تبیان، دستیار زندگی
در این مقال عنصر دوم را در حدّ مجال به بوته بررسى مى نهیم كه همانا (محتوا) است. چون بحث تلاش آموزشى ـ پژوهشى یك بحث خاصى است و مجالى بیش تر از این مى طلبد و (هدف) را هم در درجه بعدى اهمیت قرار مى دهیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روش شناسی درس خارج
نخبگان، درس، خارج، آيت الله مكارم شيرازي، معرفي، شدند

در اين مقال عنصر دوم را در حدّ مجال به بوته بررسى مى نهيم كه همانا (محتوا) است. چون بحث تلاش آموزشى ـ پژوهشى يك بحث خاصى است و مجالى بيش تر از اين مى طلبد و (هدف) را هم در درجه بعدى اهميت قرار مى دهيم.

قسمت دوم

محتواى درس خارج:

همان طور كه متوجه شديم با كالبد شكافى تعريف ارائه شده و تجزيه و تحليل آن به اين عناصر اصلى دست مى يابيم:

1. تلاش آموزشى ـ پژوهشى.

2. محتواى تلاشِ مراجعه به منابع و مبانى.

3. هدف.

مراجعه عنصرمحورى استنباط:

محتواى فعاليت درس خارج چيست؟ از تعريف به دست آمد كه اين محتوى مراجعه به منابع و مبانى است با هدف استنباط حكم در ضمن منابع و مبانى از يكديگر جدا هستند و نبايد با هم يكى انگاشته شوند.

وقتى سخن از مراجعه به ميان مى آيد چند محور باز شود:

1. خود (مراجعه).

2. قواعد (مراجعه) (يعنى قواعدى كه مراجعه بر پايه آنها شكل مى گيرد).

3. محل ّ رجوع (يعنى مرجع كه همان منابع و مبانى است).

مراجعه يعنى چه؟ در درس خارج يك مراجعه انجام مى گيرد اين (مراجعه) يعنى چه؟ استاد درس خارج بايد هم به مراجعه ديگران به منابع و مبانى نسبت به آن موضوع و حكمِ آن موضوع توجه نشان دهد و هم خودش به آنها مراجعه كند. يعنى از يك استاد درس خارج هميشه دو انتظار است:

يكم. مراجعاتى كه ديگر فقيهان نسبت به آن موضوع و حكمِ موضوع انجام داده اند به شاگردان عرضه و بازگو كند.

دوم. خود استاد به آن منابع مراجعه و استنباطى بكند.

مراجعه ديگران يعنى بيانِ اقوال ديگران. اين كه در درس خارج اقوال ديگران مطرح مى شود چون فقيهان نمى خواهند تنها اقوال ديگران را نشان دهند بلكه مى خواهند نحوه مراجعه ديگران و نتيجه بارشده بر آن را به شاگردان نشان بدهند.

پس چون در درس خارج بايد مراجعه فقيهان ديگر به منابع و مبانى مورد توجه قرار بگيرد به همين خاطر لازم است كه اقوال فقيهان بررسى شود. در دو محور بررسى اقوال را در درس خارج پى مى گيريم:

يكم. لزوم داشتن نظريه جهت مواجهه با اقوال:

استاد درس خارج بايد نظريه اى داشته باشد. يكى از اشكالهاى متوجه به پاره اى از درسهاى خارج اين است كه استادان براى بيان اقوال فقيهان صاحب نظر ديگر نظريه ندارند. مقصود از نظريه اين است كه چرا بايد در درس خارج و در اجتهاد به اقوال مراجعه كنيم؟ اقوال چه فايده هايى دارند و به چه اقسامى تقسيم مى شوند؟ (نظريه) در اين زمينه وجود ندارد. يك نظريه اى مرحوم آيت اللّه بروجردى ارائه كرده كه نياز به تنبيه و تكميل دارد آن نظريه با اندكى تصرف بدين شرح است:

اقوالى كه بايد در درس خارج به آنها مراجعه كرد به چهار دسته تقسيم مى شوند. هر يك از آنها يك كاركردى دارد.

