تبیان، دستیار زندگی
همدیگر را دیدار كنید . بر یكدیگر احادیث ما را قرائت كنید و درباره مطالب آن مذاكره نمایید؛ زیرا بررسى و گفتگوى علمى ، «امر» ما را زنده كند . درود و رحمت خدا بر كسى كه«امر» ما را احیاء كند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دستورالعملی از ابن ابى جمهور احسائى‏
اخلاق

همديگر را ديدار كنيد . بر يكديگر احاديث ما را قرائت كنيد و درباره مطالب آن مذاكره نماييد؛ زيرا بررسى و گفتگوى علمى ، «امر» ما را زنده كند . درود و رحمت خدا بر كسى كه«امر» ما را احياء كند .

بر تو باد به ارج نهادن علم ومدام در خدمت او بودن . مباد زلال علم را با طمع و سهل انگارى ، آلوده سازى؛ زيرا اين حالات ، گستاخى و بى حرمتى بر دانش است .

برخى عارفان گفته‏اند:

«العلم من شرطه لمن خدمه أن يجعل الناس كلّهم خدمه و اوجب صونه عليه كما يصون من عاش ، عرضه و دمه»

از شرايط فراگيرى و خدمت به دانش ، آن است كه همه مردم را به نوكرى علم بدارد . صيانت علم را بر خويش فرض شمارد همان طور كه خون و آبروى معاشران و خانواده خويش را پاس مى دارد .

پس اى برادر! با تمام توان علم را پاس دار و مكانتش را با به كارگيرى آن در فهم دين ، حفظ كن . برتو باد به تلاش بى امان در فراگيرى آن . در جهت تكميل علم ، از پرسش ، هيچ گاه ، ملول مشو .

از پيامبر(ص) ، روايت شده است:«لو علم الناس بما فى العلم ، لطلبوه و لو بسفك المهج» .

اگر مردم به بهره و فايده علم واقف شوند ، با تن دادن به خون ريزى آن را به دست آرند .

يا:«طلب العلم فريضة على كلّ مسلم و مسلمة» .

دانش آموزى ، بر هر زن و مرد مسلمان ، واجب است .

يا:اطلبوا العلم و لو بالصين؛

طلب كنيد دانش را ، هر چند در چين (دور دست ترين مناطق ) باشد.

يا :«يا علىّ من لا يعلم خرج اذا سأل عمّا لايعلم» .

هان اى على(ع)! نادان وقتى در مقام پرستش بر آيد ، از نادانى بيرون آيد .

از كتمان علم و نگفتن آن به دانش پژوهان بپرهيز ، چه خداوند متعال فرمود:

«و اذ أخذ اللّه ميثاق الذين أوتو الكتاب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه» .

پيامبر(ص)فرمود:«اذا ظهرت البدع فى أمّتى فليظهر العالم علمه ، فمن لم يفعل ، فعليه لعنة اللّه» .

وقتى بدعتها هويدا شد ، بر دانشى مرد است كه علمش را آشكار سازد . كسى كه چنين نكند لعنت خدا بر او باد .

يا:«من كتم علماً نافعاً الجمه اللّه بلجام من نار» .

هر كه علم سودمندى را كتمان كند ، خدا بر او دهانه‏اى از آتش زند .

امام على(ص) در بايستگى نشر علم و تعليم جاهلان فرمود:

«ما أخذ اللّه على الجّهال أن يتعلّموا ، حتّى أخذ على العلماء ان يعلّموا

مباد علم را به هر كسى بياموزى و بى ضابطه نشر كنى . اين عمل نزد همه مردم ناپسند است

سيّد بشر ، صلى اللّه عليه و آله ، فرمود :«لا تو توا الحكمة غير اهلها فتظلموها» .

حكمت و دانش را به نا اهل مياموز؛ چه اين كار ستم بر او است .

يا:«لا تلقوا الدرّ بافواه الكلاب» گوهر را در دهان سگ ميفكن‏

برخى پژوهشيان و متتّبعان ، در قالب شعر چنين گفته‏اند:

و من منح الجّهال علماّ اضاعه‏ و من منع المستو جبين فقد ظلم

آن كه دانش را بر نااهلان ارزانى دارد ، آن را ضايع كرده و كسى كه علم را از تعليم به شايستگان باز دارد ، بر آنان ستم كرده است . بسيار بياموز و مباحثه كن ، زيرا علم مرده است كه آموختن آن را زنده كند . اندوخته‏هاى علمى نيز ، مرده‏اند كه با بحث و بررسىشكوفايى و حيات پيدا مى كنند .

امام جعفر صادق(ع) فرمود:

«تلاقوا و تحادثوا و تذاكر و افان فى المذاكرة احياء امرنا . رحم اللّه امرءاً أحيا امرنا» .

همديگر را ديدار كنيد . بر يكديگر احاديث ما را قرائت كنيد و درباره مطالب آن مذاكره نماييد؛ زيرا بررسى و گفتگوى علمى ، «امر» ما را زنده كند . درود و رحمت خدا بر كسى كه«امر» ما را احياء كند .

بر تو باد به از بر كردن مطالب علمى و مرور كردن و يادآورى آنها ، زيرا بهترين علم آن است كه در سينه جاى گيرد .

