاكستان، افغانستان و ايران تدريس‏فرمود.

از شاگردان وى مى‏توان حضرات آيات و حجج اسلام: شيخ‏عبد العلى آخوندى اهرى، مرحوم حاج سيد صادق آل محمد اهرى(اولين امام جمعه اهر بعد از انقلاب)، حاج ميرزا يراله دهقان،حاج آقا بخارايى، حاج آقا نجومى و حاج آقا دهدشتى را نام برد.

آقا نجفى اهرى در كنار تعليم و تربيت، كتاب‏هايى را نيز تاليف‏كرد. فهرست كتاب هاى وى عبارت است از:

1- «حديقة الاحباب‏» كتابى وزين و شامل ادعيه، روايات،كرامات، نصايح و مناقب خاندان عصمت و طهارت است و به تعبيرمولف «كشكولى است جمع آورى شده از كتب معتبره.»

2- «شجره طوبى‏» همانند حديقه است.

3- «رساله عمليه به نام (سدره المنتهى فى دين المصطفى)» درسال (1366 ه . ق) در تبريز به چاپ رسيد.

از حاج شيخ شش كتاب چاپ نشده نيز به يادگار ماند كه عبارت است‏از: 1 و 2- «شرح رسائل و مكاسب شيخ انصارى‏» 3- «مناسك حج‏» 4- «اربع مائه (از فرموده‏هاى امام صادق (ع)» 5- «رد بهائيگرى‏» 6- «آيا قرآن قابل ايراد است؟»

آقا نجفى اهرى دست‏خط خيلى خوبى هم داشت و بخشى از نسخه كتاب‏«رياض العلماء و حياض الفضلاء» تاليف; ميرزا عبد الله بن‏عيسى افندى اصفهانى (قرن 12) به دست‏خط اوست. در اين باره‏حكايتى خواندنى به اين صورت نقل كرده‏اند: آيت الله العظمى‏مرعشى نجفى مى‏خواست در نجف اشرف اين كتاب را از يك زن دست‏فروش‏خريدارى كند اما انگليسى‏ها هم مشترى آن بودند و تا سقف‏400 دينار براى خريد پيشنهاد كردند اما زن حاضر شد كتاب راتنها در برابر 200 دينار به آقا نجفى مرعشى بفروشد. ايشان هم‏با فروختن اسباب و اثاث و حتى لباس‏هاى نوى خود كتاب راخريدارى كرد. بعدها آقا مرعشى بر اثر تهديد و اجبار رژيم عراق‏حاضر شد آن را به انگليسى‏ها بفروشد; اما قبل از فروش به كمك‏جمعى از رفقايش آن را استنساخ كرد كه مرحوم آقا نجفى اهرى يكى‏از آنها بود. و قسمتى از كتاب توسط ايشان نسخه‏بردارى شد والان موجود است.

در فهرست «نسخه‏هاى خطى‏» كتابخانه آقاى‏مرعشى; چنين آورده شده است: «توسط آقا شيخ حسين نجفى اهرى عناوين و نشانيهاى شنگرف تصحيح شده است.»

مراجعت‏به اهر

آقا نجفى اهرى كه همواره با مشكلات ناشى از فقر، دست و پنجه‏نرم مى‏كرد. نقل كرده‏اند گاه براى خريد حداقل مواد غذايى مجبوربه فروش كتاب‏هايش مى‏شد. پس از سى و شش سال تحصيل و تفقه دردين و رسيدن به جايگاه رفيع اجتهاد و كسب اجازات علمى، فقهى‏در سن شصت و هفت‏سالگى به سال (1349 ه . ق) براى هدايت مردم‏به ديار خويش بازگشت تا مصداق آيه نفر گردد. معظم له ازآغاز ورود به منطقه ارسباران (اهر) مرجعيت دينى يافت و دركنار اقامه نمازهاى جماعت ظهر و عصر در مسجد امام خمينى (سفيدسابق) و مغرب و عشا در مسجد شيخ عماد، مدرسه علوم دينى شمس(امام صادق(ع)) را كه به تصرف رژيم منحوس پهلوى درآمده بود،بازپس گرفت و به تربيت‏شاگردان مكتب امام صادق (ع) پرداختند.

حاج شيخ علاوه بر بازسازى مدرسه، باقيات و صالحاتى همچون مرمت‏و بازسازى مسجد امام خمينى (ره) و احداث يك باب «غسالخانه‏»در نزديكى گلزار شهداى اهر از خود به يادگار گذاشت.

