تبیان، دستیار زندگی
كـسانى كه سر منشا كارهاى بزرگ شدند و در مـیـدان فـقـه و فـلـسفه و اجتماع پیشتاز بودند ساده زندگى مى كـردنـد و در خـانه هاى كوچك و تهى از امكانات معمولى كتابهاى پـرارزش نـوشتند و شاگردان بنام تربیت كردند. صاحب جواهر و شیخ انصارى زندگى ساده و بى پیرایه داشت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگـرانيهاى امـام درباره حـوزه
امام ،خمینی ،روحانیت ،شهدا

نـهـادها هر چند بزرگ و بـا ارزش بـاشـنـد آفتها و خطـرها يشان بيش تر و در هـم كوبنده تر اسـت. امـانـتها و رسالتها نيز ايـن چنيـن هستند به ميزان بزرگـى والايـى و ارجـمـنـدى و گرانبهايى كه دارند مـواظبت فزون ترى را خـواسـتارند و نگهبانان و رسالت بـانـان هشيـارتـر و زيـرك تـرى نيـاز دارند.

حـوزه از كانونهاى پرارزش اسلام است و جايگاهى بس در اوج و پـرفـراز دارد; بـا رسـالـتى بزرگ بسان رسالت پيامبران داراى پـيـشينه اى شايسته و درخشان. روشن است آفت زدگى و رنجور شـدن ايـن كـانـون مقدس اسلام و مسلمانان را با خطر رو به رو و سستى آن به ناتوانى امت اسلامى مى انجامد.

بـه گواه تاريخ هر جا اين نهاد به درماندگى و كاستى دچار گشته و نـيـروهاى آن در انجام رسالت خويش كوتاهى كرده يا آن گونه كه بـايد و شايد تلاش نورزيده اند اسلام با مشكل روبه رو شده است.

امـام خمينى چونان نگهبانى تيزبين و دورنگر بر بلنداى حوزه به ديده ورى ايستاده بود و با نگاهى نافذ به گذشته و اينده خطرها و دردهـايـى كـه سـلامـت ايـن مـركز را تهديد مى كند شناسايى و پـيـشاپيش اعلان كرد. هشدار داد: آسيب ديدن بنيان حوزه نه تنها نـابودى روحانيت را در پى دارد كه پيامد بازتاب آن اسلام وجامعه را نـيـز بـه بـحـران مى كشاند مردم روحانيت را نگهبان دين مى شـمـرنـد آنـچه مردم را به دنبال حوزه به حركت درآورده ميراث هـزارسـالـه عـلما بوده كه هر كدام قطره اى بر آن افزوده و اين ذخـيـره بـزرگ پديد آمده است. راهيابى و رسوخ آفت به بدنه حوزه هـا خـسـارتى است هول انگيز و بر باد دهنده دستاوردهاى پيشين و نـيـز مـكـتـبـى كـه حـوزه بـه دفاع از آن رسالت دارد اگر مردم دربـاورهـاى خود سست شدند و بار بر زمين نهادند دين از حركت و بالندگى باز مى ماند.

ايـن نـوشـتـار مـرورى دارد بر نگرانيهاى امام درباره مسائل ارزشـى آمـوزشـى اجـتـماعى و تشكيلاتى حوزه و روشهايى كه براى جلوگيرى از خطر به كار بسته است.

1. نگرانيهاى امام از كم رنگ شدن ارزشها

الـف. تجمل گرايى: افزون طلبى و پافرانهادن عالمان و روحانيان از آنـچه براى يك زندگى ميانه ضرورت دارد از دل نگرانيهاى مهم امام به شمار مى رود.

در نـگـاه آن پير پارسايان درخت آگاهى آن گاه ميوه مى دهد كه بـا كردار همدم بوده و جوينده دانش به صفات نيكو آراسته باشد و تـجـمـل گـرايى و شيفته دنياى دون به درخت آگاهى آفت مى زند و ايـن چـراغ پـرتوافشان و راهياب از پرتو افشانى و راهيابى باز مى دارد و ويرانگريهايى را در پى دارد:

1. تباهى معنويت: معنويت كه هدف و جانمايه اصلى اين نهادست در لـجـن زار شيفتگى به زخارف دنيا تباه مى گردد. خود جويى به جاى خـدا خواهى مى نشيند و نيرو و توانى كه بايستى در يارى دين خدا به كار رود در خدمت خودخواهيها به كار گرفته مى شوند.

