انديشه سياسي آيتاللّهشاهآبادي
ايجاد جمعيت و انجام كار تشكيلاتي
استقلال اقتصادي و توجه به علل عقبماندگي و
از اركان انديشه سياسي مرحوم شاهآبادي، آميختگي دين و سياست است. او كه سياست را «عبارت از تدبير در جريان مصالح نوعيه و منع از تحقق مفاسد آنها» تعريف ميكند، ميان آن با تزوير و تدليس و شيطنت جدايي ميافكند و چنين سياستي را تحريف در مفهوم سياست ميشمرد. از نظر ايشان، قوانين و احكام الهي را كه در جهت مصالح و مفاسد واقعي اجتماعي تشريع شدهاند، در واقع ميتوان سياسات الهيه ناميد. چون تدبير در جريان همان مصالح و عدم ظهور همان مفاسد است.20
حدود و ديات از سياسات اسلامند براي جلوگيري از منهيّات و پيشرفت اوامر، لذا از تدابير الهيهاند و لذا وقتي قصاص در جامعه اجرا شد، با جريان اين حكم سياسي الهي، حفظ نفوس ميشود و مردم از حيث حبّ ذات و حبّ بقاء مرتكب اين فعل قبيح نخواهند شد.
در انديشه آقاي شاهآبادي، حتي طهارت و صوم و صلوة و زكوة و حج نيز بر سياست مشتمل است، و «لذا ميتوان عليالتحقيق گفت كه دين اسلام، دين سياسي است.»21
از ديد آيتاللّه شاهآبادي، قناعت به اسلام انفرادي از اسباب مهلكه است و بسط معارف و حقايق ديانت در حدود ممالك اسلامي، به منزله ريسمان نبوت و ولايت است و موجب ارتباط با مقام مقدس حضرت حجة بنالحسن(ع) ميگردد.24
از خطوط كلي ديگر انديشه سياسي آيتاللّه شاهآبادي توجه به مسأله وحدت ميان آحاد ملت و گروههاي مختلف به طور كلي، و وحدت ميان عالمان ديني به طور اخص است.
مرحوم شاهآبادي از وحدت با نام «خيط اخوت» ياد ميكند و معتقد است؛ از جمله علل و عوامل بيماريهاي فكري جامعه اسلامي و گسترش و نفوذ اخلاق رذيله و افعال قبيحه، افتراق مسلمانان است كه بر اثر اختلاط با اجانب و بيگانگان رخ نموده است و رابطه ميان انحلال و نابودي و انهدام جامعه با مسأله اختلاف و تفرق رابطهاي كاملاً مستقيم است. هر چقدر اختلاف بيشتر باشد، انحلال نيز شديدتر خواهد بود. 25
ايجاد جمعيت و انجام كار تشكيلاتي
از جلوههاي قابل تأمل انديشه سياسي جناب شاهآبادي(ره) توجه به كار گروهي و پديد آوردن تشكيلات منسجم در ميان مسلمانان است و معتقد است نيل به مقاصد عاليه اسلامي تنها در گرو پيدايش جمعيت منسجم است.
مباني تحزّب ديني از ديدگاه شاهآبادي بر نوعي بودن مرام اسلامي استوار است. چون مقصد عاليه اسلامي، مقصد نوعيه است. از اعظم سياستها براي نيل به اين مقصد، تحصيل عِدّه و عُدّه است. از ديدگاه شاهآبادي:
«عدد اگرچه فوق حدّ نهايت بوده باشد ولي مادامي كه مرتبط نشود به «خيط اخوت» در حكم غيريّت و مباينت است و البته جهات مباينه مؤثر در يك جهت و محصل يك معتقد نخواهد بود، چنانچه دانههاي تسبيح مادامي كه به واسطه خيطي منتظم نشود، حركت هيچ كدام باعث حركت ديگري نگردد.»27
از اينجا معلوم ميشود كه «اخوّت» از احكام سياسيه الهيه براي اجراي مقاصد اسلامي است، و از همينرو در صدر اسلام، پيامبر اكرم(ص) دست به عقد اخوّت ميان مسلمانان زد.
مرحوم شاهآبادي براي چنين گروهها و تشكيلاتي، اهداف و برنامههايي را پيشنهاد ميكند. از جمله:
1. از آنجا كه اين تشكيلات، تنها سياسي نيست و اهداف عالي را دنبال ميكند، لذا از جمله اهدافِ فراهم كردن مؤسسات را، تعليم معارف و اخلاق و احكام ديانت مقدسه اسلام به افراد و اعضاي گروه و كودكان آنها ميبيند. از نگاه اين عارف هوشمند، اولين هدف، تعليم و تربيت است كه در اين ميان توجه به نقش كودكان اهميت دارد. به علاوه در آموزش و تعليم نيز توجه به سه چيز است: معارف، اخلاق و احكام.
2. هر عضو موظف باشد هر هفته يك شب براي مذاكره و تحصيل مهمات مذهب ي، در مركز جمعيت حضور به هم رساند.
3. هر عضو ملتزم باشد كه يك نفر را هدايت كند و با اين اهداف و اعمال آشنا كند.
4. جمعيت هيأت رييسهاي داشته باشد تا اختلافات به ايشان ارجاع شود.
5. تأسيس مجله
6. انجام كارهاي اقتصادي و شراكت و تجارت و زراعت و صناعت و اعطاي قرض الحسنه براي تأمين معاش اعضا و رسيدگي به بيكاران و اعاشت فقرا و ترويج محصولات داخلي.29
قيام للّه و دفاع از اسلام
از نگاه عارفانه سياسي شاهآبادي، تمامي مجاهدتها و مبارزات و تلاش براي ايجاد تشكيلات و جمعيتها، تنها به هدف قيام للّه است.
روزي نيز كه دست به تحصّن عليه رژيم رضاشاه ميزند، مباني اين تحصّن را براي فرزند مرحوم آخوند خراساني چنين توضيح ميدهد:
«اينك كه ميبينيم اين امانت الهي (دين اسلام) در معرض دستبرد و نابودي اين حكومت جبّار است، با همه وجود بايستي در نگهداري آن تلاش نماييم و از تجاوز به حدود آن ممانعت نماييم.»32
و در آخرين منبري هم كه در حرم حضرت عبدالعظيم در جريان تحصّن رفت، چنين گفت:
«(رضاخان) هدفش اعدام قرآن و اسلام است و اگر با من روحاني مبارزه ميكند، نه به خاطر خود من است بلكه به اين دليل است كه من مبلّغ قرآنم، لذا به دنيا اعلام ميكنم كه اگر حركت نكنيد، اين خبيث اسلام را از بين ميبرد.»
در فرازهاي برگزيده بالا، دقيقا ميبينيم، همان اهداف و مباني سياسي را كه حضرت امام خميني، براي مبارزات خويش ترسيم مينمود، در گفتار استاد او جناب شاهآبادي نيز متبلور است و جملات و تكيه كلامهاي آن دو عزيز، بسيار همافق و قريبالمأخذ است، گويا هر دو از يك نقطه كه همان اسلام ناب است، سرچشمه ميگيرد.
از ديگر اركان مهم انديشه سياسي آيتاللّه شاهآبادي، موضوع ايثار و شهادت است. همان موضوع مهمي كه از اركان اساسي انديشه سياسي امام خميني و ريشهها و مباني انقلاب اسلامي و تأسيس جمهوري اسلامي نيز شمرده ميشود. آن استاد عرفان پاسخ فرزند آخوند خراساني(ره) را كه از علت تحصّن ايشان پرسيده بود، چنين ارائه نمود:
«ما وارث ديني هستيم كه از زمان رسول اكرم(ص) تاكنون گذشته از شهادت ائمه اطهار(ع) و اصحاب و يارانش، هزاران شهيد از علماي بزرگان، در به ثمر رساندن آن نقش داشتهاند و اكنون ما هستيم كه ثمره آن همه فداكاري و جاننثاري را در اختيار داريم. لذا وظيفه است تا جان در بدن داريم در حفظ آن بكوشيم و اين هديه گرانبهاي الهي را كه با خون بسياري از شهدا آبياري شده محافظت كنيم ... چون معتقديم كه خون ما رنگينتر از خون گذشتگان نيست.»34
نظير چنين فرازهايي را به كرّات در انديشههاي معمار بزرگ جمهوري اسلامي نيز چه در دوران مبارزات و چه پس از آن شاهد بودهايم، به طوري كه با تكرار آن، مفهوم شهادتطلبي و استشهاد، نه تنها در قاموس دنياي سياست امروز وارد گرديد، بلكه امروز از مفاهيم كليدي عرصه سياست در عصر حاضر شمرده ميشود كه نمونههايي از آن را امروزه در شهادتطلبي و عمليات استشهادي نيروهاي اسلامي فلسطين مشاهده ميكنيم و به جرأت ميتوانيم بگوييم: موضوع شهادت و جانفشاني در راه حق، كه به فراموشي سپرده شده بود اكنون جزء فرهنگ اجتماعي جامعه مسلمين در آمده است.
از ديگر جلوههاي انديشه سياسي استاد عرفان موضوع استكبارستيزي است. اين عارف بزرگ به موازات مخالفت با استبداد داخلي، عَلَم مبارزه با استكبار جهاني را بر ميافرازد. مستكبرترين دولت دهههاي نخستين قرن چهاردهم هجري شمسي، دولت انگلستان است و از اينرو انگشت اتهام جناب شاهآبادي متوجه مظهر استكبار آن روزگاران ميشود و از مباني مبارزه خود با رژيم پهلوي را وابستگي آن به دولت مستكبر انگليس اعلام ميكند. او در قضيه تحصّن حرم حضرت عبدالعظيم، بر فراز منبر اعلام ميكند:
«خدايا تو شاهد و گواه باش كه اين مرتبه كهاين جمله را بگويم در اين ده شب (دهه عاشورا) سي مرتبه تكرار كردهام و اتمام حجت نمودهام و براي علماي نجف، علماي قم، اصفهان و مشهد و تمام نقاطي كه ميدانستم و توانستم هم نامه نوشتهام و امشب هم براي آخرين مرتبه در اين مجلس ميگويم و آن اين است كه رضاخان، دستنشانده انگليس است و هدفش اعدام قرآن و اسلام است.»
از هوشمنديهاي عارف فرزانه و محبوب توجه ويژه به مقوله تهاجم فرهنگي است. موضوع تهاجم فرهنگي نه با اين نام، ولي با همين محتوايي كه در قاموس سياسي انقلاب اسلامي متداول است، در انديشه جناب شاهآبادي، از سه بُعد مورد عنايت قرار گرفته است؛ تشخيص، شناخت اسباب و عوامل و راههاي مقابله با آن. در مورد بُعد اول او معتقد است:
«مدت زماني است كه مملكت اسلام مبتلا به امراض مزمنه و مهلكه شده، انتشار عقايد باطله و اخلاق رذيله و افعال قبيحه به حدّي كه نميتوان جامعه را نسبت به انسانيت داد، فضلاً عن الاسلاميه.»
ايشان خطر اين تهاجم را همچون بيماري و آفتي ميداند كه روز به روز بر فشار آن افزوده ميشود تا آنجا كه رفته رفته، مزاج جامعه را به كلي فاسد و تباه سازد. اما براي مقابله با اين تهاجم وسيع فرهنگي كه در سه سطح عقايد، اخلاق و رفتار گسترش يافته، ذهن ايشان معطوف به علل اساسي كارساز شدن تهاجم و تحقق و پيدايش چنين آفتي در پيكره جامعه ميشود و معتقد است، اول بايد عوامل را شناخت تا با مقابله با آنها، بيماري به كنترل در آيد.
در بُعد آسيبشناسي تهاجم فرهنگي و عواملي كه موجب موفقيت تهاجم فرهنگي ميشود، به چهار عامل اشاره ميكند:
الف. غرور مسلمانان به حقانيت خود
ب. يأس از دستيابي به سعادت ديني و دنيوي
ج. افتراق مسلمانان
د. نداشتن بيتالمال
حال كه زمينههاي تحقق تهاجم فرهنگ، آسيبشناسي شده، راه صالح و مقابل روشن است. براي مقابله، بايد:
1. دست از غرور و يأس برداشت و به انجام تبليغات صحيح و بسط معارف و حقايق ديانت همت گماشت.
2. اختلاف و تفرقه و تشتّت را كنار گذاشت و به «خيط اخوت» از راه تشكيل جمعيتهاي مذهبي منسجم و مستحكم روي آورد.
3. به تشكيل بيتالمال و جمعآوري خمس و زكات و ساير حقوق مالي واجب و غير واجب همت گماشت و به كارهاي اقتصادي مفيد و سازنده همچون تجارت مشروعه و صناعت و زراعت و ترويج محصولات داخلي روي نشان داد.
از نقطههاي جالب انديشه شاهآبادي كه از هوشمندي و درايت اين پير حكايت ميكند، به كارگيري تمامي ابزار رسانهاي نوين و مدرن، در عرصه تبليغات اسلامي است. او با فتواي حكيمانه خود در باره راديو و بلندگو و ساير ابزارهاي رسانهاي مدرن كه به تازگي در آن زمان روانه بازار شده بود، و رژيم پهلوي از آن در مسير گسترش فرهنگ مبتذل غرب سود ميبرد، جلوهاي از اجتهاد صحيح و فقاهت مبتني بر زمانشناسي صواب را عرضه نمود. در پاسخ استفتاء از به كارگيري راديو فرمود:
«راديو همچون زبان گويايي است كه هم ميتواند به دانش و فرهنگ خدمت كند، هم ميتواند گفتارهاي ناصواب بگويد، بنابراين خريد و نگهداري آن براي استفاده از برنامههاي مفيد، مانعي ندارد.»
و هنگامي كه از او پرسيدند؛ آيا اجازه خريد بلندگو و نصب آن در مسجد را ميدهيد؟
در پاسخ فرمود:
«اين چه سؤالي است؟ حتما آن را تهيه كنيد كه تا من زندهام، حجت بر مردم تمام شود كه اين وسيله گناه ندارد و نگهداري آن و نيز استفاده از آن در موارد صحيح، نه تنها زياني ندارد، بلكه لازم است.»
استقلال اقتصادي و توجه به علل عقبماندگي
بخشي از انديشه سياسي و نگاههاي تيزبين عارف و فقيه اهل بيت جناب شاهآبادي، توجه دقيق به مقوله استقلال اقتصادي و تأثير آن در عرصه سياست و فرهنگ است. او در زدودن انديشه خوابآلوده بعضي غافلان و نادانان (غَفَله و جَهَله) كه از استفاده از صنايع دشمن خرسندند و ميگويند: خداوند عالم، آنها را خر و حمّال ما قرار داده، ميفرمايد:
«حمّال كسي است كه پنبه را يك من شش قران به دشمن ميدهد و يك من ششصد تومان بل متجاوز از او ميخرد، حال مشاهده كن و ببين خر كيست؟ و آيا اين نعمت است كه آن را تشكر كني؟ يا آنكه از جهت عدم اعمال قوه عاقله و عامله، خود را مورد انتقاد خداوند كردهايم.»
او معتقد است بايد به درگاه الهي استغفار كنيم از اين همه بيعملي و هدر دادن امكانات و در نتيجه عقبماندگي صنعتي و اقتصادي. بايد بيحسي خود را به حس، و بيغيرتي را به غيريت تبديل كنيم و با عمل كردن به آيه شريفه «جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم» و آيه «و اقتلوهم حيث وجدتموهم» كفار را در امتعه خود كشته و با ترك غالطه و مراوده با آنها، بر آنها خشم نماييم و در مقام آن برآييم كه امتعه مسلمين را مغتنم شماريم و حوائج را به خود آنها و در خود آنها اداره نماييم.
چندين دهه بعد از ابراز چنين انديشههايي كه ذهن عارف روشنضميري همچون شاهآبادي را به خود معطوف كرده بود، تبلور آن را در شعارهاي استقلالخواهي مردم ايران در انقلاب اسلامي و درسهايي كه از رهبر فرزانه خود در اين زمينه آموختند، شاهديم.
جامعه مدني و جامعه ديني
از توجهات جامعهشناسانه و دقيق انديشه سياسي آيتاللّه شاهآبادي، بررسي نقطه عزيمت جامعه ديني و جامعه مدني است. اگرچه واژه جامعه مدني و جامعه ديني از واژگان رايج امروزين است و در عصر حيات آن مرحوم، چنين واژگاني متداول نبوده، ولي لبّ و محتواي كلام ايشان گوياي همان حقيقتي است كه تعبير و ترجمان آن به صورت جامعه مدني صحيح مينمايد.
نویسنده: مصطفي جعفرپيشهفرد
منابع
شذرات المعارف
عارف کامل
گلشن ابرار