تبیان، دستیار زندگی
در آغاز هجرت حاج شیخ عبدالكریم درس رسمى اخلاق در حوزه وجود نداشت و ایشان آموزش اخلاق را در برنامه هاى درسى حوزه گنجاند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اولین درس اخلاق در حوزه علمیه قم
اخلاق

در آغاز هجرت حاج شيخ عبدالكريم درس رسمى اخلاق در حوزه وجود نداشت و ايشان آموزش اخلاق را در برنامه هاى درسى حوزه گنجاند.

آموزش اخلاق

رساندن مفاهيم اخلاقى از سه راه انجام مى شد:

1. استادان بزرگ در گاهِ درس نكته هاى اخلاقى لازم را مى گفتند و روش حاج شيخ فرق مى كرد. وى روش جذابى را در تعليم مسائل اخلاقى و تربيت طلاب در پيش گرفته بود. دستور داده بود كه يكى از شاگردان شيخ ابراهيم صاحب الزمانى هر روز پيش از درس كلماتى از نهج البلاغه مولى اميرالمؤمنين بخواند. اين روش بسيار اثرگذار بود و اندرزهاى حضرت آن هم با آن حالتى كه حاج شيخ برنامه ريزى كرده بود به گوش طلاب برسد سخت دگرگون مى كرد و در قلبها شور مى آفريد.

و گاه خودِ آقاى حائرى به مناسبت در لابه لاى درس بسان ديگر بزرگان اندرزهاى لازم را مى داد و به موعظه طلاب مى پرداخت و به داشتن زندگى ساده به دور از قيد و بندها سفارش مى كرد:

طلبه بايد اعمى مذهب باشد [بى قيد و ساده زيست] اگر مى خواهد ملا بشود بايد تقييدات را ول كند. عالم طلبگى اين طور نيست كه از در و ديوار ملائمات پيدا شود و زندگى و امرار معاشش به خوبى اداره شود. يك وقت هم هست كه زندگى سخت و تنگ مى شود بايد بر سختيها مقاومت كند

و گاه از دوران طلبگى اش در سامرا خاطراتى را بيان مى كرد خاطرات تلخ و شيرين. از دوران سختى را كه طلاب گذراندند و در برابر سختيها مقاومت ورزيدند و خداوند هم درهاى دانش را به روى آنان گشود.

طلاب و فضلا را از گرايش به دنيا و مقام دوستى پرهيز مى داد و اندرز مى داد: بدون شايستگى مقام و جايگاهى را نگيرند بگذارند شايستگان مقامها را در دست گيرند.

اگر ديديد يك فرد شايسته بر مقامى تكيه زده كمكش كنيد و سنگ راه وى نشويد. از اين گونه سخنان سازنده بسيار داشت. استادش سيد محمد فشاركى را نمونه مى آورد و از رفتار نيك او سخن مى گفت:

(مرحوم استاد آقا سيد محمد فشاركى اصفهانى كه مقام علميت و استادى اش پس از مرحوم آيت الله مجدد بزرگ شيرازى بر همه محرز و از همه اعلم و افقه و اتقى بود از فتوا دادن خوددارى كرد.)

شاگردان را هدايت مى كرد كه ميرزا محمدتقى شيرازى را الگوى خود قرار دهند در صبر و حوصله فرو خوردنِ خشم چيرگى بر نفس انجام كارهاى شخصى:

(آن مجتهد بزرگ همه كارهاى شخصى اش را خود انجام مى داد و به اهل منزل فرمان نمى داد. صبور و پر حوصله بود و بى جهت خشمگين نمى شد و بر نفس خود چيره بود.)

2. در مجلسها و جلسه هاى خصوصى و محدود در جمع شاگردان برجسته و شاخص به گونه اى اثرگذار نكته هاى اخلاقى را يادآور مى شد. سخنان ايشان در جمعهاى كوچك بسيار مفيد و سازنده بود و بسيار درس آموز.