2 . پژمرده شدن نهال دانش: دانش پژوهش در پرتو ساده زيستى و به دور مـانـدن از تـجمل گرايى و حركتهاى تبذيرى و اسراف گرايانه بـه كـمـال مى نشيند و راه پيشرفت را مى پويد. آن كه همه فكر و انـديشه اش براى رفاه بيش تر به كار گرفته مى شود مزه دانش را نـمـى چشد و پرنده فكرش در راه كشف دقايق علوم به پرواز در نمى آيد.

امـام تـاكـيـد دارد: كـسانى كه سر منشا كارهاى بزرگ شدند و در مـيـدان فـقـه و فـلـسفه و اجتماع پيشتاز بودند ساده زندگى مى كـردنـد و در خـانه هاى كوچك و تهى از امكانات معمولى كتابهاى پـرارزش نـوشتند و شاگردان بنام تربيت كردند. صاحب جواهر و شيخ انصارى زندگى ساده و بى پيرايه داشتند و شيخ عبدالكريم حائرى و شـيخ ابوالقاسم قمى و شيخ مهدى و ميرزا محمد تقى برقعى و ميرزا مـحـمـد ارباب كه آن همه بركتها به دستشان جارى شد ساده زندگى مى كردند.1

تمام مصنفين از اين كوخ نشينان بودند... آن اشخاصى كه اين فقه را بـه ايـن غـنـا رساندند و آن اشخاصى كه اين فلسفه را به اين غـنـا رسـاندند كاخ نشين نبودند كوخ نشين بودند. شيخ طوسى كه مـبـدا ايـن امور و ارزنده ترين اشخاص در جامعه تشيع بوده است يـك كـاخ نـشين نبوده است... در قشر مرفه نمى شود يك همچو كارى انـجام بگيرد... صاحب جواهر كه يك همچو كتابى نوشته است... كاخ نـشـيـن نـبـوده... از يك آدمى كه علاقه به شكم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اينها دارد اين كارها بر نمى آيد.)2

امـام در گامى فراتر به دست اندركاران حوزه هشدار مى دهد: بيش از ايـن كه در انديشه تشكيلات ظاهرى و زياد كردن ساختمان باشند تـلاش ورزنـد ساختار درونى و معنوى ساكنان آن را دگرگون سازند و سطح آگاهيها و ارزش پذيريها را بالا برند.

يـادآور مـى شـود: در گـذشته مراكز بزرگ علمى و با بركت با كم تـريـن امكانات رفاهى و دم و دستگاه بيشترين بازده را داشتند و اكـنـون نـيـز زنده داشتن سيرت نيكوى آنان دور از دسترس نيست. امـام از گـسترش بخش ادارى حوزه و همانند شدن اين نهاد با ديگر سازمانها و اداره هاى دولتى نگران بود و هشدار مى داد: اگر به هـمـپـا و هـمـراسـتاى آن طلاب در ميدان علم و اخلاق رشد نكنند و شـكـوفا نشوند خطرآفرين است و حقيقت فداى ظواهر و پوسته خواهد شد:

(مساله ديگر مساله تشريفات حوزه هاى روحانيت است كه دارد زياد مـى شـود. وقـتـى تـشـريـفات زياد شد محتوا كنار مى رود. وقتى سـاخـتـمـانها و ماشينها و دم و دستگاهها زياد شد موجب مى شود بـنـيـه فـقهى اسلام صدمه ببيند; يعنى با اين بساطها نمى شد شيخ مـرتـضى و صاحب جواهر تحويل جامعه داد. اين موجب نگرانى است.)3

امـام در پـيامى به مدرسان حوزه قم هشدار مى دهد: مبادا توجه بـه گـسـترش بناها و ابزار دست و پاگير ادارى آنان را از مساله اصـلـى; يعنى فقاهت باز دارد. رواج فرهنگ عافيت طلبى در نسلهاى بـعدى اثر بد مى گذارد و ميراث پيشينيان صالح فراموش مى گردد و خداى نكرده بر سر حوزه آن خواهد آمد كه نگرانيم.4

3. بـه خـدمت ستمكاران در آمدن: دنياطلبى در فكر و انديشه عالم شـيـفته دنيا رخنه مى كند و زبان و كردارش را به خدمت مى گيرد. چـنـيـن كـسـى يـاراى آن ندارد كه از ستمديدگان و محرومان اين يـاوران بـى شـائـبه اسلام و انقلاب دفاع كند و براى احقاق بهره پـايـمـال شـده آنـان با يغماگران بستيزد. دردناك تر دنياجويى زمـيـنـه سازش با ستمگران را پديد مى آورد. دنياخواه هماره در پـى خـواسـته هاى خود است. مترفان از اين نقطعه ضعف در او رخنه مـى كـنـنـد و وى را نردبان قرار مى دهند براى رسيدن به هدفهاى ناپسند خودتـوجـه بـه ايـن آفتها بود كه علماى بزرگ خودرا از دايره نفوذ سـرمايه داران بى درد و خوانين و زورداران و زورمندان دور نگاه مـى داشـتـند و همواره در رويارويى جبهه فقر و غنا در اردوگاه پـابـرهـنـگـان و ستمديدگان جاى داشته و زبانشان در خدمت حقيقت بود.5

4. به بيراهه كشيده شدن مردم: دنيا طلبى عالمان دين و روحانيان بـه مـردم سرايت مى كند و بر شتاب ارزش گريزى جامعه مى افزايد. رفـتـار و گـفـتـار عـالمان بويژه مانند امامان جمعه و جماعت قـاضـيـان دادرسـان كـه مـسـوولـيت عمومى دارند و در زير نگاه مـردمـنـد در فـرهـنـگ عـمومى جامعه اثر مى گذارد اگر راهنماى كاروان به كژراهه افتاد قافله ره بيراهه مى گيرد.

اگـر ايـن افراد حتى در استفاده از مباح و لذتهاى مشروع زندگى زيـاده روى كـنـنـد ديـگران از مرز گناه و خط قرمز نيز در مى گـذرنـد چـه برسد كه خداى ناخواسته دست به حرام ببرند و چراغ دنياى خود را با پول بيت المال روشن نگهدارند!6

5. گـريـز از مـبـارزه و مـقاومت: از مهم ترين خطرهاى دنيازدگى روحـانـيـت گـريـز از مبارزه و مقاومت است. روحانى و عالم دين وقـتى دنيا را هم خود قراردهد هم ديگرى ندارد و توان مبارزه و ايـستادگى در برابر دشمن نخواهد داشت و در اصل گرد چنين مسائلى نـمـى گـردد و حـاضر نيست دنياى خود را به خطر بيندازد. در طول روزگـاران آنـچـه مردم را در كنار حوزه نگهداشته و به  مبارزه و مـقـاومت واداشته زهد و وارستگى علما و شكيبايى آنان در برابر سـختيهاى زندگى و نتيجه و دستاورد مبارك آن ايستادگى در برابر دشمنان دين بوده است. مردم وقتى بنگرند رهبران روحانيشان در پى دنـيـايـنـد و خـود و يـا نزديكان از زرق و برق زندگى رويگردان نـيـسـتند و آرمانها در نزد آنان برانگيزانده نيست در آرمانها بـه تـرديد مى افتند و در رفتارشان بازنگرى مى كنند و از ايثار و فـداكارى سرباز مى زنند و اسلام و انقلاب اسلامى بى پشتوانه مى ماند.


تنظیم حسن رضایی گروه حوزه علمیه

منبع مجله حوزه 95-94

نوشته سيد عباس رضوى

پى نوشتها:

1. (صـحـيفه نور) مجموعه رهنمودهاى امام خمينى) ج157/19. مركز مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى.

2. همان /217.

3. همان /50.

4. همان ج205/17.

5. همان ج90/21.