1-اقوالى كه در آنها آراى امامان عليهم السلام بازتاب يافته اند. به تعبير فنى تر آرايى كه شايستگى آن را دارند (نمى گوييم به طور حتم) بازتاب آراى امامان باشند. آيا مگر مى شود كه اقوال فقيه آينه اى باشد كه رأى معصوم(ع) در آن بازتاب يابد؟ بله مى شود نسبت به گروهى از فقيهان نه همه فقيهان.

فقيهانى كه از ابتداى قرن چهارم تا كم و بيش نيمه هاى قرن پنجم زندگى مى كرده اند. مانند ثقه الاسلام كلينى شيخ صدوق و پدرش شيخ طوسى كه در اواخر اين سلسله جاى مى گيرد شيخ مفيد اينان گروهى از فقيهانى را تشكيل مى دهند كه ممكن است آراى اهل بيت(ع) در آراى آنان بازتاب يافته باشد.

با آراى اين گروه از فقيهان بايد يك تعامل ويژه كرد. اينها را بايد در درس خارج به روشنى بازگفت. اگر اين نظريه را بپذيريم اين آرا بايد يك جايگاه ويژه اى در درسهاى خارج و اجتهاد پيدا بكنند. از قواعد شناخت رأى معصوم و شناخت بازتاب رأى معصوم بايد آگاهى كامل داشت. به هيچ روى در دوره هاى گوناگون بحث نشده كه از كجا معلوم كه اين آرا آراى معصوم(ع) را بازتاب مى دهند دليلهاى آن چيست؟

آقاى بروجردى در اين باره ديدگاهى دارد كه ابتكارى است.

ديگر اين كه حالا كه رأى معصوم در اقوال بازتاب دارد همه اقوال كه اين ويژگى را ندارند و بازتاب دهنده راى معصوم نيستند بلكه در اين جا ضابطه ها و قاعده هايى وجود دارد كه بايد آن ضابطه ها و قاعده ها را به روشنى شناسايى كرد.

بخشى از راه رسيدن به رأى معصوم(ع) در اين جاست كه بايد به جست و جوى آن برخاست. ظرفيتها و گنجاييهاى ويژه اى در اين جا وجود دارد و مى تواند فقيه را به رأى معصوم(ع) برساند و نمى شود از آن دست برداشت و زنجيره آن را گسست. بريدن و گسستن اين حلقه قرن چهارم تا نيمه هاى قرن پنجم يعنى گسستن يك زنجيره و گرفتن يك حلقه از آن و در نتيجه پيوند نداشتن با زمان معصوم(ع).

آنانى كه مى خواهند براى درس خارج برنامه بريزند در ابتدا بايد از باب پيش درآمد درباره اقوال نظريه پردازى كنند. يعنى يكى از چيزهايى كه ضرورى است طالب علمان از آن آگاه شوند و به آنان ارائه شود نظريه پردازى درباره اقوال و نقش اقوال در درس خارج و استنباط و به عنوان جزئى از منهج استنباط و تقسيم بندى آن است.

2- دسته دوم از اقوال اقوال گروهى از علمايى است كه از زمان محقق حلّى تا پايان دوره شهيدين ادامه پيدا مى كند.

و نقشى كه اين اقوال دارند اين است كه ما را به مراد فقهاى از نوع اول و باريك انديشيها و نكته هاى نهفته در ذهن آنان مى رسانند.

ييعنى خيلى از حقايقى كه در نزد گروه نخست است و خيلى از آراى مكنون در گنجينه ذهن آنان به وسيله گروه دوم كه فقيهان نامورند شناخته مى شود. اگر آراى اينان را ناديده بينگاريم و به آنها بى توجه باشيم خيلى از واقعيتهاى دوره اول از دست مى روند و ناشناخته باقى مى مانند. اينان بودند كه ناپيداها را آشكار ساختند و ديدگاه هاى فراموش شده را به عرصه آوردند. از اين روى در گذشته از حلّيين (محقق حلّى و علامه حلّى) تعبير مى شد به؟ (لسان القدما)

در آينه اقوال فقيهان دوره دوم نكته هاى پنهان به دوره اول خود را مى نماياند.

پس فقيه نمى تواند علامه حلى را از گردونه و چرخه استنباط كنار بگذارد در حالى كه متأسفانه اكنون و در روزگار ما در بعضى از درسهاى خارج ديگر اينان و روشنگران آراى پيشينيان كنار گذاشته شده اند. نبايد كنار گذاشته مى شدند چون اينان كاركردى دارند كه بايد در قالب نظريه هميشه جلوه گر مى بودند.