اخلاق و سيره

اخلاق پسنديده و فضائل انسانى و صفات پسنديده آقا نجفى اهرى‏زبانزد خاص و عام بود. معظم له به تواضع، حلم، بردبارى، عفو وگذشت، سعه صدر، مدارا و خوش برخوردى، احترام به كوچك و بزرگ،احساس مسؤوليت، هميارى و دستگيرى از فقرا و محرومان وديگرصفات كريمه، معروف بود. در خانه‏اش همواره به روى مراجعين بازبود و هر كس به حضورش مى‏رسيد، بى‏بهره باز نمى‏گشت. محفل اومجلس انس با قرآن و حديث‏بود. نه كسى از ديدار او دلتنگ مى‏شد و نه او از كثرت سئوال و جواب ابراز خستگى مى‏كرد. هر چند ازاو مى‏خواستند، مطلب را تكرار مى‏كرد. عشق و علاقه بى‏اندازه‏اى ‏به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام خاصه حضرت سيد الشهدا عليه السلام و عزادارى‏او داشت. به عنوان نمونه به حكايتى از سجاياى پسنديده‏اش‏اشاره مى‏كنيم: مى‏گويند در زمان حيات معظم له، فردى شراب خوار و لاابالى دراهر كه به شرارت و شرب خمر معروف بود، روزى به قصد اهانت‏به‏آقا نجفى اهرى سر راه او قرار گرفت و به ايشان فحش و ناسزاداد. اطرافيان معظم له خواستند مانع جسارت او شوند; اما آقااجازه نداد و به راه خود ادامه داد. فرداى آن روز آقا به‏مغازه همان فرد رفت و بعد از سلام و احوال‏پرسى گفت: ديروز مثل‏اين كه عصبانى بوديد، اگر قرضى يا مشكلى داريد، من در خدمتتان‏هستم. آن فرد لاابالى كه انتظار چنين رافت و عطوفتى را نداشت،متاثر شد و به پاى آقا افتاد وانگاه از كار زشت‏خود عذرخواهى‏كرد.

مبارزات

در مورد زندگى مبارزاتى آقا نجفى اهرى‏مى‏توان به همراهى و هم‏آوايى وى با بزرگان نجف، در نهضت‏مشروطيت، كه به رهبرى روحانيان آغاز گرديد، و به حمايت همه‏جانبه معظم له از حضرت امام خمينى (ره) در اوائل شكل‏گيرى‏نهضت، اشاره كرد.
معظم له انس و الفت و علاقه زيادى به حضرت‏امام (ره) داشت، از نزديك با ايشان در ارتباط بود و از حركتهاى‏حضرت امام (ره) قاطعانه پشتيبانى مى‏كرد.

. در سال 1343 ه . ش‏بود كه حضرت امام سخنرانى تاريخى و افشاگرانه خود نسبت‏به‏جنايات رژيم سفاك پهلوى و قرارداد ننگين كاپيتولاسيون را ايرادفرمود و به دستگيرى و بازداشت امام انجاميد، مرحوم آقا نجفى‏اهرى، شبانه اعلاميه‏اى صادر فرمود و ضمن محكوم كردن دستگيرى‏حضرت امام، مردم را دعوت به قيام كرد و مهاجرت خود را به‏تهران به اطلاع عموم رساند.

اعلاميه‏هاى حاج شيخ شبانه در كوچه و بازار نصب شد و صبح آن روزشور و غوغاى عجيبى بين مردم راه افتاد.آقا نجفى اهرى درمقابل صفوف به هم فشرده مردم تا دروازه شهر اهر حركت كرد و ازآنجا با بدرقه مردم به همراهى آيت الله سيد جعفر بنى هاشمى‏اهرى جهت اعتراض به بازداشت‏حضرت امام (ره)، به تهران عزيمت‏كرد و به مجمع بزرگ روحانيان طراز اول ايران (حضرات آيات‏عظام: گلپايگانى، مرعشى نجفى، ميلانى، پسنديده (اخوى امام)،شهيدين صدوقى و دستغيب و...) كه در باغ ملك تشكيل شده بود،پيوست. آنان مدت پانزده شبانه روز مشغول برنامه‏ريزى جهت‏آزادى حضرت امام بودند و اعلاميه‏هاى كوبنده‏اى در همين زمينه‏صادر مى‏كردند. متن اين اعلاميه‏ها با امضاء نزديك به پنجاه نفراز بزرگان در بعضى از اسناد و كتب به ثبت رسيده است. همه‏روزه نماز جماعت‏به امامت آقا نجفى اهرى برگزار مى‏گرديد تااينكه يك شب به طور ناگهانى برق منطقه خاموش شد و در تاريكى‏چهار جيپ ارتشى وارد باغ شدند و آقا نجفى اهرى را دستگير و به‏ساواك انتقال دادند. پس از بازجوئى‏هاى انجام شده، معظم له راچشم بسته به تبريز فرستادند و بالاخره پافشارى روحانيان و مردم‏موجب آزادى حضرت امام (ره) شد و امام بعد از آزادى طى تلگراف‏جداگانه‏اى از آقا نجفى اهرى تشكر و قدردانى كرد.

رحلت

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ حسين نجفى اهرى سرانجام بعد ازصد و چهار سال عمر با بركت و صرف آن در جلب رضاى خالق متعال وخدمت‏براى اعتلاى اسلام و مسلمين در (23 بهمن 1345 ش) نداى‏«ارجعى‏» معبود را لبيك گفت و سبك بال به سوى ملكوت حق وروضه رضوان الهى پر كشيد. پيكر مطهر حاج شيخ بعد از تشييع باعظمت‏بى‏سابقه‏اى در اهر، جهت دفن، به عش آل محمد قم انتقال‏يافت و با حضور حضرات مراجع و علماى اعلام و جمعى از مردم شريف‏شهرهاى اهر، تبريز، تهران و قم از مسجد امام حسن عسكرى (ع) به‏سوى حرم كريمه اهل بيت‏حضرت فاطمه معصومه (س) تشييع شد و بعداز اقامه نماز بر پيكر مطهر آن عالم عامل در مقبره ابو حسين دركنار ياران سفر كرده‏اش، آيت الله شيخ احمد اهرى و آيت الله‏سيد كاظم كوه‏كمرى اهرى به خاك سپرده شد.


منابع:

سايت ارسباران

سايت حوزه نت

ماهنامه کوثر شماره 32

تهيه و تنظيم: فريادرس گروه حوزه علميه