تبیان، دستیار زندگی
احیاى حوزه علمیه قم به دست حاج شیخ عبدالكریم حائرى از پدیده هاى ماندگار و سرفصلهاى درخشان تاریخ ایران است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش آیت الله حائرى در احیاى حوزه قم
حائری

احیاى حوزه علمیه قم به دست حاج شیخ عبدالكریم حائرى از پدیده هاى ماندگار و سرفصلهاى درخشان تاریخ ایران است.

قسمت اول

حاج شیخ با دوراندیشى و بنیان گذارى حوزه اى قوى كارامد نقش آفرین نقش بنیادینى در سرنوشت ایران اسلامى در آغاز سده اخیر از خود به جاى گذارد. او با این حركت نخست آن كه كانون و پایگاهى استوار و درخشان در دل ایران براى نشر و حفظ مذهب بنیان گذارد و دو دیگر به پراكندگى علماى ایران جمعیت بخشید و خون تازه در رگهاى خشكیده و سردِ حاملان مكتب جارى ساخت.

حوزه قم از آن روزى كه پا گرفت و كانونش گرما یافت جویندگان دانش را برانگیزاند كه از سرتاسر ایران خود را به این كانون برسانند و گرما و بار علمى برگیرند.

آوازه حوزه قم خیلى زود بلند شد و در كانون توجه اهل دانش و مردان بلند اندیشه قرار گرفت. افزون بر هجرت بسیارى از علما از سرتاسر كشور به قم شمارى از عالمان و مصلحان هم براى بیان احساسات خود و هم دیدن شكوفایى و بالندگى حوزه قم به قم آمدند از آن جمله: علامه سید محسن امین سید شرف الدین عاملى كاشف الغطاء سید هبةالدین شهرستانى علامه نجم الحسن مؤسس مدرسة الواعظین هند سید محمد یمانى.

هجرت سرنوشت ساز

آقاى حائرى در مكتب سامرا پرورش یافته بود. او پس از فراگیرى دانشهاى لازم و رسیدن به مقام اجتهاد كرسى تدریس تشكیل داد و به ترتیب و اصلاح اخلاقى و رفتارى طلاب پرداخت و كانون گرم علمى تشكیل داد.

شاگردان میرزاى بزرگ به این امید بودند كه او در آینده نه چندان دور از نقش و جایگاه مرجعیت شیعه در عراق انجام وظیفه كند و رسالت دینى خود را به انجام برساند; اما او در اندیشه مرجعیت نبود بلكه در اندیشه رسالتى بود كه باید به خوبى سرانجام بگیرد.

او پیش از حركت به ایران با دوستان خود از این رسالت سخن به میان آورده بود. از جمله آقا جمال گلپایگانى از شاگردان میرزا محمدتقى شیرازى از گفت وگویى كه با حاج شیخ در این باره داشته چنین گزارش مى دهد:

( با آقاى حاج شیخ عبدالكریم در ترن سامرا همراه بودم كه ایشان مى خواست به ایران برود. من به ایشان گفتم: شما از كسانى هستید كه بعد از آقاى شیرازى مشار بالبنان مى باشید چرا مى خواهید به ایران بروید؟ ایشان گفتند: من نمى خواهم مرجع بشوم مى خواهم بروم ایران اگر از دستم برآید خدمتى به اسلام و مسلمانان بكنم.)

بله او اندیشه هاى دیگرى در سر داشت افقهاى دورترى را مى دید. نگرانِ وضع فرهنگى و اجتماعى ایران بود. سیر جریانها در ایران به گونه اى بود كه او را نگران مى كرد و روز به روز بر نگرانیهاى او مى افزود.

آشكارا مى دید جایگاه دین و روحانیت در ایران چنان نیست كه درخور باشد. در پایگاه روحانیت كه رشد و بالندگى باورها به آن بستگى داشت كم رونقى مى دید. او مى دید مكتبهاى الحادى اندیشه هاى مادى و سكولار میدان دارى مى كنند و فرقه هاى انحرافى چون درویشى و صوفى گرى بازار گرمى دارند و به هر سوى در حركت هستند و مرید و پیرو مى گیرند و عوام را مى فریبند و كار را بر اهل دین و باورهاى راستین دشوار مى سازند.

از آن طرف حكومت گران و مقامهاى دولتى نه تنها با گروه هاى انحرافى درنمى افتادند و كانونهاى مذهبى را تقویت نمى كردند و سامان نمى دادند كه خود با كاركردى كه داشتند و زمینه سازى كه مى كردند زمینه رشد و گسترش گروه هاى انحرافى را فراهم مى آوردند و به هر چه سكولار شدنِ اهل فكر و جریانهاى روشنفكرى یارى مى رساندند.

كارى مى كردند كه مردم از روحانیت و معنویت و كانونهاى دینى گریزان باشند و دورى گزینند.

شیخ عبدالكریم با همه دلبستگیهایى كه به كربلا داشت براى سامان دادن به وضع فرهنگى و دینى ایران به ایران هجرت كرد. به سال 1332هـ.ق. به اراك آمد. البته براى بار دوم بار اول به سال 1318 به اراك آمد و تا سال 1323 هم در آن جا ماند و به امور طلاب و درس و بحث و معیشت آنان رسیدگى كرد و حوزه اى آبرومند تشكیل داد.

