تبیان، دستیار زندگی
درس خارج برترین و بالاترین مرحله از درسهاى حوزوى در زمینه ى فقه و اصول به شمار مى رود. این برترین بودن به آن دلیل است كه اجتهاد جایگاهى بسیار بالا در اسلام و بویژه تشیع و آن هم در عصر غیبت ـ كه ما راهى به سوى دریافت احكام از معصوم نداریم و باید به مجتهد م
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درس خارج ماهيت شناسى و روش شناسى
حوزه

درس خارج برترين و بالاترين مرحله از درسهاى حوزوى در زمينه ى فقه و اصول به شمار مى رود. اين برترين بودن به آن دليل است كه اجتهاد جايگاهى بسيار بالا در اسلام و بويژه تشيع و آن هم در عصر غيبت ـ كه ما راهى به سوى دريافت احكام از معصوم نداريم و بايد به مجتهد مراجعه كنيم ـ محسوب مى شود.

اجتهاد در مرحله درس خارج شكل مى گيرد; به همين جهت مرحله اى مهم و اثرگذار و از هر جهت درخور توجه و اهميت است. با اين وصف و به رغم اين اهميت موضوع مطالعه قرار نگرفته و چيستى فرهنگ فايده ها و روش آن بررسى نشده است.

به ديگر سخن براى مهم ترين مقطع تحصيلى كه بار ايجاد ملكه اجتهاد را بر دوش مى كشد فكر چندانى نشده است; بويژه كه از حيث زمانى زمانِ بيش ترى را نسبت به سطح به خود اختصاص مى دهد و گاه ديده شده افرادى بيست و پنج تا سى سال و يا حتى بيش تر در اين دوره مى مانند.

از اين رو سزاوار است اين دوره به دقت مورد مطالعه قرار گيرد شايد بشود زمان آن را كوتاه هدف آن را منقح و استفاده از آن را كيفى تر كرد.

توجه به نكات زير اهميت مطالعه و بررسى درس خارج را آشكار مى سازد:

الف. فرق و ناسانى دوره هاى تدريس خارج و نسلهاى مختلف استادان در هر دوره: در دوره ما تدريس خارج وارد پيچيدگيها و ابهامهاى بيش ترى شده است. بايد نسل شناسى استادان درس خارج صورت بگيرد. يك زمانى شيخ انصارى تدريس مى كرد سپس نوبت رسيد به صاحب كفايه كمپانى نائينى عراقى. اينان نسل ويژه اى را تشكيل مى دهند. پس از اينان نسل ديگرى سربرآورد تا رسيد به نسل جديدى كه اكنون در حال شكل گيرى است. ميان اين دوره ها و استادان نامور درس خارج هر دوره فرقهايى به چشم مى خورد و احساس مى شود. بايد ديد اين تفاوتها در چگونگى تدريس آنان است؟ يا در مقوله هاى ديگرى است؟

ب. بروز ابهامها و پرسشها: درس خارج مدتهاست كه در حال انجام است و در نتيجه اقوال فراوانى را در دو فضاى فقه و اصول توليد كرده و ما را امروزه با فضايى پر از اقوال رو به رو نموده است. از سوى ديگر شمارى بعد از سالها حضور در درس خارج احساس مى كنند هنوز به اجتهاد نرسيده اند. ابهامهايى شكل گرفته كه يك منشأ آنها همين فضاى مواجهه با اقوال متراكم و صعوبت برون رفت علمى در اين مواجهه است.

ج. داشتن هزينه زمانى بسيار: درس خارج در شرايط فعلى از حيث زمانى هزينه بردار است كه گاه طلبه اى اگر بخواهد پابه پاى آن به پيش رود و به كندوكاو در محتواى هر درس و زواياى آن بپردازد از درسهاى ديگر مانند تفسير و كلام باز مى ماند. از اين روى بايد مطالعه اى دقيق همه سويه و ژرف درباره درس خارج انجام بگيرد.

اينها همه ضرورت پرداختن به درس خارج را به عنوان موضوع درسى و از آن مهم تر ضرورت پرداختن به شيوه درس خارج را اثبات مى كند.

