تبیان، دستیار زندگی
با توجه به فقر اطلاعات و آمار در حوزه که مقام معظم رهبری هم با تأثر از آن یاد کردند، طلاب جوان می توانند کار آمار و اطلاعات اساسی حوزه را به خوبی به عهده بگیرند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت بانک های اطلاعاتی در تحول حوزه
بانک

با توجه به فقر اطلاعات و آمار در حوزه که مقام معظم رهبری هم با تأثر از آن یاد کردند، طلاب جوان می توانند کار آمار و اطلاعات اساسی حوزه را به خوبی به عهده بگیرند

قسمت دوم گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین مجتبی الهی خراسانی

خشت اول: چگونه می توان پتانسیل‌های موجود در طلاب جوان را در جهت تحول حوزه به فعلیت رساند؟

اولین کار لازم، تبدیل تحول طلبی به یک مطالبة عمومی در حوزه است. این کار از دست طلاب جوان برمی آید؛ یعنی این تحول خواهی، مطالبه همة مدیران  و اساتید و نخبگان و بزرگان شده و تبدیل به یک فرهنگ شود. شهید صدر (ره) در مقدمه یکی از کتابهای خود، از یک نوع گرایش استصحاب گرایانه در حوزه که مایل است همه چیز را به سمت و سوی ابقای ما کان پیش برد، به تلخی یاد می کند. تبدیل این روحیة استصحابی به روحیه ابداع و تحول، نیاز به یک فرهنگ و تلاش فراگیر دارد که گمان می کنم این کار، فقط و فقط از دست طلاب جوان بر می آید؛ طرح موضوع از مسیرهای متنوع رسانه ای، گفت گو با اساتید مختلف، کار جمعی، ارائه مطلب و نوشتن ایده ها و مطالبات، راه اندازی صفحات وب و .... می تواند در ایجاد این فرهنگ یک پارچه بسیار کمک کند.

دوم اینکه بخشی از فعالیتهای تحول، بر پایه آمار و اطلاعات و تحلیل وضعیت موجود بنا می شود. با توجه به فقر اطلاعات و آمار در حوزه که مقام معظم رهبری هم با تأثر از آن یاد کردند، طلاب جوان می توانند کار آمار و اطلاعات اساسی حوزه را به خوبی به عهده بگیرند و اگر نیاز به راه اندازی بانکهای اطلاعاتی خاصی است، با توجه به پتانسیلهای خوبی که در زمینه های متنوع فرهنگی و اجرایی در طلاب وجود دارد و بعضی از آنها با وجود سن کم، تجربه‌های بسیار خوبی دارند، می توان کار گردآوری آمار و اطلاعات را به عهدة آنها گذاشت.

همچنین کار تحول، نیازمند تجمیع ایده‌ها و اندیشه ها و تأسیس یک بانک اندیشه و ایده در زمینه تحول است. این کار نیز می تواند به دست طلاب جوان انجام شود و نتایج زحمات آنها، منبع تغذیه برنامه ریزان تحولات آیندة حوزه شود.

مسیرها باید به گونه ای باشد که از طریق رسانه های بین حوزوی، رسانه های مکتوب، جلسات بحث و گفت و گو، دعوت از اساتید و گاهی حتی انتقال مبادی تصوری و تصدیقی به اساتید برای درک ضرورت تحول، شتاب لازم برای تحول را تضمین و دست یابی به اهداف را ممکن و میسر کند.

وقتی شخصی به ضرورت تحول می رسد که در نظام اطلاعاتی او تغییری رخ داده باشد؛‌ یعنی نسبت به دنیای جدید، ضرورت‌های جدید، نسبت یه فرصتهای حوزه، اطلاعات کسب کند که مجموع این اطلاعات، به اضافة عزم در انجام رسالت روحانیت، او را به سمت تحول پیش برد.

باید همین مبادی اطلاعات و اخبار را در اختیار دیگران نیز قرار داد؛‌ یعنی می تواند تبیین شرایط موجود،  ضرورت‌ها، فرصتهای اندک، منابع محدود و امکانات قابل توجه کمتر دیده شده، در فضای عمومی حوزه و رسانه های مختلف، یک کار ویژة طلاب جوان باشد.

از دیگر زمینه های اقدام طلاب، تأثیر بر عرصه های تصمیم گیری و مدیریت از طریق فضای عّام و افکار عمومی حوزه است؛‌ مثلاً در ارتباط با موج جدید تحول خواهی، بدنة حوزه و طلاب حوزه می توانستند بلافاصله پس از سخنرانی آقا و مخصوصاً تمجید ایشان از فضلای جوان حوزه و تأیید خواسته های آنها، برای مشارکت رسمی نخبگان جوان حوزه در فرایند برنامه‌ریزی و مدیریت تحول در حوزه تلاش کنند و این فرصت را برای تغییرات جدّی از دست نمی دانند!

خشت اول: با توجه به نقشی که برای طلاب جوان درتحول و اصلاح حوزه بیان فرمودید، چه آسیب‌ها و آفت‌هایی ممکن است در ایفای این نقش گریبان‌گیر آنها شود؟

بخشی از آفت‌ها و آسیب‌های احتمالی، مربوط به خصوصیات سن جوانی است؛ یعنی امکان نوعی شتاب‌زدگی و احساس‌گرایی و همچنین شعار زدگی وجود دارد که باید مراقب بود؛ همچنین باید مواظب بود که در حاشیه گفتمان تحول، خدای ناکرده به نفی و طرد داشته‌ها و نقاط قوت موجود و سنت‌های حسنة آموزشی، پژوهشی و اجتماعی حوزه منجر نشویم.

