تبیان، دستیار زندگی
حضور محمود رضا قدیریان در تبیان فرصتی بود تا با او درباره فعالیت هنری اش حرف بزنیم. با او از رادیو و تلویزیون گفتیم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از راه شب تا سریال های شبانه

اختصاصی با محمودرضا قدیریان بازیگر "به کجا چنین شتابان"

از راه شب تا سریال های شبانه

محمودرضا قدیریان را رادیویی ها خوب می شناسند. جوان سر به زیری که سال ها است در برنامه های رادیویی پرمخاطب گویندگی می کند و بازیگر بسیاری از نمایشنامه های رادیویی هم بوده است. او که 23 سالگی پا به عرصه صدا گذاشت، حالا مدتی است که تجربه کارهای تصویری را هم به پرونده اش اضافه کرده و  از چند ماه پیش تا به حال با سریال به کجا چنین شتابان و نقش مرتضی مهمان خانه های ما شده است. عصر یکی از همین روزها محمودرضا قدیریان میهمان تبیان بود وگپ و گفت کوتاهی با ما داشت که حاصل این گفتگو از نظرتان می گذرد:

- برای خیلی ها ورود به رسانه یک اتفاق است. برای تو چطور بود؟

نه، برای من ورود به رسانه به آن صورت شکل اتفاق نداشت. من سال 82 وارد رادیو شدم و مهم ترین دلیل ورودم هم آقای حمید منوچهری عزیز بودند که همیشه برای من حکم استاد را دارند. ایشان از دوستان خانوادگی ما هستند و با دیدن علاقه و استعداد من در گویندگی پیشنهاد کردند که وارد رادیو شوم. البته ورود من به رادیو با عنوان بازیگری بود. از همان زمان با شبکه های مختلف رادیویی کار کردم و از سال 85 وارد عرصه اجرا شدم و از آن زمان یکی از معدود مجری بازیگرهای سازمان هستم.

زمانی که من بازی در این سریال را شروع کردم ذهنیت دیگری داشتم و اصلا نمی توانستم پیش بینی کنم که کار چطور از آب در می آید. الان که "به کجا چنین شتابان" را از تلویزیون دنبال می کنم می بینم خیلی بهتر از آن چیزی شده که انتظار داشتم

- کار را با کدام شبکه شروع کردی؟

 من اولین بار با شبکه جوان کار کردم و کم کم به شبکه های دیگر وارد شدم و بعد از مدتی در همه شبکه ها کار کردم. از رادیو قرآن گرفته تا رادیو صدای آشنا و از برنامه هفتایی های رادیو جوان تا راه شب دوشنبه شب های رادیو ایران.

- هنوز هم با رادیو کار می کنی؟

هنوز هم. و فکر نمی کنم روزی برسد که بتوانم از رادیو جدا شوم.

- حتی اگر در کارهای تصویری موفق تر باشی؟

من همیشه گفته ام که رادیو عشق است و با صدا کار کردن را نمی شود کنار گذاشت. این را کسانی که در رادیو بوده اند خوب درک می کنند. خیلی ها می گویند که اگر وارد کار تصویر شوی نمک گیر می شوی و دیگر سراغ رادیو نمی روی. من سال ها در رادیو کار کردم تا توانستم به این نقطه برسم. پختگی لحن و صدا چیزی است که با مدت ها تمرین و کار مستمر به دست می آید. من این تجربه ها را راحت از دست نمی دهم.

- ورودت به بازیگری تلویزیون چطور اتفاق افتاد؟

یکی دو سال قبل بود که سریال ستاره سهیل به من پبشنهاد شد که مرحوم امیر قویدل عزیز آن را کارگردانی می کرد. من در این سریال نقش اویس قرنی را داشتم و در کنار اساتید زیادی مثل آقای بهزاد فراهانی، پرویز پورحسینی، مرحوم خانم نیکو خردمند و... بازی می کردم.  این اولین کار تصویری من بود که اتفاقا خودم هم خیلی دوستش دارم. همیشه دلم می خواست شروع کارم با یک کار تاریخی و مذهبی باشد. یک کار سنگین که همیشه به آن افتخار کنم و خدا را شکر که اویس قرنی این طور بود. یعنی اگر بخواهم روراست باشم باید بگویم من اویس قرنی را واقعا دوست داشتم چون اولین کارم بود، و از طرف دیگر با خیلی از بزرگان کار کردم و از محضرشان درس گرفتم. کار با مرحوم قویدل برای من تجربه خوبی بود. بعد از آن در کار دیگری به اسم زخم شانه آهو بازی کردم که چند ماه هم در اهواز تصویربرداری شد اما بنا به دلایلی پروژه متوقف شد و چند وقت بعد که دوباره تیم را برای ادامه کار جمع کردند، من درگیر تصویربرداری به کجا چنین شتابان بودم و نتوانستم در ادامه آن کار حاضر شوم.