اگر درس خارج به بوته بحث قرار داده شود مهم ترين و كليدى ترين محورهاى مربوط به درس خارج اين است كه:

ـ تعريف درس خارج و فوائد ارائه تعريف

ـ روش استنباط و شيوه درس خارج

ـ محتوى درس خارج

با طرح و بررسى اين محورها مى توان درس خارج را در يك مسير پوياتر اثرگذارتر عارى از مشكلات و به دور از پيچيدگيها قرار داد و از نياز به يك زمان طولانى به دور كرد و دوره آن را با برنامه ريزى دقيق و عالمانه و سنجيده در يك زمان كوتاه تر گذراند.

روشن است كه در اين مجال نمى توان به تمام مقوله ها و بحثهاى مربوط به درس خارج پرداخت. آن چه اين مقال در پى آن است بررسى زاويه هايى از اين بحث دراز دامن است و بيان نكته هايى چند در باره درس خارج.

تعريف درس خارج و فايده هاى آن

ارائه تعريفى دقيق و همه جانبه براى درس خارج تا آن جا اهميت دارد كه ارائه نكردن آن و يا ارائه آن به گونه غير فنى برنامه ريزى نسبت به درسهاى خارج را دچار آشفتگى و پريشانى مى كند.

1 . تعريف درس خارج:

درس خارج تلاش و تكاپويى آموزشى ـ پژوهشى است كه ماهيت آن را مراجعه استنباطى به منابع تشكيل مى دهد و اين تلاش و تكاپو و مراجعه استنباطى همراه است با آموزش شيوه استنباط. هدف از اين تلاش آموزشى ـ پژوهشى دستيابى به ملكه اجتهاد است.

در اين تعريف بر سه عنصرِ مهم تكيه شده است:

عنصر اول: گونه تلاش: گونه آن آموزشى ـ پژوهشى است و تنها آموزشى نيست.

عنصر دوم: ماهيت تلاش: ماهيت آن رجوع به منابع است; ولى نه رجوع ساده عادى بلكه استنباطى. و البته در كنار اين مراجعه آموزش شيوه استنباط نيز صورت مى گيرد.

عنصر سوم: هدف تلاش: هدف از اين تلاش گسترده دستيابى به ملكه اجتهاد است.

وقتى گفته مى شود آموزشى است بايد ديد چه چيزى آموزش داده مى شود؟

وقتى گفته مى شود پژوهشى است بايد ديد چه چيزى پژوهش مى شود؟ بى گمان آن چه آموزش داده مى شود شيوه استنباط است و تلاش و تكاپوى استنباطى است.

البته اين پژوهش هم از سوى استاد و هم از سوى شاگرد هر يك به فراخور دانشى كه دارد بايد صورت گيرد.

مقصود از استنباط اين است كه مسأله اى كه حكم آن روشن نيست با مراجعه به منابع حكم آن به دست آيد. پس درآميختن آموزش و پژوهش براى رسيدن به ملكه اجتهاد است.

2 . فايده هاى ارائه تعريف از درس خارج:

ارائه تعريف از درس خارج فايده هاى بسيارى در بردارد كه بخشى از آنها عبارت اند از:

الف. نقد و ارزيابى درسهاى خارج: با توجه به اين تعريف مى شود خيلى از درسهاى خارج را نقد كرد; زيرا اين تعريف يك معيار است.

نخست آن كه: بيش تر درسهاى خارج كه در حوزه ها شكل گرفته و انجام مى گيرد آموزشى اند و نه پژوهشى. اگر هم پژوهشى انجام مى گيرد از جانب استاد است. پس ايراد اول مشاركت نداشتن شاگردان درس خارج در پژوهش است.

دو ديگر: متعلق فنى آموزش به درسى شكل نمى گيرد.

در تعريف درس خارج يادآور شديم استاد بايد شيوه استنباط را آموزش بدهد. به ديگر سخن آموزش تعلق پيدا كرده به آن چه كه بايد پژوهش بشود; ولى اين اصلاً آموزش داده نمى شود. در پاره اى از درسهاى خارج آن چه كه در دوره سطح خوانده شده آموزش داده مى شود كه آن فقيه چنين گفته و ديگرى چنان. يعنى در درس خارج آموزش متعلق شده به آن چيزى كه در سطح بايد آموزش داده شود و در درس خارج بالعرض نه بالاصالة آموزش داده مى شود. بالعرض بالاصالة شده است. لذا تعامل طلاب شركت كننده در دروس خارج با درس خارج تنها آموزشى شده و متعَلق واقعى آن گم شده است.

