تبیان، دستیار زندگی
در منابع علمی و معتبر شیعه و سنی روایاتی دال بر وصایت حضرت علی(علیه‎السلام) ذکر شده است که امیرالمومنین علی(علیه‎السلام) وصی و جانشین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‎باشد. بنابراین جاى هیچگونه شك و تردیدى نیست كه على(علیه‎السلام) وصى آن حضرت است و ب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام حسین؛ پسر سیدالوصیین

زیارت عاشورا
وابن سیدالوصیین؛ و اى پسر آقاى اوصیا

اثبات وصایت حضرت على(علیه‎السلام)

انسان در دوران زندگانى خود در دنیا اختیاردار اموالیست كه به هر نحوى بخواهد می‎تواند عمل كند و چون این امور مورد علاقه اوست و نمی‎خواهد این اختیار بعد از مرگ او هم از بین برود لذا شخص مورد اطمینانى را براى خود انتخاب می‎كند و این اختیار را به او واگذار می‎نماید كه بعد از مرگش او از این اختیار تام استفاده كرده و برنامه خود را عملى سازد.

در اصطلاح فقهى آن شخص كه اختیارش را بعد از مرگ به دیگرى واگذار كند وصى و آن شخص مورد اطمینان را موصى له و آن چیزى را كه مورد اختیار است موصى به گویند.

اهمیت وصیت

یكى از موضوعاتى كه در دین اسلام به آن بسیار سفارش شده است مسئله وصیت و وصایت است، در كتاب "تهذیب" روایت كرده "زید شحام" از امام صادق(علیه‎السلام) راجع به وصیت سئوال كرد. حضرت فرمود: وصیت بر هر شخص مسلمانى لازمست .

و نیز از محمد بن مسلم روایت نموده كه امام صادق(علیه‎السلام) فرمود وصیت لازمست و پیغمبر خدا سفارش به آن می‎فرمود.

در بعضى روایات وارد شده كه شخص مسلمان، شب باید وصیت نامه‎اش زیر سرش باشد و نیز در روایت است كه هر كس بدون وصیت بمیرد مانند مردن زمان جاهلیت مرده است .

پس دریافتیم که وصایت و وصیت امر مهمی است . انبیاء نیز همگی برای خود وصی داشتند. مثلا حضرت آدم(علیه‎السلام) بعد از خود دوازده وصى براى خود قرار داد.

و نیز وقتی حضرت نوح(علیه‎السلام) از دنیا رفت دوازده خلیفه و وصی به جهت خود معرفى كرد.

همچنین حضرت ابراهیم(علیه‎السلام) دوازده خلیفه و وصى برای خود تعیین نمود.

حضرت موسى(علیه‎السلام) نیز دوازده جانشین و وصى برای خود تعیین نمود.

حضرت عیسى(علیه‎السلام) قبل از رفتن به آسمان به خلفاى دوازده نفرى خود تصریح نمود.

حال که این پیغمبران اولوالعزم كه به مقتضاى حكمت بالغه به جهت حفظ شرایع خود و به امر حقتعالى اوصیایى براى خود تعیین نمودند چگونه ممكن است پیغمبر ما كه خاتم پیغمبران بوده و دین او تا روز قیامت باید در بین مردم روزگار برقرار باشد وصى و خلیفه تعیین نكرده باشد؟!

دومین آیه‎اى كه دلالت میكند امام على(علیه‎السلام) در جمیع صفات مثل پیغمبر اکرم است آیه مباركه: انما ولیكم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزكوة و هم الراكعون است .

كه می‎فرماید: ولىّ شما خدا و رسول و آنهایی كه ایمان آورده‎اند می‎باشند. با واو عاطفه "الذین امنوا" را به رسول عطف گرفته، پس معلوم می‎شود در جمیع شئون با پیغمبر مماثل می‎باشند و به اتفاق نظر شیعه و سنی، این آیه درباره امام على(علیه‎السلام) نازل شد.