سفرى كه مایه حركت بزرگ او شد و سرآغاز تحول بنیادین سال 1332 بود. در اراك حوزه اى مستقل تشكیل داد و به درسها و بحثها شورى تازه بخشید و طلاب را از سرگردانى و گرفتاریهاى معیشتى رهاند.

حوزه اراك الگویى شد براى تشكیل حوزه بزرگ تر. وقتى علماى قم و دیگر شهرها توفیق او را در ساماندهى حوزه اراك دیدند و خود او هم به این باور رسید كه مى توان روى بنیان گذارى حوزه بزرگ تر سرمایه گذارى كرد.

حوزه اراك با استقبال علما و طلاب رو به رو شد. علماى اراك بویژه آقا نورالدین عراقى با حاج شیخ همراه شد و در این رسالت بزرگ در كنار او بود.

فضلا و طلاب وقتى از تلاش حاج شیخ در حوزه اراك باخبر شدند گروه گروه به سوى حوزه اراك هجرت كردند و حوزه رونق گرفت و آوازه یافت. طلاب از شهرهاى گوناگون براى درك محضر شیخ و استفاده از حوزه او به اراك رخت كشیدند و در آن جا اقامت گزیدند. سیصد طالب علمان در حوزه اراك گرد آمدند و این در برهه از زمان بسیار مهم و امیدواركننده بود و شعله هاى امید را در دل اهل ایمان برمى افروخت. از این روى وقتى حاج شیخ وجد و شوق و استقبال اهل فضل را در هجرت به اراك و ذوق فراگیرى دانش را در آنان مى بیند مى گوید:

(من حوزه اراك را از سامرا كم تر نمى بینم.)

آقاى حائرى از یك سو این استقبال گرم و وجد و شوق را مى دید از دیگرسو نیازهاى علمى و فرهنگى ایران را و نابسامانیهایى كه حكومت گران خوانین و دستهاى پیدا و ناپیداى استعمار پدید آورده بودند. از این روى عزم كرد كه بماند و حوزه را گسترش دهد و نیروهاى كارامد تربیت كند و با این حركت به سهم خود با نابسامانیها به رویارویى برخیزد.

چون چنین مى دید و آینده ایران را در این سیر و مسیرى كه افتاده بود بد پیشى بینى مى كرد در پاسخ به نامه میرزا محمدتقى شیرازى مراد و استادش به سال 1337هـ.ق كه از او خواسته بود به عتبات برگردد ماندن در ایران را ضرورى و وظیفه و رسالت خود اعلام كرد.

این پیام در بین علماى نجف و سامرا بازتاب یافت و اهمیت بازسازى حوزه هاى ایران و بنیان گذارى حوزه مركزى كه بر همه حوزه ها اشراف داشته باشد نمایاند. او به این باور رسیده بود كه اگر در ایران مركز قوى دینى شكل بگیرد بسیارى از نابسامانیها برطرف مى شوند و بسیارى از بازدارنده ها دامن برمى چینند و حوزه قوى ایران مى تواند پشتیبان حوزه هاى عراق و عتبات باشد.

در پاسخ میرزا محمدتقى شیرازى مى نویسد:

( من نمى توانم به عراق بیایم چون احساس مى كنم آینده ایران سیاه خواهد بود و وضعیت اجتماعى بدى را براى این كشور پیش بینى مى كنم. اگر مى توانید شما به این جا بیایید. به نظر من مركز روحانیت باید در این جا تشكیل شود و قدرت زیادى هم داشته باشد )

حاج شیخ در مدت اقامت در اراك با توجه به پیشنهادهایى كه از قم مى رسید روى تشكیل حوزه در قم به مطالعه پرداخت تا این كه در سفرى به قم به قصد زیارت مرقد مطهر حضرت معصومه(س) قم را براى یك تحول و تشكیل حوزه اى قوى و كارامد در آن مساعد دید.

این گزینش از جهتهاى گوناگون گزینشِ درست و مناسب بود:

1. قم داراى پیشینه علمى و حوزوى بود. پیشینه حوزه در قم به روزگار صدوق و برقى مى رسد. 2. مرقد حضرت فاطمه معصومه(س) در قم جایگاه خاصى به قم مى بخشید و به طور طبیعى به حوزه اى كه در این سامان تشكیل مى شد به چشم و نگاه دیگرى نگریسته مى شد و در نزد مردم از جایگاه خاصى برخوردار بود.

3. روایات رسیده از ائمه(ع) درباره شرافت سرزمین قم و این كه قم مركز آل محمد و مكان پیروان ایشان است.

4. ایفاى نقش در نهضت مشروطیت. بیش از هزار نفر از علما و فضلاى تهران در اعتراض به حكومت قاجار به قم هجرت كردند و در جوار حضرت معصومه(س) خواسته هاى خود را كه از آن جمله برقرارى عدالت اجتماعى بود مطرح كردند.