نتيجه اين مى شود كه يك نفر 20 الى 30 سال در درس خارج مى ماند.

پر مطلب بودن بابها هم زيانى نمى رساند چون درس خارج مى خواهد شيوه اى را بياموزد كه اگر 5 الى 6 سال اين روند ادامه پيدا كند اجتهاد حاصل شود و بعد از آن فرد بتواند به تحقيق بپردازد. امّا چون در حوزه ها نگاه به بابهاى فقهى نگاه دوره سطح است اين پندارها بر ذهنها چتر گسترانده كه تمام بابهاى فقه در درس خارج بايد خوانده شوند!

چه كسى گفته تمام بابها بايد در درس خارج خوانده شود؟ آن چه كه لازم است و بايسته و راهگشا كه تمام بابها استنباط شوند; زيرا با توجه به گستردگى بابها فرصت خواندن تمام آنها ممكن نيست.

پس حوزه در باب درس خارج نخست آن كه هدف را گم كرده و دو ديگر آن را آموزشى كرده اند. در پاره اى از درسهاى خارج كه فنى تر هستند هدف اين است كه مرحوم كمپانى چه گفته است و تلاش مى شود قول او فهم شود اينها همه بايد انجام بگيرد اما هدف نيست. چون از اول به طلاب گفته شده ببينيد استاد چه مى گويد. از اين روى وقتى سر جلسه درس مى روند چشم شان به دهان استاد است و تندتند كلمه به كلمه مى نويسند. در حالى كه شاگرد بايد به اندازه آن چه كه استاد مى گويد خودش هم مطالعه بكند. در غير اين صورت اجتهادى صورت نمى گيرد.

ناگفته نماند كه استادان و شاگردان بسيار مبرز خوش فكر و دقيق انديش وجود دارند اما ما در اين مقال در پى نقد عموم درس خارج هستيم.

بر اساس تعريفى كه از آن سخن به ميان آمد همان گونه كه مى توان انتقاد كرد مى توان برنامه ريزى و تحليل و قاعده سازى كرد.

ييادآور شديم كه محتواى درس خارج را مراجعه استنباطى به منابع همراه با آموزش شيوه استنباط تشكيل مى دهد. پس هر دو استنباط است: يكى كوشش استنباطى است و يكى همراه با آن آموزش شيوه استنباط است.

ب. آماده سازى جهت برنامه ريزى: كسى كه بخواهد در درس خارج شركت بجويد بايد برنامه ريزى داشته باشد و يا اگر مدرسه اى مى خواهد درس خارج برگذار كند بايد برنامه ريزى كند و در ابتدا بايد تعريف داشته باشد و يا فراتر اگر حوزه علميه قم بخواهد برنامه هاى كلان را براى درس خارج سامان دهد بايد تعريفى از درس خارج ارائه دهد عناصر اين تعريف را به درستى بشناساند تا برنامه ريزى دقيق انجام بگيرد. در مَثَل اگر كسى تعريف درس خارج را عبارت از يك برنامه (آموزشى) دانست خوب بايد برنامه به گونه اى باشد كه در راستاى برآوردن اين جنبه آموزشى قرار بگيرد.

و يا فرض كنيد اگر كسى در كنار آموزش پژوهش را هم يكى از مقوّمات آموزش برشمرد و گفت: (آموزشى ـ پژوهشى) به طور طبيعى بايد هر دو عنصر را تامين كند.

ج. شيوه شناسى درس خارج: درس خارج اگر به گونه اى كه در اين مقال تعريف شد تعريف بشود شيوه درس خارج تعريف ويژه پيدا مى كند و اگر به گونه ديگرى تعريف شد شيوه درس خارج بايد متناسب با آن تعريف بشود.

روش استنباط و شيوه درس خارج:

روش اين است كه به گونه اى خاص و با رعايت عناصرى خاص كارى انجام بگيرد.

اهميت روش تا آن جاست كه اگر كسى به درستى آن را نفهميده باشد و انجام ندهد يا به شيوه ارتكازى انجام دهد كار او ابتر است. روش هر كار در اتقان و حسن بهره گيرى از كار بسيار نقش آفرين است.