در منابع علمی و معتبر شیعه و سنی روایاتی دال بر وصایت حضرت علی(علیه‎السلام) ذکر شده است که امیرالمومنین علی(علیه‎السلام) وصی و جانشین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‎باشد. بنابراین جاى هیچگونه شك و تردیدى نیست كه على(علیه‎السلام) وصى آن حضرت است و به حكم عقل بر پیغمبر لازم است كه از طرف خدا خلفایى براى تبلیغ احكام اسلام و بیان حقایق قرآن براى مردم معرفى نماید.

كسى كه بخواهد وصى دیگرى بشود باید در مرتبه اول داراى سه شرط باشد:

1- درستکار و امانتدار

2- شرافت در حسب و نسب كه اگر پدر و مادر و یا فامیل او از طبقه اشخاصى محترم نباشد او را وصى قرار نمی‎دهند زیرا هم خود را كوچك كرده و هم ورثه پیروى از اوامر و نواهى او نمی‎كنند.

3- كاردانى و مسلط بودن در امور كارهاى میت، چرا که اگر وصى هر چه هم انسان با شخصیت و خوبى باشد ولى نتواند به خوبى از عهده كارهاى میت یا موصى برآید ورثه او را بنحو احسن و اكمل اداره كند عقلاء عالم چنین شخصى را وصى خود قرار ندهند.

شرط اول وصایت: درستى و امانت

اگر در صدر اسلام به حالات تمام اصحاب پیغمبر بنگریم كسى را مانند على بن ابیطالب داراى درستکار و امانتدار نخواهیم یافت، از باب نمونه چند مورد از كارهاى آن حضرت را نقل می‎كنیم تا مطلب خوب روشن گردد.

نمونه‎هایی از درستکاری و امانتداری امیرالمومنین(علیه السلام)

عدم تفاوت بین مسلمین

در دوران خلافت على(علیه‎السلام) عسل زیادى آورده و به انبار تحویل داده شد، هنوز موقع تقسیم نرسیده بود. از قضا مهمانى بی موقع بر یكى از فرزندان على(علیه‎السلام) وارد شد، مقدارى از شب گذشته بود، دسترسى به بازار و خرید نبود، پسر امپراطور اسلام از انبار خواستار شد كه چند سیر عسل بردارد كه خورش مهمان شاهزاده بشود.

از جمله آیات قرآنى كه می‎توانیم براى این موضوع شاهد بیاوریم آیه تطهیر است كه حقتعالى می‎فرماید: انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا؛ همانا خداوند اراده فرمود كه هرگونه پلیدى را از شما خانواده رسالت دور نموده و شما را پاك و پاكیزه و از هر عیبى منزه گرداند.

فرداى آن روز كه امیرالمؤمنین(علیه‎السلام) براى تقسیم و پخش عسل به انبار آمد دید یكى از ظرف‎هاى عسل دست خورده است از انباردار جریان را پرسید. گفت: دیشب فلان پسر شما این مقدار از عسل را به قرض گرفته، حضرت تازیانه بر دست گرفته امر به احضار آن فرزند فرمود، چون حاضر شد عذر خود را گفت كه بخاطر احترام مهمان مساعده گرفته‎ام. امیرالمؤمنین(علیه‎السلام) فرمود: من دوست ندارم كه فرزندان من در گرفتن حق خود بر دیگر مسلمانان پیشى بگیرند باید مراقب باشید پس از این كه مردم حق خود را دریافت كردند شما حق خود را بگیرید تا هیچگونه امتیازى براى شما نباشد.