درس خارج و اجتهاد بايد بر اساس يك شيوه تعيين شده پيش برود. كسى كه در عرصه استنباط كار مى كند ابتدا بايد نظريه اش را درباره اقوال ارائه كند اگر هم اقوالى را نپذيرفت دليل بياورد و بگويد به اين دليل و يا دليلها اين نظريه را قبول ندارم و به جاى آن يك نظريه ديگر را ارائه دهد.

به هر حال بايد با نظريه جلو برود تا چيزى هدر نرود و هدر رفتگيها كم باشد. به گونه درهم و بى قاعده نمى توان فقه را بررسى كرد. يك چارچوبى لازم است كه فقيه آن را به كار بندد. چارچوب آن هم اين است كه از نظريه برخوردار باشد. و بخشى از نظريه پردازى متوجه اقوال است يعنى بايد به اقوال پرداخته شود.

3- دسته سوم شناخت اقوال علماى اهل سنت است. البته لزوم شناخت اقوال علماى اهل سنت بر اساس نظريه اى است كه آقاى بروجردى ارائه كرده است مبنى بر اين كه اگر شما ديدگاه سنيان زمان ائمه(ع) را (نه دوره هاى بعدى را) شناسايى نكنيد نمى توانيد روايات اهل بيت(ع) را از هر حيث دقيق معنى كنيد چون روايات اهل بيت(ع) با توجه به ديدگاه سنّيان شكل گرفته است. پس مراجعه به بخشى از اقوال اهل سنت لازم مى شود.

4- اقوال فقهاى دوره هاى بعد از دوره دوم است تا اكنون حالا خواه معاصرين خواه پيشينيان اينان بايد بررسى شود. چرا؟ چون (علم) يعنى توجه به آرايى كه شكل گرفته است.

اگر بنا باشد كه همه آرا ناديده گرفته شود و در هر برهه اى اين پندار سرخط فكرى را تشكيل دهد كه بايد از صفر شروع كرد اين روند (علم) نمى شود. در هر برهه اى عالمان آن برهه بايد توجه كنند كه پيشينيان زحمت كشيده اند چه بسا ديدگاه هاى پيشرفته اى عرضه كرده اند و اكنون به كار مى آيند چه بسا نابغه هاى دوره معاصر و دوره هاى پيش سخنان و ديدگاه هاى راهگشا و مهمى دارند كه به بوته بررسى ننهادن آنها خسران بزرگ و غيردرخور جبرانى به بار مى آورد.

نابخردانه است كه در يك تلاش بزرگ علمى همه آراء كنار گذاشته شود و بى توجه به آراى در دسترس پيشينيان از صفر شروع كرد. از ويژگيهاى برجسته جامعه خردمندانه است كه آراى پيشينيان و معاصرين مورد توجه دقيق قرار بگيرد.

كسانى كه در درس خارج شركت مى جويند و استادانى كه درس خارج مى گويند اگر بى توجه به آراى پيشينيان باشند بى گمان از بسيارى از مزايا بى بهره اند و نيز آراى امروزيان را در بوته بررسى ننهند از واقعيتهاى روزگار به دور خواهند ماند.

بنابراين اين چهار دسته هر كدام داراى كاركردى است اينها بايد در درس خارج ارائه شود.

دوم. مشكلات پرداختن به اقوال:

بايد روشن شود پرداختن به اقوال چه مشكلاتى دارد؟ چون ما گفتيم در درس خارج بايد حتماً به اقوال در چهاردسته پرداخته شود.

مشكل بزرگ اين است كه: اقوال متراكم و بسيار انبوه شده اند. تصور كنيد هزاران فقيه آمده و همه ديدگاه ها و پژوهشهاى خويش را گفته و يا نگاشته و اكنون در دسترس است. اگر استاد درس خارج و شاگردان وى به همه اين اقوال بپردازند حركت درس خارج كند پيش مى رود فضاى درس خارج را فقط اقوال پر مى كند و از عناصر ديگر درس خارج باز مى مانند. چه بايد بكنند؟ اگر به اقوال بپردازند اين مشكل را در بردارد اگر نپردازند كاروان را از كاروان علم جدا كرده اند (علم يعنى توجه دقيق و همه سويه به فعاليت ديگران ـ اقوال ديگران).

در اين جا يك راه حلّى مورد اتّفاق همه قرار گرفته است. همه كسانى كه درس خارج مى گويند همه كسانى كه اجتهاد مى كنند آن را پذيرفته و به آن گردن نهاده اند و آن گزينش است. گزينش ذكر پاره اى و ترك پاره اى ديگر.

همه سخن ما روى گزينش است. گزينش به چند شكل انجام گرفته است:

1. گزينش بر اساس فهم مراجعه كننده: يعنى مراجعه كننده هرجا كه حرف (قول) را فهميده نقل كرده است و هرجا كه نفهميده كتاب را بسته و نقل نكرده است. يعنى فهم و دريافت خودش را ميزان گزينش قرار داده است. قول هر فقيه فرزانه اى كه دشوار است كنار مى گذارد و در قول هر فقيهى كه آسان است و درخور هضم و فهم براى او آن را مطرح مى كند آيا اين گزينش درست است يا خير؟

آيا مبناى اين گزينش صحيح است؟

به نظر ما خير.

در (علم) بايد با تمام پيچيدگيها دست و پنجه نرم كرد. اگر بنا باشد استاد درس خارج هرجا را كه فهميد بگويد و هرجا را كه نفهميد نگويد علم شكل نمى گيرد.

و به همين دليل آراى محقق اصفهانى (كمپانى) در بيش تر زمانها و بررسيها و در گاه ارائه ديدگاه ها گفته نمى شود با اين كه محقق اصفهانى از نوابغ حوزه هاى علميه است و از دقيق انديش ترين و پردقت ترين شخصيتهاى فقهى و اصولى ماست. يكى از كسانى است كه بسيارى از زواياى فقه و اصول را باز كرده است. اما چه بايد كرد كه فهم مبانى او دشوار است. و شايد به همين خاطر هم كم تر ديدگاه هاى او مطرح مى شود.

روشن است كه اين مبنى براى گزينش درست نيست كه استاد بر اساس ميزان و مقدار فهم خود گزينش كند.

2. گزينش آن دسته از اقوالى كه استادش پيش از اين داشته است. هر مبنايى كه استادش داشته همان مبنى را سرلوحه كار قرار مى دهد.

از هركسى كه استادش نقل قول كرده او هم از همان فرد نقل مى كند .

اين روش هم صحيح نيست و متاسفانه خيلى هم رايج است در حالى كه اجتهاد يعنى داد و ستد مكتبها بده بستان مكتبها. اگر قرار باشد هر راهى را كه استاد رفته است شاگرد هم برود جامعه علمى حوزه هاى علمى جويندگان دانش فقه از فايده ها و بركتهاى ساير مكتبها و از مقايسه ساير مكتبها با هم محروم مى شوند.

3. يكى ديگر از شيوه هاى گزينش گزينش تصادفى است. اگر براى استاد مجالى پيش آمد كه كتاب فقهى را بخواند نقل مى كند و اگر مجالى پيش نيامد براى مطالعه و يادداشت بردارى از آن اثر فقهى مطلبى را نقل نمى كند. اين روش هم غلط است. كسانى هستند كه اين شيوه را به كار مى گيرند و شاگردان و جامعه علمى را از بسيارى از گنجينه هاى فقهى محروم مى كنند.

4. چهارمين روش كه روش صحيحى است و قابل دفاع انتخاب اصلح است. در اين روش گزينش سرلوحه كار قرار مى گيرد چون استاد نمى تواند همه اقوال را مطرح كند. اين درست است ولى در اين روش سالم ترين و بهترين قول شناسايى مى شود. البته انتخاب اصلح بايد تعريف شود به همين سادگى و با يك شعار نمى شود مشكل درس خارج را حل كرد.

اقوال بسيارى وجود دارد و همه را هم نمى شود نقل كرد و ناگزير بخشى از آن را مى بايست نقل كرد كدام را؟

ادامه دارد...


نویسنده:حجه الاسلام و المسلمین احمد مبلغی                                 تنظیم:نقدی - حوزه علمیه تبیان