استنباط روش مى خواهد. نخستين مرحله استنباط چيست؟ مراجعه به اجماع يا قرآن يا سنت؟ به قواعد اصولى زياد مراجعه بشود يا كم؟ رجوع به قواعد فقهى و رجال در چه جايگاهى صورت گيرد؟ چگونه از روايت بهره برده شود؟ دنبال لغت بايد رفت يا روايات ديگر ضميمه گردد؟ چگونه از قرآن و سنت كنار هم استفاده شود؟ همه روش است. پس روش عبارت است از مجموعه اى از عناصر كه ترتيب و تنظيم منطقى بين آنها شكل مى گيرد كه با به كارگيرى اين روش سريع تر و عالمانه تر به هدف مى رسيم. اگر همه عناصر نباشند يا همه باشند اما ترتيب و تنظيمى بين آنها نباشد; يا دست يافتن به هدف ممكن نيست يا اگر ممكن باشد خيلى دير دست مى دهد يا به صورت ابتر دست مى دهد.

استنباط هم خيلى حساس است. افتادن در درياى ادله و منابع و اقوال است.

هيچ گاه كسى به طور دقيق نگفته وقتى كه وارد عرصه استنباط شديم اول به اجماع تمسك بجوييم يا به قرآن يا به سنت. البته معروف است كه قمى ها ابتدا سراغ روايات مى روند; خالى از سجاياى مدرسه اى اصولى و با ذهن به طور كامل خالى. خوب اين يك روش است. در حالى كه در نجف ابتدا سراغ اصول مى روند.

آيا در زمان حال به روش پرداخته مى شود؟ مى شود گفت: تا حدودى. پاره اى از عناصر روش را طلبه مى آموزد (قواعد اصولى). بخشى از روش را هم استاد به صورتِ ناگفته ارائه مى كند. يعنى هر استادى به گونه ارتكازى روشى دارد كه شاگرد اگر هوشيار باشد پس از ساليانى درمى يابد كه استادش چه روشى دارد.

اما همه شاگردان در اين درجه و مرتبه از درك قرار ندارند. از اين روى هميشه يكى دو نفر از اين شاگردان به درجه اجتهاد مى رسند.

در پاسخ به اين سؤال كه چرا شيوه استنباط آموزش داده نمى شود با آن كه متعلق درس خارج همين است؟! بايد گفت: اشكال اين است كه نه عناصر استنباط به صورت كامل شناخته شده اند و نه تنظيم اين عناصر از شفافيت درخور بهره دارند.

اشكال ديگر اين كه افراد چون در سن بالا به طور معمول به قوه اجتهاد دست مى يابند نوگرايى ندارند يك رويه سنتى محض در ذهن آنان پرتو مى افكند به گونه اى كه ديگر حاضر نيستند علم و مهارت استنباطى خود را در مسائل مستحدثه و جديد به كار بگيرند. اما آنانى كه در جوانى به اجتهاد مى رسند نوآورترند. مانند شهيد سيدمحمد باقر صدر كه نوآوريها و ابتكارهاى بسيار داشت. البته ناگفته نماند كه او نابغه بود نه اين كه اينها را از استاد فراگرفته باشد.

به هرحال موضوع خيلى مهم يكى: شيوه درس خارج است كه اين مبتنى است بر تعريف درس خارج و ديگرى شناخت تفاوت شيوه درس خارج با منهج استنباط است. آيا منهج استنباط همان شيوه درس خارج است يا شيوه درس خارج كوچك تر از منهج استنباط است؟ يا به عكس منهج استنباط در دل شيوه درس خارج قرار مى گيرد؟ و يا در اصل نسبتى ندارند؟

به هر حال پاسخ به اين سوال كه نسبت بين آنها چگونه است؟ برمى گردد به اين كه از درس خارج تعريفى ارائه گردد و با توجه به آن شيوه درس خارج تعريف شود و پس از آن است كه جايگاه منهج استنباط در درس خارج خود به خود روشن مى شود. پاسخ به اين سؤال را به فرصت ديگرى واگذار مى كنيم.

اينها مباحث كليدى درس خارج است كه طالب علم بايد به درستى با آنها آشنا گردد و از آنها درك درستى داشته باشد. تاكنون موضوعِ خود بحث درس خارج موردِ بررسى قرار نگرفته است هرچه انجام گرفته شركت در درس خارج بوده يا توصيه به اهميت آن .

ادامه دارد...


نویسنده:حجه الاسلام و المسلمین احمد مبلغی                          تنظیم:نقدی گروه حوزه علمیه تبیان