5. وجود عالمان پارسا در قم و دعوت آنان از حاج شیخ براى افكندن رحل اقامت در قم و احیاى و بنیان گذارى حوزه قم.

آقاى حائرى در 22 رجب 1340هـ.ق/ نوروز 1301 اراك را به قصد زیارت حضرت معصومه ترك گفت و در 24 رجب به قم رسید و با استقبال علما تجار كسبه و مردم رو به رو شد. سلطان الواعظین كه براى زیارت مرقد حضرت معصومه و درك تحویل سال جدید به قم آمده بود وقتى باخبر مى شود آقاى حائرى به قم آمده روى منبر مردم را برمى انگیزاند كه وى را نگهدارند و از ایشان خواهش كنند كه در قم بماند و به حوزه قم سر و سامان دهد.

گزارشها حكایت دارد علماى قم از پیش در پى ایجاد كانونى بودند مقتدر كه به پراكندگیها پایان دهد و در برابر بدعتها و دین ستیزیها و بحرانهاى اجتماعى روزگار بایستد.

آنان مى دیدند مشروطه كه با آن همه فداكارى علما پا گرفت به دست نااهلان و نامحرمان افتاد و بر اثر نفوذ بدخواهان از مسیر خود منحرف شد و اكنون براى احیاى دین و دفاع از عدالت اجتماعى تلاشى دوباره باید انجام داد.

علماى تهران هم در پى این بودند پایگاه و كانون علمى بنا كنند و یكى از بزرگان دین را محور قرار دهند كه زیر بیرق او و با رهبریها و هدایتهاى او بتوانند به وضع نابسامان مراكز دینى سامان بدهند و در برابر ناهنجاریهاى اجتماعى و فرهنگى بایستند.

علماى تهران در این باره به رایزنى پرداختند و نام سه تن بر سر زبانها بود:

1. میرزا على آقا شیرازى فرزند میرزاى شیرازى كه در دانش پارسایى و مدیریت زبانزد بود و توانست پس از درگذشت میرزا جاى او را كم و بیش پر كند.

2. شیخ كاظم شیرازى شاگرد و داماد میرزا مجتهدى توانا و داراى افكار نو.

3. شیخ عبدالكریم حائرى.

شیخ بر همگنان خود برترى داشت. شاگرد برجسته میرزا محمدتقى شیرازى سید محمد فشاركى شیخ فضل الله نورى بود. فقیهى جامع و عالمى پارسا و ساده زیست بود. در جریانها و رویدادهاى مشروطه و درگیریهایى كه بین علماى مشروطه خواه و مشروعه خواه پیش آمده بود راه سومى را در پیش گرفته بود به گونه اى كه نه مشروطه خواهان از او ناخرسند بودند و نه مشروعه خواهان و او با هیچ كدام از دو جریان همراه نشده بود.

افزون بر اینها شیخ در ایران بود و در حال اداره حوزه اراك و بسیار موفق. از این روى در كانون توجه ها قرار گرفت و علما امیدوار بودند كه با رهبرى او بتوانند دوران پر رنج را پشت سر بگذارند و با حوزه قوى و توانا در برابر ناهنجاریها قد عَلَم كنند.

آقاى بدلا در مصاحبه اى از دیدار میرزا محمد ارباب و سید فخرالدین و شمارى دیگر از علما با حاج شیخ یاد مى كند و مى گوید در این دیدار علما به حاج شیخ پیشنهاد كردند:

(براى مقابله با مفاسد پنهان رضاخان قم را براى سكنى انتخاب كنند و حوزه اراك را به قم منتقل نمایند.)

حائرى پس از هجرت به قم مدار و محور قرار گرفت. علما شاگردان درس خود را برانگیزاندند تشویق كردند كه در درس ایشان شركت جویند و از محضر وى بهره برند.

همگى استادان و شاگردان و همه علماى ذى نفوذ شهر به پیروى از حاج شیخ سنگ تمام گذاشتند و در احیا بازسازى حوزه قم یار و مددكار او شدند.

دمیدن روح علمى به حوزه

احیاى حوزه از نگاه شیخ دمیدن روح علمى به كالبد آن بود. او وظیفه خود مى دانست كه رسالتهاى بزرگ حوزویان و عالمان دین را بازخوانى كند و مسؤولیت علما و حوزویان را در آن برهه بنمایاند.

او به كمك عالمان بزرگ به تلاش برخاست حوزه قم را به جایگاه بایسته اى برساند و از نظر سطح علمى بالا برد كه بتواند در دوران پر هیاهو و هجوم همه سویه غرب قد عَلَم كند و رسالت خود را به خوبى انجام دهد.

این حركت یعنى شناساندن و گستراندن اسلام نیاز به نیروهاى كاردان و تربیت شده داشت كه شیخ به آن سخت اهتمام مى ورزید و سعى مى كرد حوزه را از چنین نیروهایى برخوردار كند كه تا هرجا لازم باشد آنان را به كار گیرد.

بخش بعدی را اینجا ببینید


نویسنده:سید عباس صادقى فدكى                         تنظیم:نقدی گروه حوزه علمیه تبیان