تبیان، دستیار زندگی
طوس، یکی از چهار شهر معروف و بزرگ خراسان قدیم بود. که از حیث انعکاس در آثار تاریخی و ثبت حوادث گذشته و حفظ اسناد دیرینه، نسبت به بلخ و هرات و نیشابور شهری کم نصیب اتفاق افتاده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محیط زندگانی شیخ طوسی

محیط زندگانی

طوس، یکی از چهار شهر معروف و بزرگ خراسان قدیم بود. که از حیث انعکاس در آثار تاریخی و ثبت حوادث گذشته و حفظ اسناد دیرینه، نسبت به بلخ و هرات و نیشابور شهری کم نصیب اتفاق افتاده است. این فقر اسناد تاریخی را نشان می دهد که اگر مشهد حضرت رضا در این محل واقع نشده بود به احتمال قوی دست توانای روزگار تا کنون اثری از طوس بجا نگذارده و نام و نشان آن را مانند برخی از شهرهای دیرینه دیگر به دست فراموشی سپرده بود. طوس شامل دو بخش مهم طابران یا طوران و نوقان بوده است.

در اینکه شیخ از مردم طابران و نوقان یا یکی از شهرهای تابع طوس بوده مدرک و رهنمونی در دست نيست و همین قدر می توان گفت که او مشهدی نبوده است.تنها چیزی که راجع به اصل و نسب شیخ می توان دریافت این است که وجود نامهای «حسن» و «علی» در ستون نسب خانوادگی او را قرینه بر این شمرد که او از خانواده شیعی در طوس بوده است.

با وجود این، از آنچه استنباطش از خلال قرائن و آثار محدود میسر بوده دیگر از کیفیت وضع محیط زادبوم شیخ کسب اطلاعی ممکن نیست پس به همراه شیخ از طوس به بغداد می رویم که در آنجا وضع روشنتر، و در خور تجزیه و تحلیل بیشتر است.

بغداد، از حیث وجود اسناد معتبر تاریخی که معرف اوضاع آن، از عهد بنا تا روزگار فتح مغول است خوشبخت ترین شهرهاست. تاریخ بغداد خطیب بغدادی که در حیات شیخ تألیف کرده ولی از او نامی نبرده است درباره محیط زندگانی او چیزی را فرو نمی گذارد و در ضمن تراجم رجال معاصر و متقدم بر شیخ، نکات فراوانی در باب وضع آن زمان به دست می دهد که با ملاحظه آنها می توان بر تاریخ عصر شیخ روشنایی بیشتری افکند.

در این جزء از زمان است که مساعدت محیط سیاسی بغداد، برای شیعه در پیرامون مفید مکتب و مرکز خاصی برای نشر و تبلیغ تشیع بوجود آورد و نفوذ بیکران شیخ در محیط علمی و کلامی بغداد به جایی رسید که خطیب شافعی معاصر او در تاریخ بغداد فوت او را برای مخالفان شیخ رهایی می شمرد در صورتی که شماره تشییع کنندگان جنازه او در روز خود به هشتاد هزار تن بالغ می شد.

مکتبی که شیخ مفید در بغداد تأسیس کرد بوسیله سید مرتضی و شیخ طوسی ادامه و کمال یافت و آنچه را او در مقام اصول و کلام پی نهاده بود اینان به پایان رسانیدند. شیخ طوسی، با وجودی که از طوس برخاسته بود که اکثریت سکنه آن به زبان نزدیک به پارسی دری سخن می گفت بر شیخ مفید عربی الاصل وحشر و نشر با اجله شاگردان او که میان آنان افرادی همچون سید مرتضی و سید رضی وجود داشتند و معاشرت با اهل کرخ، که بیش از رصافه و محلات سنی نشین بغداد، عربیت خود را حفظ کرده بودند در اسلوب فکر و بیان خویش ابدا اثری از عجمه بر جا نگذاشته و هر چه نوشته بر اسلوب بیان عربی شیوا نوشته است. شاید فقدان اثری غیر عربی از او معلول همین تحول اسلوب فکر و بیان بوده که از راه توغلِ در استعمال زبان عربی حاصل شده بود موضوعی که احیانا در این زمان مورد شکوه نسل جدید از دانشجویان ایرانی قرار می گیرد که بدون توجه به غالبیت و کثرت عنصر غیرایرانی در پیروان مذهب و لزوم رهبری آنان، شیخ ناگزیر از استعمال زبانی بوده که نفع آن اعم باشد و به همین نظر است که آثار شیخ در حله سیفیه و طرابلس شام نیز همچون کرخ و قم و ری مورد استفاده عمومی قرار می گرفت و شیعه را در هر جا که به سر می بردند متوجه به بغداد می ساخت در صورتیکه هنوز شافعیان حتی در پایتخت خلافت هم ناظر به نیشابور و حنفیان متوجه به بخارا و ماوراءالنهر بودند.

