تبیان، دستیار زندگی
"زندانی فاو" از مجموعه خاطرات اسرای عراقی است که در دفتر ادبیات و هنر مقاومت مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی آماده و به تازگی روانه بازار نشر شده است . ، کتاب" زندانی فاو "خاطرات گر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زندانی فاو


"زندانی فاو" از مجموعه خاطرات اسرای عراقی است که در دفتر ادبیات و هنر مقاومت مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی آماده و به تازگی روانه بازار نشر شده است .

، کتاب" زندانی فاو "خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبارزعلان الکنعانی است که پس از تصرف فاو بدست سپاه ایران ، در فاو چهار ماه سرگردان بود . این کتاب اولین کتاب از خاطرات اسرای عراقی است که پس ازفروپاشی حزب بعث ،و دستگیری صدام در ایران به چاپ می رسد .

در مقدمه این کتاب آمده است : « گروهبان دوم عراقی عماد جبارزعلان الکنعانی از نظامیان عراق است که چند سال در ایران زندگی کرده است . او با اینکه بلند بالا و جوان است ، اما موهای سرش ریخته و کم پشت است . به همین دلیل بیشتر از سن واقعی اش نشان می دهد . او خاطرات چهار ماه سرگردانی و مخفی شدنش را در فاو در سه دفترچه چهل برگ با جلد صورتی رنگ نوشت و برای چاپ به دفتر ادبیات و هنر مقاومت مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی داد.

گروهبان دوم عماد یک قطعه عکس سه در چهار هم ضمیمه این دفترچه ها کرده بود . آن زمان وقتی به او گفتیم اگر عکس شما در کتاب خاطرات تان چاپ شود ممکن است برای خانواده تان در عراق درد سر درست کنند، او پاسخ داد ؛ اگر مادرم هم این عکس را ببیند پسرش را نخواهد شناخت چه برسد به سازمان امنیت صدام . »

کتاب زندانی فاو دارای 17 بخش کوتاه است که در بخش اول آن گروهبان دوم عماد به معرفی خود پرداخته است . او درقسمت هایی ازاین بخش آورده است : « در یکی از شهرهای جنوب عراق ، در خانواده ای متوسط به دنیا آمدم ... سال دوم دبیرستان بودم که جنگ ایران و عراق شروع شد... در فوریه سال 1983 به خدمت سربازی فراخوانده شدم ...پس از پایان دوره آموزشی، به همراه هشت نفر دیگر به تیپ 101 ، که در شرق بصره مستقر بود ، ملحق شدم . ...شش ماه در بخش سمعی بصری خدمت کردم و...»

گروهبان دوم عماد بخش دوم و سوم این کتاب را به چگونگی انتقال و آغازسرگردانی در فاو اختصاص داده است . اواز بخش چهارم تا شانزدهم کتاب نیز، حوادث و رویدادهای چهارماه سرگردانی خود را در فاو مرور می کند. در بخشی ازآن آمده است : « یک روز در حمام خوابیده بودم که در اصلی خانه با یک ضربه محکم باز شد و بعد صدای پای چند نفر را شنیدم که وارد اتاق شدند . سربازان ایرانی معمولا از در اصلی وارد خانه می شدند و از در پشتی بیرون می رفتند و به این ترتیب ، راه خود را کوتاه می کرند. اگر می خواستند خانه را بازرسی کنند ، با نگاه گذرا اتاق ها را می دیدند و می رفتند اما این بار با دفعات پیش فرق می کرد ...» .

عماد همچنین در بخش دیگربه حوادث آغاز ماه چهارم سرگردانی خود اشاره می کند و می گوید : « هفته اول ماه چهارم را با مخفی شدن در خانه ها و تغذیه از نان های خشک و سفت - که حالا دیگر آب هم از نرم کردن آن ها عاجز بود - و خوردن ریشه گیاهان اطراف نهر سپری کردم . روز هشتم نان های خشک را که بیش از حد خشک و سفت شده بودند بیرون ریختم و تصمیم گرفتم برای یافتن غذا مجددا به مقر گروهان مقر خمپاره انداز و مقر جیش الشعبی بروم . با تاریک شدن هوا به هر سه مقر رفتم و با حوصله و دقت همه اتاق ها و محوطه اطراف را گشتم اما چیزی جز دو تکه کوچک نان خشک در میان زباله ها نیافتم ...»

گروهبان دوم عراقی عماد جبارزعلان الکنعانی دربخش آخر و هفدهم کتاب زندانی فاو، به نحوه ی اسارت خود بدست ایرانیان اشاره می کند و می آورد : « مسافتی در حدود 1000 متر را روی خاکریز طی کردم تا شاید معبری پیدا کنم اما موفق نشدم . از یافتن معبر نا امید شدم و به پشت سرم نگاه کردم ، عده نسبتا زیادی از نیروهای ایرانی را دیدم که از سنگرهای شان بیرون آمده اند و به من نگاه می کنند ، حالا دیگر به آخر خط رسیده بودم ، نه راه پس داشتم و نه راه پیش . چند متر جلوتر یک سرباز ایرانی را دیدم که داخل یک طشت در کنار تانکر آب مشغول شستن لباس هایش بود . به آرامی از خاکریز پایین آمدم و به کنار تانکر آب رفتم سرباز ایرانی چهره نورانی و مهربانی داشت . به دلم نشست . دستم را روی شانه اش گذاشتم و به عربی گفتم : "من سرباز عراقی هستم" . در حالی که لبخند ملیحی بر لبانش نقش بسته بود ، رو به من کرد و به زبان عربی گفت : "نترس تو میهمان ما هستی" ...»

گفتنی است کتاب زندانی فاو در 100صفحه به شمارگان 2200 نسخه توسط موسسه انتشاراتی سوره مهر به چاپ رسیده وقیمت آن 6000ریال است .