3. رواج دادن درسهاى رسمى اخلاق: حاج شيخ عبدالكريم افزون بر اندرزها و پندهايى كه گه گاه به طلاب و فضلاى درس خود مى داد و يا در جمعهاى خصوصى نكته هاى اخلاقى را يادآور مى شد و يا به حجره هاى طلاب سر مى زد و روى مسائل معنوى و اخلاقى كه رعايت آنها لازم بود تأكيد مى ورزيد با تلاش و پى گيرى از استادان و معلمان اخلاق دعوت مى كرد كه براى طلاب درس اخلاق بگذارند. اين افزون بر درسهاى تخصصى عرفان بود كه شاگردان مخصوص به خود را داشت.

در اين دوره به دستور مؤسس حوزه تدريس رسمى در بين اخلاق عمومى و آشنا كردن طلاب با مفاهيم اخلاقى و ارزشى شيوه تهذيب نفس آداب معاشرت با مردم در دستور كار استادان و معلمان اخلاق قرار گرفت.

از جمله كسانى كه به سفارش حاج شيخ براى طلاب و فضلاى حوزه درس اخلاق گذاشت و به تربيت طلاب همت گمارد ميرزا جواد ملكى تبريزى بود. پس از رحلت آقاى ملكى به سال 1343هـ.ق امام خمينى اين كرسى مهم را عهده دار شد و به تربيت طلاب پرداخت و حركتى ژرف و معنوى آفريد.

(امام عصرهاى پنج شنبه در مدرسه فيضيه درس اخلاق مى گفتند و به احترام حاج شيخ روى منبر نمى نشستند. حتى بازاريان هم در درس اخلاق ايشان شركت مى كردند.)

يا در گزارش ديگر آمده است:

امام در درس اخلاق خود از مفاسد اجتماعى و بى عدالتيها هم سخن مى گفت و از حكومت رضاخان به خاطر رواج دادن فساد انتقاد مى كرد.

4. دعوت از منبريها و واعظان بزرگ: بى گمان واعظان و منبريها از اثرگذاران در اخلاق و گسترش ارزشهاى اخلاقى اند. رشد فرهنگ و اخلاق و آداب اسلامى و معاشرتهاى صحيح و برابر معيار در هر جامعه و شهرى از جامعه ها و شهرهاى اسلامى بويژه شيعى بستگى تام و تمام به واعظان و منبريهاى عالم و پارسا دارد. ايران اسلامى از آن جهت تاكنون از بسيارى از گزندها در امان بوده و مسائل اخلاقى در آن از جايگاه والا و برترى برخوردار است كه عرصه در دست واعظان پارساست و در جامعه ايران نقش كليدى دارند.

آقاى حائرى چون اين نقش را به خوبى مى دانست و از اثرگذارى اهل منبر به درستى آگاه بود از منبريهاى پارسا دعوت كرد كه براى طلاب حوزه علميه قم و مردم منبر بروند.

از جمله اين واعظان پارسا و اهل دل و اثرگذار در نفسهاى آماده ميرزا على آقاى شيرازى بود كه به دعوت حاج شيخ به قم مى آمد و بر لوح دل اهل علم بذر معرفت مى افشاند.

سخنان وى بر دلها مى نشست. هركس پاى وعظ او مى نشست دگرگون مى شد و ارزشهاى اخلاقى در جانش ريشه مى دوانيد.

او بر آيات قرآن و نهج البلاغه چيرگى شگرفى داشت. نهج البلاغه مونسش بود با آن زندگى مى كرد نفس مى كشيد.

شهيد مطهرى درباره درس نهج البلاغه ميرزا على آقاى شيرازى كه بسيار شگفت انگيز بوده چنين مى گويد:

(غالباً جريان كلمات نهج البلاغه بر زبان اش با جريان سرشك از چشمانش بر محاسن سپيدش همراه بود. براى ما درگيرى او با نهج البلاغه كه از ما و هرچه در اطراف اش بود مى بريد و غافل مى شد منظره اى تماشايى و لذت بخش و آموزنده بود. سخن دل را از صاحبدلى شنيدن تأثير و جاذبه و كشش ديگرى دارد. او نمونه عينى از سلف صالح بود.)