بدین مناسبت، مرکز مذهبی شیعه با وجود تأیید خلفا و وزرا در بغداد، مرکز شایسته و مؤثری بود و تنها، حنبلیان بغداد بودند که با شیعه رقابت عملی می ورزیدند.

این کیفیت محیط بغداد، در طی چهل سال اقامت شیخ تغییر یافت و در سنخ تفکر و عقاید مردم تحول مهمی پدید آمد.

آل بویه که بیش از صد سال در ایران و بین النهرین قدرت سیاسی را به اختیار خود گرفته و بر دستگاه خلافت سایه نفوذ افکنده بودند در اثر خود خواهی و تفرقه جوئی امرای این خانواده به چند دسته کوچک تقسیم شده بودند که در عراق و فارس و شمال ایران و بغداد هر دسته حکومت و امارت جداگانه ای داشتند وبا یکدیگر به زد و خورد و ستیزه جوئی می پرداختند و سرانجام شمال و مرکز ایران را به غزنویان و مغرب را به کردان سپردند به قلمرو فارس و کرمان و اهواز قناعت ورزیدند و در پی این تحول وضع، جنوب ایران و جنوب بین النهرین را هم از دست دادند و به همان حکومت اسمی بغداد یا حمایت از حریم خلافت، شریک ضعف روزافزون خلیفه القائم بامرالله بودند.

خلفای فاطمی مصر از طرف مغرب، پس از آنکه سایه حمایت خود را بر سراسر شام و فلسطین گستردند و در جنوب عربستان هم کانونهای زیدی و اسماعیلی را زیر نفوذ خود گرفتند، به مرزهای غربی حکومت و خلافت بغداد رسیدند و در کمین آن نشستند که روزی داد گذشته پر محنت خود را از اینان بستانند.

حکومت شورای احفاد ابو سعید جنابی در مغرب خلیج فارس با وجود آنکه در برابر هجوم قبایل عرب یمامه همواره حالت دفاعی داشت، بدون اظهار تبعیت اسمی از خلیفه فاطمی مصر، بنا به سابقه وحشت انگیزی، مخل آسایش خلافت عباسی بود.

بدین ترتیب در پیرامون کانون خلافت بغداد کانونهای مختلفی از شیعه اسماعیلیه و زیدیه و امامیه بوجود آمده بود که برای شیعه بغداد همچون تکیه گاههای روحی و سیاسی محسوب می شدند و به شیعه امامیه کرخ که تعداد آنها از صد هزار هم تجاوز می کرد مجال آن را می بخشید که در مسجد «براثا» بانگ «حی علی خیر العمل» برآورند و بر دیوار سراهای خویش بنگارند «محمد وعلی خیرالبشر» و روز واقعه غدیر خم را عید بگیرند و اظهار شادمانی کنند و در روز عاشورا دکّانهای شهر را بربندند و دسته جمعی بر شهادت امام حسین نوحه بسرایند و ندبه کنند و برای اعلام حرکت خود به مشهد نجف درفشهای سفیدی برافرازند که با لوای سیاه عباسی اختلاف رنگ داشته باشد.

شیخ طوسی، در چنین دوره مساعدی به بغداد در آمد و بر شیخ مفید پیشوای مسلّم شیعه بغداد و پس از او بر سید مرتضی به تکمیل مدارج علمی پرداخت و زمینه بسیار مساعدی از حیث وجود وسائل مادی و معنوی برای تألیف کتاب در رشته های مختلف از معارف اسلامی به دست آورد.

وجود کتابخانه بزرگ عمومی که چند سال پیش از ورود شیخ به همت ابونصر شاپور پسر اردشیر شیرازی وزیر شرف الدوله بویه ای در بغداد تأسیس شده و مشتمل بر اصول معتمد از متون مؤلفات ادبی و مذهبی و فلسفی بود کار شیخ را تسهیل می کرد.

کتابخانه خصوصی سید مرتضی که بعد از کتابخانه عمومی طرابلس و یادگار حکومت بنی عمار بزرگترین کتابخانه معروف شخصی عصر شناخته می شد و همه اصول مؤلفات قدیم و جدید شیعه را در آن گرد آورده بودند با راتب محدود معینی که از سید علم الهدی هر ماهه به شیخ می رسید در این محیط مساعد، شیخ را در کار تألیف و مطالعه تکیه گاه ثابتی بود.

بیست و شش سال ریاست مذهبی سید مرتضی که در وجود گرانبهای خود جمع میان ادب و مذهب و سیاست و کفایت را کرده بود و مانند همزه وصل یا پرده فصلی در میان خلافت عباسی و سلطنت دیلمی بود با همه ناملایماتی که احیانا در کرخ عارض آن می گردید در عمل علمی شیخ، تأثیری نمی بخشید و به او فرصت و وسیله می بخشید تا مجموعه ای بی نظیر از آثار طراز اول حدیث و فقه و اصول و تفسیر و رجال شیعه فراهم کند و خود را در پرتو آنها چنان برجسته و شایسته معرفی کند که بعد از وفات سید مرتضی به حق برمسند ریاست مذهبی شیعه تکیه زند.

دوران ریاست طوسی با پیش آمدهای نا مطلوبی مواجه شد که اهم آنها تفرقه و ضعف حکومت دیالمه بود و این ضعف روزافزون، به عنصر ترکی که از عهد المعتصم بدین طرف خدمتگزار و هوادار خلفای بغداد شنانخته می شد حجیت تازه ای بخشید و فتنه جویان شهر، که در جستجوی فرصت و اسباب تجاوز بودند به کمک اینان، توانستند شیعه کرخ را در وضع نامطلوبی قرار دهند. بدین ترتیب وضع شیعه بغداد در حوادث سالهای 447 و 448 و 449 هجری به سرعت از بد به بدتر میگرایید. لذا شيخ طوسي ناگزیر بغداد را ترک کرد و به نجف رو آورد، قصد او در این تغییر محل، انتقال محل سکونت دائمی نبود تا وسائل کار خود را از کتاب و اوراق و اسناد با خود برگیرد و همراه ببرد. بدین نظر در حوادث بعدی چند بار خانه او دستخوش چپاول مخالفان و اشرار و انصار ایشان واقع شد و کتابها و دفاتر و اوراق او را بر ملأ در کرخ آتش زدند و آن کرسی تدریسی که از طرف خلیفه عباسی القائم بامر الله به او اهدا شده بود با پرچم های سفید شیعیان کرخ که در خانه او به امانت گذارده بودند به آتش سوخته شد.

شیخ که از سال 448 در نجف رخت اقامت افکند و به درس و املاء و تألیف پرداخت عجب است که اثری از دست خط خود ضمن کتاب و رساله ای در خزانه کتب مشهد علوی بیادگار نسپرده است.

متون اصلی آثار تألیفی او در این سوختارهای کرخ به دست بدخواهان از میان رفته و اگر احیانا چیزی از آنها هم به جامانده بود در ضمن چپاول کتابخانه سید مرتضی به دست عناصر اخلالگر و غارتگر افتاد.

شیخ که خانه و کتاب و وسائل کار خود را در بغداد از دست داده بود درنجف بیکار ننشست و حوزه تدریس تازه ای در آنجا بوجود آورد که تا فتنه مغول بهمان وضع باقی بود و بعدها که حله مرکزیت علمی پیدا کرد باز نجف هم خالی از جنبه فرهنگی نماند ولی ریاست را به علمای حله سپرد. کتاب امالی شیخ، که به روایت پسر نامدارش ابو علی حسن املا و تدوین یافته مشتمل بر مجالس املائی است که بخشی از آن هنگام توقف در بغداد و بخش مفصل آن را در نجف املا کرده است تاریخ روز و ماه و سال هر مجلس املائی در صدر آن نوشته شده است. این آخرین اثر فکری شیخ است که تا سال 458 املا شده و معلوم نیست که در جریان سال 459 وضع زندگانی و مزاجی شیخ از چه قراری بوده که این افاده در مدت یک سال و چند ماه پیش از مرگ او موقوف شده است.

موضوع کتابخانه معروف طرابلس شام هم  که بنای آن را بنی عمار شیعه گذاشت به اين قرار است كه بیست و اندی سال پس از وفات شیخ، این کتابخانه هنگام غلبه صلیبیون بر طرابلس سوخته شد و به اختلاف روایات یک میلیون و سیصد هزار نسخه کتاب از میان رفت و اثر این جنایت بر فرهنگ و تمدن اسلامی همان قدر سخت و ناگوار اتفاق افتاد که برای قتل عام مسلمانان دربیت المقدس باید احساس تأثر و دل آزردگی کرد.

نويسنده:محمد محیط طباطبایی


منبع: یادنامه شیخ طوسی، ج3، ص 26

تهيه و تنظيم: فريادرس گروه حوزه علميه