نباید فراموش کرد که تحول به معنای تحکیم نقاط قوت کنونی و استفاده از فرصت‌های بیرونی برای برطرف کردن نقاط ضعف، هم در سطح و هم در عمق است؛‌

بنابراین برای اینکه از این آسیب‌های احتمالی پیشگیری شود، شناخت ظرفیت‌های و دست‌آوردهای کنونی حوزه، اطلاع و آگاهی از پیشینة تاریخی و استمرار جریان‌های حوزوی در طول تاریخ تشیّع، می‌تواند به این جریان تحول خواهی و گفتمان تحول، کمک بسزایی کند و آن را از تبدیل شدن به یک جریان افراطی غیر متناسب با ریشه‌های عمیق حوزوی حفظ نماید.

همچنین گفتمان تحول و نقد ضعف‌های حوزه، باید به منظور پیشرفت و پیشبرد و ارتقای امور باشد. در عین حال که همه می دانیم این عوامل انسانی هستند که رکود و عدم پیشرفت را رقم می زنند، ‌اما نباید نقد اندیشه‌ها و برنامه‌ها، به نقد اشخاص و تخریب دانشوران و بزرگان تبدیل شود. اگر این اتفاق بیفتد، امید و رغبت به تحول در میان اساتید و بزرگان و نخبگان حوزه، کم‌رنگ شده و طبیعتاً توسط آنها، هدایت و راهنمایی و همراهی لازم در مسیر تحول انجام نخواهد شد و خود طلاب هم پس از یک دوره گفت و گو دربارة تحول، به نا امیدی و یأس خواهند رسید که شاید برای افراشتن مجدّد علم تحول مدتها زمان نیاز باشد.

خشت اول: وظیفه طلاب تا رسیدن به وضعیت مطلوب چیست؟

تحول به معنای کاستن از نقاط قوت و غنای علمی حوزه نیست؛ بلکه معنای افزودن این غنای علمی است و در واقع، تحول مبتنی بر ارتقاست؛ نه کاستن و کاهیدن و کم رنگ شدن فضای علمی و آموزشی حوزه.

از این رو تا وقتی برنامه‌ای جدّی برای ارتقاء حوزه از حد کنونی به مرتبة بالاتر اجرا نشده، طلاب نقاط قوت فعلی را هم از دست ندهند و مانند کوهنوردی که چون به دستگیرة محکم‌تری چنگ نزده، دستگیرة فعلی را نیز رها نکنند.

از طرف دیگر،‌ ما می دانیم که محور آموزش حوزه‌های علمیّه،‌ علوم اسلامی است؛ بنابراین باید توجه داشت آنچه به عنوان مهارت‌های جانبی، دانشهای کاربردی و مجموعة ‌افزودنی های لازم برای کارآمد سازی نظام آموزشی حوزه در نظر گرفته می شود، به گونه‌ای رقم نخورد که سهم علوم اسلامی را رو به تقلیل برد. هم اساس برنامه‌های روحانیت و هم محتوا و سمت و سوی آنها،‌ معارف اسلامی است و قطعاً چون معارف اسلامی،‌ فرآوردة ‌علوم اسلامی است، خود روحانیونی که متولی این علوم هستند، باید از جامعیّت نسبی در علوم اسلامی برخوردار باشند.

یک از اساتید بزرگوار حوزه که سالیانی است عضو شورای عالی حوزة‌ علمیّة‌ قم هستند و چند سال نیز مدیریّت آن را بر عهده داشتند،‌ در سخنرانی افتتاحیة‌ دومین سال از طرح راهبردی جنبش علمی حوزه مشهد، مثال لطیفی را برای دروس حوزوی بیان کردند؛ فرمودند: «برنامة درسی کنونی حوزه، مثل برخی از احکام مندرج در رساله های علمیه است؛ یعنی گرچه انجام این شکل عمل که در رساله آمده،‌ لازم و مسقط قضا و اعاده است؛ ولی برای مؤثر و منتج بودن کافی نیست!» یعنی درست است که انجام دادن اعمال مطابق رساله لازم است و اگر آن طور انجام دهیم، قضا و اعاده ندارد؛ ولی اکتفا به آن، مثمر ثمر نیست و  بایستی امور دیگری مانند جنبه های درونی و باطنی آن دنبال شود.

با این مثال به تفصیل توضیح دادند که: «برنامه‌های درسی فعلی حوزه نیز این چنین است؛ نمی‌توان از آنها دست شست و قوت و غنای آنها را نادیده گرفت و نه می‌توان به آنها اکتفا کرد؛ چون اگر فقط به انها اکتفا کنیم، نمی‌توانیم برای انجام مأموریت‌ها و رسالت‌ها، اعم  از تحقیق و پژوهش و ارتباطات و مدیریت و برنامه ریزی و وعظ و خطابه و... بهره‌برداری لازم را از همین دروس داشته باشیم و تا سراغ آموزش های تکمیلی در کنار برنامة‌ رسمی حوزه نرویم، به جایی نمی رسیم و خدمت مؤثری از ما بر نمی آید.».


تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان