تبیان، دستیار زندگی
حضرت علی (علیه السلام) مشغول کندن قنات بود. عرق پیشانیش زیر آفتاب سوزان روی خاک می‏چکید. ظهر از کندن ایستاد. با آب اندکی که از دل شنی زمین بیرون می‏آمد وضو گرفت. به نماز ایستاد. بعد از نماز ناهارش را که کدوی پخته‏ای بود خورد. وقار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«آب» به دنبال امام حسین علیه‏السلام
امام حسین(ع)

حضرت علی (علیه السلام) مشغول کندن قنات بود. عرق پیشانیش زیر آفتاب سوزان روی خاک می‏چکید. ظهر از کندن ایستاد. با آب اندکی که از دل شنی زمین بیرون می‏آمد وضو گرفت.

به نماز ایستاد. بعد از نماز ناهارش را که کدوی پخته‏ای بود خورد. وقار خاصی در چهره‏‏ی امام دیده می‏شد. پس از حمد خداوند، دوباره داخل قنات شد و کندن را ادامه داد. سایه‏هایی را روی زمین دید. سرش را بلند کرد پسرانش حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) بودند. با هم به پدر سلام کردند. حضرت با تبسم جواب سلام را داد و کلنگ را بر زمین فرود آورد. کلنگ به سنگی خورد و آب فوران نمود. فوران آب مانع از کندن قنات شد. امیرالمومنین (علیه السلام) از قنات بیرون آمد. حسنین (علیه السلام) از فوران آب خوشحال شده بودند. امام فرمودند: «فرزندانم به این بستان و قنات چشم نداشته باشید!» به غلام خود سفارش کرد آن بستان و قنات را برای فقرا وقف نماید. حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام)  آب قنات را بر صورت زدند و همراه پدر به سوی خانه رفتند...

بعد از شهادت حضرت علی (علیه السلام)، پسرش امام حسین (علیه السلام) هر زمانی قناتی را می‏دید، اشک در چشمش پر می‏شد، یاد پدر و خاطره‏ی فوران آب می‏افتاد.

«سیدالشهداء» در طول 57 سال زندگی با ظلم مبارزه کرد. در دامن رسول اکرم (صلی‏‏الله علیه واله وسلم) و در کنار زهرا (علهیم‏السلام) پرورش یافت و از پدرش روح عدالت خواهی آموخت. در مدت ده سال امامت برای ادامه دین اسلام در راه خدا قیام کرد.

«دهم محرم» یاد آور «کربلا» است. رازی در خاک کربلاست که همیشه محل جدال حق و باطل بوده است.

حضرت ابراهیم (علیه السلام) زمانی که از «اور» به مکه می‏رفت از کناره رود فرات به کربلا رسید و در آنجا به راز و نیاز با خدا پرداخت. «کرب» به معنای اندوه و «بلا» یعنی امتحان. پیامبر (صلی‏الله علیه و اله وسلم) فرموده است: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاه» یعنی حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.

امام حسین علیه‏السلام، در دهم محرم سال شصت و یکم هجری قمری در کربلا به دست لشگریان یزیدین معاویه شهید شد. آن امام بزرگوار همه‏ی هستی خویش را در راه احیای اسلام فدا کرد. در خطبه‏ی آخرش و در تاریکی شب که صبح آن به کربلا حرکت نمود اعلام کرد: هر که به من پیوندد و با من بیاید شهید می‏شود و هر که با من همراه نشود، هرگز رستگار نخواهد شد، حال همه مختارید بروید یا با ما بیایید.

از بین همه حدود 72 نفر ماندند و همراه امام با کفار جنگیدند. «آب» به روی امام و یارانش بسته شد و لشگر یزید و سواران بی‏شمار آنان بر خیمه‏های حسین مظلوم، خانواده‏اش و همه‏ی همراهانش حمله بردند.

قیام «امام حسین» قیام نظامی نبود، بلکه قیام عاطفی و تبلیغی بود. می‏خواست مردم را بیدار کند. یزید... بنی امیه... بنی مروان و... بیت‏المال مسلمانان را چون شتری که علف‏ها را می‏خورد، می‏بلعیدند، ستم می‏کردند و خدا را نمی‏خواستند بشناسند. امام قرآن را به میدان جنگ برد، دشمن را به قرآن قسم داد که بیدار شوند، کودک شیرخوارش را نیز به میدان برد که او را روی دستانش شهید کردند. خیمه‏ها را آتش زدند و تک تک خانواده‏ی امام و یارانش را شهید کردند. حسین مظلوم در میان خون و خاک دشت کربلا با لبان تشنه به نماز ایستاد، تا به همه‏ی انسان‏های آزاده راه رستگاری را نشان بدهد. آخرین نفس‏هایش را با ستایش خدا سر کرد. آب فوران کرد و راه خود را گرفت و رفت و خاک جسم مطهر سالار شهیدان و یاران با وفایش را در خود پیچید. «فرات» با آب فراوان پیش می‏رود و کربلا همان کربلاست و یزید، معاویه‏، کفر... در تاریکی تاریخ فرو رفتند اما آنچه همراه آب ماند نام «امام حسین (علیه السلام) » است...

ا. حسینی

تنظیم:بخش کودک و نوجوان

**************************************

مطالب مرتبط

کنار ضریحت عهد می بندم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.