آقاى سيد اسماعيل هاشمى از علماى اصفهان كه از شاگردان حاج شيخ عبدالكريم بوده و در دوران زعامت حاج شيخ بر حوزه علميه قم در قم به سر مى برده و از محضر علماى فقه و اصول و اخلاق بهره مى برده از توجه آقاى حائرى به اخلاق طلاب و منبرهاى اخلاقى ميرزا على آقاى شيرازى چنين ياد مى كند:

(آيت الله حائرى با اين كه مجسمه اخلاق بود و اين خود براى طلاب آموزندگى داشت در عين حال نسبت به اخلاق اهل علم اهميت مى داد. به ياد دارم: يك وقتى از مرحوم حجةالاسلام حاج ميرزا على اصفهانى كه از وعاظ معروف و اهل موعظه و اندرز بود دعوت كرده بود يك دهه براى طلاب درس اخلاق بگويد و آنان را موعظه كند. اين جلسه مخصوص طلاب بود و بر دَرِ مدرسه افرادى را گمارده بودند كه از ورودِ غير اهل علم جلوگيرى كنند.

اين آقا تمام اين ده روز را درباره اخلاق اهل علم صحبت مى كرد.)

حاج شيخ عبدالكريم از اين برنامه ها و همت گماردن روى برپايى درسهاى اخلاقى و منبرهاى بيداركننده و هشداردهنده و پر از اندرز و نصيحت آن هم با بيان انسانهاى اهل معنى و اهل درد هدفهايى را دنبال مى كرد. كه بر اهل تحقيق و پژوهش است كه آن هدفها را امروز براى نسل نوخاسته بنمايانند.

5. نظارت ويژه: حائرى افزون بر آن چه برشمرديم به گونه ويژه با به كار گماردن انسانهاى مورد وثوق رفتار طلاب را زير نظر مى گرفت اگر رفتار ناهنجار و به دور از شأن طلبگى از كسى مى ديد يا خطايى كه با رسالت حوزوى يك طلبه در ناسازگارى بود خيلى زود دست به كار مى شد و شهريه او را قطع مى كرد و عذرش را مى خواست.

(به محض اين كه سوء اخلاقى از يكى ديده مى شد شهريه او را قطع مى كرد و مى فرمود: به درد من نمى خورد و مايل نيستم در حوزه باشد ولو خوب هم تحصيل نمايد و عمده غرض ايشان اين بود كه بايد عملاً آقايان طلاب به نحوى سلوك و رفتار نمايند كه محبوبيت پيدا شود بين آنها و مردم. عوام رغبت به دين و ديانت پيدا كنند و تنقيد از روحانيت ننمايند.)

6. فضاسازى معنوى: آقاى حائرى به كمك معلمان اخلاق به تلاش همه جانبه و همه سويه دست زد كه حوزه از حالت خشك علمى كه بسيار شكننده بود و در هنگام حساس خطرآفرين به در آورد و فضاى معنوى پديد آورد كه طالبان علم در آن فضا به حالتهاى معنوى ويژه دست يابند و به تهجد بپردازند نماز شب بگذارند روزه هاى مستحبى بگيرند و با اين حالت هم از زرق و برق دنيا كم كم فاصله مى گيرند و بى علاقه به دنيا مى شوند و هم علاقه مندانه در پى كسب دانش مى روند.

حاج شيخ مى ديد هر چه طالبان علم به سوى معنويت به پيش مى روند كارامدتر مى شوند و به درس و بحث جدّى تر روى مى آورند و در گاه هاى حساس و لغزنده از صراط نمى لغزند و به دين و آيين پشت نمى كنند.

گزارشهايى كه از آن دوره در دست ماست تهجد و شب زنده دارى طلاب و فضلاى آن دوره را به خوبى مى نماياند. و اين حركت بزرگ شيخ و علماى بزرگ آن دوره حوزه را از گزندها در امان داشت و نگذاشت حوزه بلغزد و طلاب در باتلاقهاى حكومت رضاخان گرفتار آيند.


منبع:مجله حوزه                                             تنظیم:نقدی - حوزه علمیه تبیان