- به کجا چنین شتابان را چطور می بینی؟ ظاهرا انتقادهای زیادی از این کار شده.

از راه شب تا سریال های شبانه

به هر حال نظرات متفاوت است. اما من به شخصه از سریال خیلی راضی هستم. زمانی که من بازی در این سریال را شروع کردم ذهنیت دیگری داشتم و اصلا نمی توانستم پیش بینی کنم که کار چطور از آب در می آید. چون  پلان به پلان بازی می کردیم و من کلیات کار را در ذهنم نداشتم. اما الان که خودم کار را از تلویزیون دنبال می کنم می بینم که خیلی بهتر از آن چیزی شده که انتظار داشتم.

- پس از بازی ات هم رضایت داشتی؟

نمی دانم. این را دیگران باید قضاوت کنند. اما من کلا ترجیح می دهم که در همه ژانرها بازی کنم و در تمام زمینه ها خودم را محک بزنم. همانطور که در عرصه گویندگی رادیو هم همین کار را کرده ام. یعنی هم در همه ژانرها بازی رادیویی داشته ام، هم در همه جور برنامه ای مجری بوده ام و هم در همه تایم ها اجرا کرده ام. چون همان طور که می دانید لحن اجرای مجری در برنامه های صبح گاهی، عصرگاهی و شام گاهی باید متفاوت باشد.

من همیشه گفته ام که رادیو عشق است و با صدا کار کردن را نمی شود کنار گذاشت. این را کسانی که در رادیو بوده اند خوب درک می کنند

- بعد از به کجا چنین شتابان پیشنهادهای دیگری هم داشتی؟

بله. قبلش هم پیشنهادهایی بود. مثلا قبل از این سریال تله فیلمی را به کارگردانی عباس رنجبر بازی کردم به اسم ساده و بی ادعا که البته ممکن است نامش به پنجره تغییر کند. اتفاقا در این سریال هم نقش متفاوتی را بازی کردم و در حقیقت منفی فیلم را داشتم. چیزی که همه می گویند بهم نمی آید! در حقیقت خودم هم همین عقیده را دارم! من به آقای رنجبر گفتم که با این انتخاب ریسک بزرگی کرده اند اما ایشان جواب خوبی داد. گفت مردم فریب چهره منفی را نمی خورند اما فریب آدم های منفی با چهره های مثبت را چرا!

- فکر می کنی در رادیو بازیگر بهتری هستی یا در تلویزیون؟

راستش را بخواهید من تازه بعد از 4-3 سال کار کردن در رادیو تازه به تسلط کافی رسیده ام  و از کارم رضایت پیدا کرده ام. تا قبل از آن تارهای صوتی ام قوی نبود و اجرایم به اندازه کافی رضایتم را جلب نمی کرد. در بازیگری هم قطعا همین طور است. قطعا زمان می برد تا من بتوانم به عنوان یک بازیگر رضایت خودم را جلب کنم.

- به نظرت بازیگری یک جور دروغ نیست؟

شاید در ظاهر این طور باشد اما اگر هم بازیگری را دروغ بدانیم، دروغی است که باعث روشن شدن یک سری از واقعیت ها می شود. البته این به معنای آن نیست که من حرف شما را قبول دارم! من فکر می کنم بازیگرها در زندگی شخصی شان آدم های روراست و صادقی هستند. من در اجراهایم و حتی بازیگری رادیو هم همیشه سعی کرده ام صادق باشم و مطمئنم شنونده من این صداقت را حس می کند و جذب می شود.


گفتگو : گروه هنری تبیان