موانع و راهکارهای تحول در حوزه
در برخی کشورهای پیشرفته،کتاب آموزش زبان بیش از دو سال مورد استفاده قرار نمیگیرد و بلافاصله کتاب و متد جدید تعریف و تدوین میشود در حالی که امروز بیش از 500 سال از عمر برخی کتب درسی حوزه میگذرد.
حجتالاسلام والمسلمین مجید حکیمالهی معاون بینالملل جامعهالمصطفی (ص)، دارای سالها سابقه تدریس و مدیریت در مراکز حوزوی و اسلامی در خارج از کشور است که از جمله آنها میتوان به مدیریت حوزه علمیه لندن اشاره کرد.
وی در مصاحبه با مرکز خبر حوزه به برخی پرسشها درباره تحول در حوزههای علمیه پاسخ داد.
متن کامل این مصاحبه در ذیل میآید:
-- تحول در حوزه از چه ضرورتی برخوردار است؟
- اگر بخواهیم بقا داشته باشیم، باید متحول شویم و اگر بخواهیم ضرورتهای ایجاد تحول در حوزه را بررسی کنیم میبینیم که امروز ارتباط وسیعی بین بدنه جامعه بشری و مناطق کره خاکی به وجود آمده است،در آن واحد کوچکترین خبرها منتشر میشود و در کمترین زمان،تمام جوامع بشری از اندیشههای فکر بشر و افراد دیگر آگاه میشوند.از سوی دیگر دنیا بسیار پیچیده است یعنی همه چیز به هم گره خورده، دین با سیاست،مسائل اجتماعی،تکنولوژی،اقتصاد و ... گره خورده است لذا حوزه علمیه باید همگام با مسائل سیاسی، اقتصادی و رشد مسائل، حرکت کند.نکته بعد این است که دنیای پر شتاب و پیچیده امروز که یک شتاب سریع و فوق سرعت را گرفته است دنیایی از مجموعه های مختلف است که حوزه علمیه یک عضو از این مجموعه به شمار میرود؛ در چنین شرایطی نمیشود که حوزه تخلف کند و در جا بزند بلکه باید همگام با این حرکت و موجی که ایجاد شده متحول شود،
موضوع دیگر این است که ما اعتقاد داریم دین جاودانه است از طرف دیگر اعتقاد به جهان شمولی اسلام داریم و از طرفی متولی اسلام،حوزه است.خب جاودانگی مبتنی بر این است که خودت جاودان بمانی.بسیاری از حوزه های فکری منقرض شدهاند،بسیاری از تکنولوژیها و صنعتهایی که در عصر خودشان حرف اول را می زدند منقرض شدند.چرا؟ به جهت اینکه به روز و جاوید نبودند، امروز اگر بخواهیم حوزه جاودانه بماند و پاسخگوی نیازهای جوامع بشری باشد مجبور است که متناسب با زمان و مقتضیات روز باشد و معنای این تناسب این است که باید متحول شود.
-- برای دستیابی به تحول در شرایط فعلی چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
- باید چالشهای جوانان را بررسی کنیم و ببینیم تقاضای امروز جوامع بشری چیست و در مرحله بعدی به آن پاسخ دهیم.نکته بعد این است که یکی از اهداف تحول،خارج شدن از روزمرگی است که همین جهش از روزمرگی به برنامه ریزی یک تحول است، نکته سوم این که باید سرپرستی مسائل اجتماعی روز را داشته باشیم در کتاب «وسائل» فقط برای عطسه کردن 17 روایت داریم وقتی دین به این امر جزیی در زندگی بشر اهتمام داشته است آیا ممکن است نسبت به زیربناها و بنیادهای هستی زندگی بشری بیتوجه باشد و آیا ممکن است ما را ببخشند، اگر نسبت به این نیاز جوامع بشری غفلت کنیم، یقینا باید حوزه دین، سرپرستی زندگی بشر را داشته باشد.یکی دیگر از مواردی که واقعا باید حوزه برای آن برنامهریزی کند،تربیت نیروهای کارآمد و تاثیرگذار در جامعه امروز بشری است ما باید ببینیم چه اندازه از درسهایی که در حوزه علمیه از ابتدا تا سطح می خوانیم، میتواند نیروهای تاثیرگذار را خصوصا برای قشر جوان و جامعه امروز تربیت کند.مسئله بعد این است که ما بایستی خودمان را در برابر این همه هزینهها و سرمایههایی که در حوزهها میشود و نهفته است مسئول بدانیم، البته هزینه های انجام شده در حوزه نسبت به سایر نهادها فوقالعاده اندک است و اصلا قابل مقایسه نیست ولی در عین حال در برابر همین هزینه اندک هم مسئولیم.آیا بهترین روش برای هزینه کردن سهم امام همین طریقی است که ما شهریه می دهیم یا راه دیگری هم وجود دارد.