عاریه دختر على(علیه‎السلام) از بیت المال

على بن ابى رافع گوید من مامور بیت‎المال یا رئیس حسابدارى بیت المال مسلمین بودم. گردنبند قیمتى در میان بیت المال بود، دختر امیرالمؤمنین، ام كلثوم، پیغام فرستاد كه من شنیده‎ام چنین گردنبندى در بیت المال موجود است و در اختیار توست عید قربان در پیش است، من دوست دارم براى حفظ و صیانت حیثیت خانوادگى روز عید از آن گردنبند استفاده كنم. به طور موقت و عاریه مضمونه را به من بده و پس از سه روز باز پس گیر. من قبول كردم و گردنبند را فرستادم، اتفاقا امیرالمؤمنین (علیه‎السلام) آن گردنبند را گردن دختر خود دیده و پرسید این را چگونه به دست آورده‎اى و به اجازه چه كسى مورد استفاده قرار داده‎اى؟ عرض می‎كند: از على بن رافع به عاریت گرفته‎ام و پس از عید رد خواهم كرد.

حضرت على، ابن رافع را احضار فرمود و سخت نكوهش نمود كه آیا خیانت به مال مسلمین می‎كنى گفتم خدا نكند كه خیانت بكنم فرمود تو به اجازه چه كسى گردنبند را به دختر من دادى؟ عرض كردم آقا دختر شما این گردنبند را به عاریه مضمونه گرفته و من هم به شرط زمان داده‎ام كه پس از سه روز پس بگیرم، فرمود، همین امروز باید پس بگیرى و به بیت المال انتقال دهى این مرتبه ترا عقوبت نمى‎كنم ولى، مراقب باش كه چنین كارى دیگر تكرار نشود.

چون دخترش این داستان را شنید گردنبند را فرستاد و از پدرش گله كرد و گفت: یا امیرالمؤمنین من دختر شما هستم زنان اعیال و بزرگان به دیدن من می‎آیند چه كسى از من به داشتن چنین گردنبندى شایسته‎تر است؟ فرمود دخترم هر وقت همه زنان براى روز عید قربان چنین گردنبندى داشتند شما هم نیز داشته باش ولى دختر من نباید خود را به زینتى بیاراید كه همه بانوان مسلمان نداشته باشند.

بنا بر قول بحارالانوار حضرت به دخترش فرمود كه اگر این گردنبند را به غیر عاریه و امانت گرفته بودى؛ لكانت اذا اول هاشمیه قطعت یدها فى سرقة؛ به عنوان دزدی اولین زن هاشمی بودی که دستش قطع می‎شد.

روایات زیادى از شیعه و سنی در دست می‎باشد كه همه آنها مؤید بر اینست كه آیه تطهیر در شان خمسه طیبه پیغمبر، على، حسن، حسین، فاطمه(صلوات الله علیهم اجمعین) نازل شده است .

پس معلوم می‎شود مراد از آیه، خوب بودن این پنج نفر نیست زیرا ام سلمه هم که زن خوبى بوده در آنجا حضور داشته، بلكه مراد مقام عصمت و طهارت است كه این پنج تن دارا بودند.

در مورد عدالت و امانتداری حضرت علی(علیه‎السلام) موارد بسیاری در تاریخ ثبت شده است که به همین دو مورد که مربوط به وابستگان نزدیک حضرت بوده اکتفا می‎کنیم.

شرط دوم؛ شرافت نسب

نسب حضرت على(علیه‎السلام) دو جنبه دارد یكى نورانى و دیگر جسمانى و آن حضرت در هر دو قسمت بعد از رسول خدا منحصر بفرد بود.

از جهت نورانیت على(علیه‎السلام) علماء شیعه و سنى بیانات و روایاتى نقل كرده‎اند كه بعضى از آنها را به اختصار نقل مى‎كنیم .

روایات اهل تسنن در خلقت نورانى على(علیه‎السلام)

"امام احمد بن حنبل" در كتاب"مسند" خود و "میر سیدعلى همدانى" فقیه شافعى در كتاب "المودة القربى" خود و "ابن مغازلى" شافعى در كتاب "مناقب" و "محمدبن طلحه" شافعى در مطالب "السئول فى مناقب آل رسول" و دیگران از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل كرده‎اند كه آن حضرت فرمود: كنت انا و على بن ابیطالب نورا بین یدى الله قبل ان یخلق ادم باربعة عشر الف عام خلق الله تعالى ادم ركب تلك النور فى صلبه قلم یزل فى نور واحد حتى افترقانى فى صلب عبدالمطلب ففى النبوة و فى على الخلافة؛ من و على نورى هستیم در اختیار خداى تعالى از چهارده هزار سال قبل از این كه آدم را خلق كند. پس چون آدم را خلق فرمود خداى متعال ما را كه نور بودیم در صلب او قرار داد و از صلب او پیوسته با هم بودیم تا در صلب عبدالمطلب از هم جدا شدیم پس در من نبوت و در على خلافت را ظاهر ساخت .

از این قبیل روایات با اختلاف در عبارات و الفاظ زیاد از طرق عامه نقل شده كه به همین مقدار اكتفا می‎كنیم .

روایات شیعه در خلقت نورانى على(علیه‎السلام)

هل اتى على الانسان جین من الدهر لم یكن شیئا مذكورا . (هل اتى/ 1)

مفسرین در معنى این انسان در این آیه چند نقل قول كرده‎اند كه یكى از آن معانى وجود مبارك امیرالمؤمنین(علیه‎السلام) می‎باشد چرا ایشان، انسان كامل می‎باشد. بنابراین معنى استفهام انكارى خواهد شد و معنى چنین می‎شود كه نیامده است براى انسان زمانى كه نبوده باشد، بلکه "شىء مذكور" بوده است. البته نمى‎گوئیم همیشه بوده چرا که این بودن مخصوص خداست ولى می‎گوئیم وقتى على به وجود آمد كه هیچ چیز غیر از خدا و نور پیغمبر نبود. یعنی این دنیا و این كرات با عظمت و عرش و قلم و ملك وجود نداشتند .

دلیل این كه پدران حضرت على(علیه‎السلام) همگى موحد بودند اینست كه پدران على غیر از ابوطالب همان پدران پیغمبر هستند و باید پدران پیغمبران پاك و موحد بوده باشند زیرا اگر مشرك و كافر باشند نفوس مردم از پیغمبران منزجر خواهد بود.

البته در تفاسیر گفته‎اند منظور از انسان در سوره الرحمن، زلزال، هل اتی نیز حضرت علی (علیه‎السلام) است.

نسب جسمانى على(علیه‎السلام)

و اما جنبه جسمانى حضرت على(علیه‎السلام) از نظر پدر و آباء و ام داراى شرافتى بزرگ بوده كه همه آنها تا به آدم ابوالبشر موحد و خداپرست بودند و آن نور پاک به هیچ عنوان در صلب و رحم ناپاكى قرار نگرفته و این افتخار از براى احدى از مردم عالم نبوده غیر از پیغمبر اکرم که اجدادش همان اجداد حضرت على(علیه‎السلام) می‎باشد و آباء آن حضرت با پنجاه و یك پشت به آدم ابوالبشر می‎رسد كه هفده نفر آنها از سلاطین و هفده هزار نفر آنها از پیغمبران و هفده هزار نفر از آنها از اوصیاء بوده‎اند.

دلیل این كه پدران حضرت على(علیه‎السلام) همگى موحد بودند اینست كه پدران حضرت على غیر از ابوطالب همان پدران پیغمبر هستند و باید پدران پیغمبران پاك و موحد بوده باشند زیرا اگر مشرك و كافر باشند نفوس مردم از پیغمبران منزجر خواهد بود.

شرط سوم وصایت؛ كاردانى على علیه السلام

حضرت على(علیه‎السلام) در جمیع صفات شریك و مماثل پیغمبر خدا بود . بطور قطع مى‎توانیم ادعا كنیم كه در بین اصحاب پیغمبر تنها كسى كه در جمیع شئون غیر از مقام نبوت مثل و مانند پیغمبر خدا بوده على بن ابیطالب است و بس چنانچه "امام ثعلبى" در تفسیرش آورده: پوشیده و پنهان نیست كه مولاى ما امیرالمؤمنین در بیشتر خصال مرضیه و افعال زكیه از عادات و عبادات و احوال، به رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) شباهت دارد. بعضى از علماء برخى از آن خصال حمیده را بشمار آورده‎اند كه در آن خصال حمیده على نظیر پیغمبر امى و درس نخوانده بوده است .

از جمله آیات قرآنى كه می‎توانیم براى این موضوع شاهد بیاوریم آیه تطهیر است كه حقتعالى می‎فرماید: انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا؛ همانا خداوند اراده فرمود كه هرگونه پلیدى را از شما خانواده رسالت دور نموده و شما را پاك و پاكیزه و از هر عیبى منزه گرداند.

روایات زیادى از شیعه و سنی در دست می‎باشد كه همه آنها مؤید بر اینست كه آیه تطهیر در شان خمسه طیبه پیغمبر، على، حسن، حسین، فاطمه(صلوات الله علیهم اجمعین) نازل شده است .

پس معلوم می‎شود مراد از آیه، خوب بودن این پنج نفر نیست زیرا ام سلمه هم که زن خوبى بوده در آنجا حضور داشته، بلكه مراد مقام عصمت و طهارت است كه این پنج تن دارا بودند.

- دومین آیه‎اى كه دلالت میكند امام على(علیه‎السلام) در جمیع صفات مثل پیغمبر اکرم است آیه مباركه: انما ولیكم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزكوة و هم الراكعون است .

كه می‎فرماید: ولىّ شما خدا و رسول و آنهایی كه ایمان آورده‎اند می‎باشند. با واو عاطفه "الذین امنوا" را به رسول عطف گرفته، پس معلوم می‎شود در جمیع شئون با پیغمبر مماثل می‎باشند و به اتفاق نظر شیعه و سنی، این آیه درباره امام على(علیه‎السلام) نازل شد.

- دلیل دیگر بودن سوره برائت است كه پیغمبر اول این سوره را به ابوبكر دادند كه براى مردم مكه ببرد و بعد جبرئیل نازل شد عرض كرد اداء رسالت نمى‎تواند بكند مگر خودت یا كسى كه از تو باشد، بعد حضرت به امر حقتعالى از ابوبكر گرفتند به حضرت على(علیه‎السلام) دادند كه در موسم حج بخواند ناگفته نماند كه علت آن كه پیغمبر اول به ابوبكر دادند با وجود آن كه می‎دانستند او این مقام را ندارد به جهت آن بود كه خواستند مقام حضرت على(علیه‎السلام) را به مردم بفهمانند نه اینكه پیغمبر عارف به حال ابوبكر و على نبودند.

- دلیل دیگر بر این مطلب آیه : اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منكم است كه اولوالامر را با واو عاطفه عطف بر رسول گرفته ، پس ‍ باید اطاعت خدا و رسول و اطاعت اولى الامری كه مثل و مانند رسول خدا باشد را كرد نه خلفاء و سلاطین را چنانكه عقیده عامه است .

و دلیل دیگر آیه مباركه مباهله است كه قبلا شرح دادیم كلمه انفسنا و انفسكم میرساند كه على نفس پیغمبر است ، پس هر چه پیغمبر دارد على هم باید داشته باشد.

و دلیل دیگر بسته شدن درهاى خانه هاى اصحاب بمسجد است مگر در خانه پیغمبر و على و در جواز ورود بمسجد در حال جنابت هم على مانند رسول خداست .

بخارى و مسلم در صیحیحین خود گفته اند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: لا ینبغى لاحد ان یجنب فى المسجد الا انا و على .

                                       ادامه دارد ...


فراوری از شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی.

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.