برخى چنين گفته‏اند:

انى لاكره علما لا يكون معى

اذا خلوت به فى جوف حمّام‏

من دانش را كه به هنگام تنهايى در حمّام(و در اختيار نداشتن نوشته‏ها) با من نمى باشد ، نا پسند ، دارم .

پس در همه حال ، پاسش بدار و با او دمخور باش؛ زيرا آفت علم ، فراموشى است . تنها بر ثبت علوم در كتابها اطمينان مكن؛ زيرا كتاب پاسبانى تباه كننده است ، چنانكه گفته‏اند:

لا تفر حنّ بجمع العلم فى كتب

فانّ للكتب آفات تفرقها

النّار تحرقها و الماء يغرقها

و اللبث‏يمزقها و اللّص يسرقها

به گردآورى دانش در كتابها ، شادمان مباش؛ زيرا كتاب راآفاتى است دانش بر باد ده . آتش آن را مى سوزاند ، آب غرقش مى كند ، گذشت زمان فرسوده و پاره‏اش مى كند و دزد آن را مى برد .

وقتى خداوند ، به تو اين نعمت را عنايت كرد و به دست يابى اين فضيلت و برترى ، انعام نمود ، همراه اين دانش تقواى او بدار و از حرامهاى او ، دورى كن . زيرا آلوده شدن به گناهان ، نعمت را زايل سازد . چه نيكو سروده است:

اذا كنت فى نعمة فارعها

فانّ المعاصى تزيل النّعم‏

و داوم عليها بشكر الاله‏

فانّ الاله شديد النّقم‏

هنگامى كه نعمتى به تو روى آورد ، پاسش دار . همانا گناهان و نافرمانيها آن را زايل مى كند . آن نعمت رابا شكر معبود جاودان كن . البتّه خداوند تلافى كننده سختى است .

پيامبر اكرم(ص) فرمود:

«أدم الطهارة يدم عليك الرزق» .

بر تهذيب و طهارت نفست مداومت كن ، تا روزيهاى مادى ومعنوى ات پايدار ماند .

سفارش مى كنم تو را بر پاس داشتن حقوق استاد و معلّمت .

نخست بايد بدانى ، او ، راهنما ، هادى و مرشد و فراخواننده تو ، به علم و دانش است . بلكه او ، هدايت و سازندگى تو را همّ خويش كرد . او ، كسى است كه رنجهاى تن فرسايى را براىراهنمايى تو به جان خريد تا تو از روى تحقيق و بصيرت ، به راه حق رهنمون شدن و اهل هدايت و صاحب توفيق گشتى پس او ، پدر حقيقى ، استاد معنوى و نعمت بخش تو پس از خداست .

بنابراين ، با تمام توان حق اورا پاس بدار و از او به بزرگى بين مردم ياد كن .در احترام و ستايش او بكوش ، تا از جرم عظيم عاق پدر معنوى و ناسپاسى اش در امان مانى .دستورات او را فرمان بر ، زيرا سيد عالميان پيامبر كرام ، صلى اللّه عليه و آله ، فرمود:«من علّم شخصاً مسألة ، ملك رقه . فقيل له: أيبيعه؟ قال لا ، و لكن يأمره و ينهاه» .

هر كه شخصى را يك مطلب بياموزد ، در حقيقت مالك او شود .

پرسيدم: يعنى مى تواند او را بفروشد؟ پاسخ داد: نه . حق امر و نهى نسبت به او پيدا مى كند .

بايد از او حكم و دستور بخواهد ، چون شاگرد ، مأمور به فرمان بردارى استاد خويش است .

درباره مواظبت بر حقوق استاد و چگونگى آن ، آمده است:وقتى وارد مجلسى كه او حضور دارد ، شدى ، سلام كن و از اواحترام خاصى به عمل آور . در پايين پاى مجلس او بنشين و حضور او را بزرگ شمار . در حضور او با ديگرى مشورت مكن . صدايت بلندتر از صداى او نباشد . مواظب باش در حضور تو ، هيچ كس غيبت او نكند . وقتى پرسش مطرح مى شود ، پيش از استاد ، پاسخ مگو . باتمام رو به او توجّه كن . به حرفهايش نيك گوش بدار و به درستى گفته‏هاى او معتقد باش .

در حضور مردم ، سخنش را رد مكن و هنگام خستگى و بى حوصلگى زياد سؤال مكن .

با دشمنان او ، همراه مشو و دوستان او را دشمن مدار . وقتى پرسشى مى كنى و او پاسخ نمى دهد ، تكرار مكن .25چون‏ مريض شد به عيادتش ، شتاب كن . هنگامى كه غايب مى شود از حال او پرس و جو كن .

هنگامى كه به ديدار يار شتافت ، بر جنازه او حاضر شو .

چون چنين كردى ، خداوند قصد تو را ، از استفاده از محضر او ، براى تقرب به خدا و جلب خوشنودى حق ، مى داند . ولى اگر رفتارت با استاد چنين نبود ، سزاوار آنى كه خداوند دانش و شرف را از تو بگيرد .

اين وصيت من به توست . به خدا مى سپارمت . او ، مرا بس است و بهترين وكيل مى باشد .

اين مختصر را نيازمند در گاه خداى بى نياز ، محمد بن على بن ابراهيم بن ابى جمهور احساوى ، قلمى كرد .

والسّلام .


مجله حوزه شماره 55

رضایی گروه حوزه علمیه