-- به نظر شما چه موانعی در برابر تحول وجود دارد؟
- فطرت و طبیعت بشر همواره به دنبال پیگیری سنتهای گذشته است و حاضر نیست از این سنتها دست بردارد و تمایل دارد به آنچه عادت کرده پافشاری کند و بر سنتها اصرار بورزد، شاید بر همین اساس باشد که احکام شریعت به صورت تدریجی وارد شده است.ولی در عین حال تحول هم یک امری است که ناگزیر از آن هستیم.وقتی کامپیوتر آمد مردم حاضر نبودند که ماشین های قدیمی تایپ را از دست بدهند و در خرید کامپیوتر کوتاهی میکردند، اما امروز کسی را پیدا نمیکنید حاضر باشد ماشین تایپ بخرد در خصوص تحول در حوزه هم این اصل وجود دارد که ما در برابر یک امر تجربه نشده ای قرار داریم. ما هرگاه بخواهیم تحولی ایجاد کنیم عدهای قد علم میکنند و معمولا چون جوانها روح ریسک پذیریشان بیشتر است بیشتر به تحول تمایل دارند.
-- کدام گروه یا گروههایی در برابر تحول در حوزه ایستادگی میکنند؟
- دو دستهاند؛ دسته اول کسانی هستند که همواره در زندگی خودشان چه در مسائل دینی و اجتماعی محتاطانه برخورد میکنند.من فراموش نمیکنم وقتی می خواستم اصول بخوانم مردد بودم بین اینکه اصول الفقه بخوانم یا قوانین،از همین رو هنگامی که به بعضی از علمای جدید حوزه مراجعه کردم خیلی تاکید داشتند که اصول الفقه بخوان، اما بزرگتر های حوزه گفتند: قوانین بخوان و حتی یکی از بزرگان تعبیری داشت که اگر می خواهی روزنامهای درس بخوانی اصولالفقه بخوان، ولی اگر میخواهی عمیق بخوانی قوانین بخوان، این قضیه گذشت و چون من در حال تردد به سر می بردم هر دو را خواندم، ولی یک بار خدمت همین بزرگ وارد شدم دیدم که ایشان اصولالفقه را تدریس میکند و معتقد شده بود که کتاب مرحوم مظفر علیرغم جملات روان،از عمق بالایی برخوردار است.
-- دسته دوم چه کسانیاند؟
- کسانی که دستاوردهای حوزه هزار ساله ما را چشیدهاند و نگران این هستند که با تحول،این همه نتایج و میراث سلف مخدوش گردد.
-- برخی معتقدند که موضوع تحول،امر جدیدی در حوزه نیست و پیشینه دار است.نظر شما چیست؟
- دقیقا همین طور است.اگر تاریخ حوزه را بررسی کنیم میبینیم که یک زمانی نوشتن کتاب فقه به زبان فارسی ممنوع بود، اما یک مرتبه تحولی ایجاد میشود و جامع عباسی به عنوان اولین کتاب به زبان فارسی تدوین میشود.تا قبل از مرحوم صاحب جواهر هر عالم و فقیهی می خواست یک موضوع و مساله فقهی را بررسی کند، باید حداقل 20 تا 30 جلد کتاب از علمای مختلف در اطراف او جمع بود و زمان زیادی را صرف میکرد تا بتواند افکار مختلف در این موضوع را پیدا بکند، اما مرحوم صاحب جواهر آمد و تحولی ایجاد کرد و تمام آراء مختلف را در یک کتاب جمع و طبقهبندی کرد و این خودش تحولی است و ما نباید از تحولاتی که در گذشته انجام گرفته غفلت کنیم.
؛باز بیاییم جلوتر میبینیم تالیف کتابهای اصول الفقه،المنطق و عقاید امامیه از سوی مرحوم مظفر تحولی در زمان خودش به شمار می رود و یا تالیف اسفار از سوی مرحوم صدرالمتالهین،تحول عظیمی در باب فلسفه ایجاد کرد و اساسا سیستم فلسفه را عوض کرد ولی از آن زمان تا به امروز ما کاری نکردهایم؛شما برگردید به متد مرحوم شیخ انصاری می بینید که آن مرحوم،نظام آموزشی حوزه را عوض کرد،مرحوم آخوند نظام تدریس را عوض کرد ببییند «کفایه» اصلا به گونه دیگری مباحث را مطرح می کند این یک تحول عظیمی بود که در حوزه ایجاد شد و امروز هم حوزه باید به تاسی از بزرگان و گذشتگان، متناسب با نیازهای جامعه بشری و نیازهای دینی،تحولی را در بخشهای مختلف حوزه چه از نظر پژوهش و چه از نظر متون درسی و سیستم و همچنین در زمینه نیروی انسانی شکل دهد.
-- با توجه به حضور چند ساله جناب عالی در خارج کشور بفرمایید که تحول در حوزههای علمیه تا چه اندازه برای نشر معارف اهل بیت علیهماسلام در دنیا مفید است؟
- در حوزههای علمیه شیعه داخل و خارج کشور،تولید علم بسیار زیاد است ولی متناسب با نیاز مخاطب نیست یعنی از محتوای بالایی برخوردار است، اما در شکل و ارائه مطلب مشکل داریم لذا مورد استفاده قرار نمیگیرد.زمانی ما دنبال این بودیم که تفسیر شیعی به زبان انگلیسی داشته باشیم، آمدیم دیدیم که تفسیرالمیزان ترجمه شده، اما هیچ کدام مخاطبهای خودش را نتوانسته پیدا بکند و این در حالی بود که هم ترجمه خوبی صورت گرفته بود و هم از غنای محتوا برخوردار بود، اما مشکل این بود که این تفسیر در یک فضای فکری خاص و برای فرهنگ خاص و مخاطبان ویژه ای نوشته شده است.
-- کاستی و بایستهها در این راستا چیست؟
- اگر بخواهیم برای مخاطب جدید،کتاب تولید کنیم باید، ادبیات او را داشته باشیم؛منظور از ادبیات،نگارش نیست بلکه منظور فرهنگ او، ذهن او، درک او و فهم اوست.امروز دنیا تشنه دریافت تولیدات علمی حوزههای علمیه ماست و علیرغم تولیدات علمی زیاد در حوزه همچنان این تشنگی برطرف نشده است.مشکل دیگر این است که متاسفانه در توزیع علم هم موفق نبودهایم و نتوانستهایم این علم را گسترش دهیم. برای این بخش،در وهله نخست باید جامعه هدف را بشناسیم و مخاطبشناسی کنیم؛موضوع دوم،نیاز سنجی است که باید تولید علم براساس آن نیاز انجام بگیرد.نکته سوم کادر سازی است
به طوری که طلبه از همان ابتدای امر،خودش تولید داشته باشد؛ باید یک تحول شگرف و عظیمی در نظام آموزشیمان ایجاد کنیم تا طلاب خلاق پرورش یابند.
-- یکی از مباحث جنجالی در خصوص تحول،تغییر متون درسی است.نظر کلی شما در این زمینه چیست؟
- در برخی کشورهای پیشرفته،کتاب آموزش زبان بیش از دو سال مورد استفاده قرار نمیگیرد و بلافاصله کتاب و متد جدید تعریف و تدوین میشود در حالی که امروز بیش از 500 سال از عمر برخی کتب درسی حوزه میگذرد.من همیشه این حرف را میزنم که یا مولفان صمدیه و مغنی چند صد سال بعد از خود را میدیدهاند و اینها را برای ما نوشتهاند یا ما چند صد سال عقب هستیم،ما باید بدانیم مسائلی میتواند استمرار داشته باشند که متناسب با نیازهای بشری حرکت کنند و اگر چیزی متناسب با نیاز بشری حرکت نکند دوام پیدا نمیکند.اگر حوزه پاسخگوی نیاز جوامع دینی نباشد یقینا نمیتواند دوام بیاورد.نکته قابل توجه این است که همواره باید عرضه و تقاضا با هم تناسب داشته باشد حالا باید دید که آیا واقعا ما این اصل را مراعات میکنیم؟
منبع :حوزه نیوز تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان