تبیان، دستیار زندگی
پس ازآن كه براى سالك تنبه و بیدارى پیدا شد، و دلش از انوار الهى بهره اى گرفت، براى سلوك الى الله عزم مى‏نماید و به عبارت دیگراشتیاقى در وجود او پیدا شده و شوقى در نهاد او جوشش مى‏كند تابانیرویى فوق العاده و عزمى قوى پاى در سلوك نهد و این مهمترین نتیجه واث
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گام دوم تا سعادت

¯'e /he *' 39'/*

پس ازآن كه براى سالك تنبه و بيدارى پيدا شد، و دلش از انوار الهى بهره اى گرفت، براى سلوك الى الله عزم مى‏نمايد و به عبارت ديگراشتياقى در وجود او پيدا شده و شوقى در نهاد او جوشش مى‏كند تابانيرويى فوق العاده و عزمى قوى پاى در سلوك نهد و اين مهمترين نتيجه واثر بيدارى دل است؛

(ده گام تا سعادت)

قبل از آن لازم است كه به چند نكته توجه كند.

اول اين كه با همان نيرويى كه در ابتداى سيردارد با همان تا به آخرادامه دهد و سلوك رانيمه كاره رها نكند و اين عبارت است از ثبات در سلوك .

دوم آن كه براى سلوك خود تا حدامكان استاد و راهنمايى پيدا كند كه بزرگان فرموده‏اند: طى اين مرحله بى همرهى خضرنكن زيرا كه در اين مسير شيطان دربسيارى از كمينگاهها نشسته ومترصدگمراه نمودن سالك است

پس استادى لازم است كه سالك رااز خطرات احتمالى و كمينگاههاى شيطان با خبر كند. ديگر آن كه سالك در بسيارى از موارد شايد نتواند از ميان چند راه ،راه خود راپيدا كند. در اين مواقع نياز به استاد و مرشدى است تا سالك را به مسير صحيح خود هدايت كند. فى‏الجمله يافتن استادى براى سلوك متضمن فوايد بسيار از جمله مواردى كه ذكر شد مى‏باشد.

سوم آن كه سالك متوجه باشد براى رسيدن به اغراض دنيوى و كرامات و ديدن عجايب و غرايب ، سلوك نكند كه نتيجه اين كار هلاكت محض در درگاه خداوند است.

بزرگترين هدف درسلوك خود را فناى فى الله و وصول و رضاى خداوند قرار دهد و براى اين كار سلوك انبياء و اولياء را الگو قرار داده و از حضرات ائمه ، خصوصا حضرت امام حسين(ع)امداد بطلبد كه بسيار مفيد فايده خواهد بود.

وآخراين كه دستورات علما و عرفاى پيشين را مورد توجه قرار داده و در بعضى موارد از آنها استفاده كند. مسلماً آنچه كه ايشان بدان اشاره كرده‏اند به لحاظ آن كه از باطنى نورانى برخاسته مفيد فايده براى همه سالكان خواهد بود. اين مقاله كه هم اينك پيش روى شماست بااشاره به بعضى از نكات عاليه عرفانى درصدد برآوردن همين نكته براى طالبان سعادت و خير است.

نكته اول: توبه به معنى بازگشت ازگناه ودراصطلاح اهل علم پشيمانى برگناه است. پس از آن كه براى سالك بيدارى حاصل شد،اولين كارى كه بايد طبق دستور علماى اخلاق بكند ، توبه است.

يعنى آن كه در دل نيت كند از گناهانى كه در گذشته كرده ، به سوى خدا بازگشت كند. اين بازگشت و رجوع متضمن سه اصل است :

اول اينكه: از گناهان خود واقعاً پشيمان شده و عزم نمايد كه ديگربه سمت آن گناهان بازنگردد.

دوم اين كه: حقوقى كه از مردم ضايع نموده ، همه را جبران نمايد.و به عبارت ديگرحق‏الناس را ادا كند. زيرا حق الناس به لحاظ آن كه مستلزم ظلم است از مواردى است كه خداوند از آن نگذشته و مشمول شفاعت واقع نمى شود.

سوم اين كه: حقوقى كه از خداوند ضايع نموده ادا نمايد. يافرايض و واجباتى كه از روى سهل انگارى يابى توجهى در وقت خود انجام نداده همه راقضا كند.

از مواردى كه متفرع بر پشيمانى است ، گريه و اندوه است به اندازه‏اى كه گوشتى كه از راه حرام بر تن فرد روئيده بااين اندوه از بين رفته و مطابق روايت گوشت نو برويد.

از موارد متفرع بر عزم آنكه به طرق مختلف كه ذكر مى‏شود فكر بازگشت به گناه را هم از ذهن خود بيرون كند ؛ زيرا نفس به دلايل مختلف طالب گناه بوده و معصيت براى اولذّت بخش است ، به همين دليل فكرگناه ممكن است انسان را ناخود آگاه به سمت گناه بكشاند و نيز از موارد ديگر كه متفرع بر عزم به عدم بازگشت به سوى گناه است آن كه اگر به هر دليل ميلى براى او به انجام گناه پيش آمد ، يا عمل خلاف شرعى مرتكب شد خود را تنبيهى سخت كند تا ديگر اشتياق به معصيت پيدا نكند.ازاين مورد نمونه‏هاى عملى بسيار در ميان علماء نقل شده است.از مواردى كه متفرع برحق الله است آن كه همانطور كه شيرينى گناه را بر نفس خود چشانيده وازآن لذت برده است تلخى عبادت و مخالفت بانفس را هم به خود بچشاند و اين امر در ضمن انجام قضاى واجبات و اداى فرايض و نوافل و عبادات مستحب صورت خواهد گرفت.

نكته دوم: خداوند براى توبه حقيقى سه اثر و يا سه پاداش در قرآن ذكر فرموده است كه عبارتند از :

رستگارى و سعادت: و توبوا الى الله جميعاايهاالمومنون لعلكم تفلحون.(1)

تبديل سيئات به حسنات:الّا من تاب وآمن وعمل عملا صالحافاولئك يبدل‏الله سيئاتهم حسنات و كان الله غفورا رحيما.(2)

محبوب خداوند شدن: انّ الله يحبّ التوابين و يحبّ المتطهرين.(3)

نكته سوم : شروطى كه حقتعالى براى توبه ذكر فرموده عبارت ازسه شرط است كه در ذيل به آنها اشاره مى‏شود:

شرط اول عبارت است ازاين كه ، توبه قبل از مرگ و رؤيت احوالات آخرت باشد

وليست التوبه للذين يعملون السيئات حتى اذا حضراحدهم الموت قال انى تبت الآن؛(4) درتفسيراين آيه ازطريق احاديث منقول ازائمه اطهارروايت شده است كه مقصود از رسيدن مرگ ديدن احوالات آخرت است.

عن الامام الصادق وقد سئل عن قول الله عزّوجلّ وليست التوبه للذين ...ذلك اذا عاين امرالاخره.(5)

وعن رسول الله(ص):من تاب قبل ان يعاين قبل الله توبته.(6)

شرط دوم آن‏كه گناه به جهالت و غفلت نه ازروى عناد و لجاجت ازانسان صادر شده باشد.

انماالتوبه على الله للذين يعملون السوء بجهاله.(7)

انه من عمل منكم بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحيم.(8)

و شرط سوم آن كه توبه فرد توبه نصوح باشد.

ياايهاالذين آمنوا توبوا الى الله توبة نصوحاً.(9)

درمعناى توبه نصوح روايات مختلف با مضامين تقريباً يكسان وارد شده است.

امام على فرمود:توبه نصوح پشيمانى به قلب ،استغفار با زبان وعدم بازگشت به گناه است.

ونيز امام هادى فرمود : توبه نصوح آن است كه باطن انسان مانند ظاهراو بلكه برتراز آن گردد.

وامام كاظم فرمود : نصوح يعنى فردى توبه كند و ديگر به گناه بازنگردد.(10)

نكته چهارم : مرحوم عارف كامل ميرزا جواد ملكى تبريزى(ره) در باب توبه مى‏فرمايند: خوب است در مقام اقدام به توبه، عملى را كه سيد بزرگوار در اقبال ، در اعمال ماه ذى‏القعده روايت كرده بجا بياورد و تفصيل آن اين است كه حضرت ختمى مرتبت (ص) روز يكشنبه دوم ذى القعده بيرون تشريف آورده فرمودند : ياايهاالناس كدام يك از شمااراده توبه دارد؟ عرض كرديم همه ما مى‏خواهيم توبه نماييم. فرمودند : غسل بكنيد و وضو بگيريد و چهار ركعت نماز در هر ركعت يك مرتبه حمد و سه مرتبه توحيد ويك مرتبه معوذتين بخوانيد و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار و ختم به لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظيم نماييد و بعد از آن بگوييد: يا عزيز و يا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جميع المؤمنين و المؤمنات فانه لايغفرالذنوب الا انت و فرمود : هيچ بنده‏اى نيست ازامت من كه اين عمل را بكند جزاين كه منادى از آسمان ندا دهد اى بنده خدا عملت را از سربگير كه توبه تو مقبول است و گناه تو آمرزيده، الى آخرحديث.(11)

نكته پنجم: امام خمينى در بيان توبه مى‏فرمايند كه مهمترين اثر قبولى توبه باز شدن درهاى رحمت و غيب بر دل سالك است.

«اى عزيز اكنون تا حجابهاى غليظ طبيعت نور فطرت رابكلى زائل نكرده و كدورتهاى معاصى صفاى باطنى قلب رابكلى نبرده ودستت ازدار دنيا كه مزرعه آخرت است و انسان در آن مى‏تواند جبران هر نقصى و غفران هر ذنبى كند كوتاه نشده دامن همتى بر كمر زن و درى از سعادت به روى خود باز كن و بدان كه اگر قدمى در راه سعادت زدى و اقدامى نمودى و با حق از سر آشتى در آمدى و عذر ماسبق خواستى درهايى از سعادت به رويت باز شود و از عالم غيب از تو دستگيريها شود و حجابهاى طبيعت يك يك پاره شود و نور فطرت به ظلمتهاى مكتسبه غلبه كند و صفاى قلب و جلاى باطن ظهور كند و درهاى رحمت برويت باز شود و جاذبه الهيه تو را به عالم روحانيت جذب كند و كم كم محبت حق در قلبت جلوه كند و محبتهاى ديگر رابسوزاند و اگر خدايتعالى در تو صدق و اخلاص ديد تو را به سلوك حقيقى راهنمايى كند و كم كم چشمت را از عالم كور كند و به خود روشن فرمايد و دلت را از غير خودش وارسته و به خودش پيوسته كند».(12)

نكته ششم : بر اساس آنچه از آثار بزرگان و علماى اخلاق از جمله حضرت امام خمينى (ره) بر مى‏آيد آن است كه بعد از اداى شرايط توبه مهمترين و بهترين و پر فضيلت ترين عمل براى قبولى توبه سجده هاى طولانى همراه با اشك واندوه است.

«وازبعض اهل ذكر و معرفت منقول است كه در هر شب و روزى يك مرتبه در سجده رفتن و بسيار گفتن لااله الاانت سبحانك انى كنت من الظالمين براى ترقيات روحى خوب است. و از بعضى سالكان راه آخرت نقل فرموده كه چون از حضرت استاد خود فايده اين عمل را شنيد در هر شب و روزى يك مرتبه به سجده مى‏رفت و هزار مرتبه اين ذكر شريف را مى‏گفت و از بعضى ديگر نقل نموده كه سه هزار مرتبه مى‏گفت.

و از حضرت زين العابدين (ع) منقول است كه سنگ خشن زبرى را ملاحظه فرمود سر مبارك را بر آن نهاد و گريه كرد و هزار مرتبه گفت: لا اله الّا حقا حقا لا اله الّا تعبّداً ورقّاً لا اله الّا ايماناً و تصديقاً... وارد شده است كه طول سجده از دين ائمه واز سنن اوّابين است».(13)

--------------------------------------------------------------------------------

ياسر جهانى پور

تنظیم:امید واضحی آشتیانی.حوزه علمیه تبیان

--------------------------------------------------------------------------------

پى‏نوشت‏ها:

1. سوره نور، آيه‏31.

2. سوره فرقان،آيه 70.

3. سوره بقره،آيه 222 .

4. سوره نساء،آيه 18.

5. محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، دارالحديث، 1416،ج‏1، ص 342 .

6. همان.

7. سوره نساء،آيه 17.

8. سوره انعام،آيه 54.

9. سوره تحريم،آيه 8.

10. ميزان الحكمه،ج‏1، ص‏342.

11. ميرزا جواد ملكى تبريزى، رساله لقاء الله، چاپ دهم، فيض كاشانى،ص 81.

12. شرح حديث جنود عقل و جهل ،ص 85 و 86.

13. همان، ص 125.