اول انتخاب بعد خواستگاری!
از بله گفتن خاله خانباجی تا ازدواج اینترنتی!
عمهجان با این كه عاشق شوهرش بود، اما همیشه میگفت كه «بله» سر عقد را نگفته است و هنوز هم نمیدانست كه كدام یك از خاله خانباجیها از پشت سر او «بله» عروس خانم را با كلی آب و تاب به زبان آورده و قال قضیه را كنده است!
عمهجان همیشه عاشق شوهرش بود؛ گر چه بله را خودش نداده بود؛ اما انگار سالها كنار هم زندگی كردن و همراهی و همدلی آنها در طول سالیان سال، كار خودش را كرده بود و آن عروس فراری از داماد، حالا دیگر با همسرش زندگی خوبی داشت! این را نه در حرف، كه میشد از مرام و رفتار هر دو فهمید!
داستان زندگی عمهجان، قصه تكراری روزهای دور است؛ قصهای كه این روزها به ندرت اتفاق میافتد! آن وقتها دیگران میبریدند و میدوختند و تن عروس و داماد، لباس عروسی و دامادی میكردند؛ بدون آن كه از هیچ یكی از آن دو نظری خواسته شود. دختر و پسرهای آن دوره هم اهل نظر دادن و سبك و سنگین كردن طرفین نبودند و این بود كه زندگیها زود سر و سامان میگرفت و حتی كسی مثل عمه جان هم كه جرأت ابراز مخالفت داشت، مجبور بود با شخصی زیر یك سقف برود كه نه او را میشناخت و نه میخواست!
بعدها كم كم كه نسل دیگری پا گرفت و خواستگاری با حضور داماد رسم شد اما دل لرزان و چشمان نگران و شرمگین داماد، مانع میشد صورت عروس خانم را جز به یك نظر ببیند. گرچه باز هم انتخاب همان بود كه بزرگترها كرده بودند و تصمیم هم همان!
نسل بعدی، اما چشم و گوش بازتر بود . او خودش انتخاب میكرد یا بر سر انتخاب دیگران، اما و اگر میآورد؛ سبك و سنگین میكرد؛ در جلسه خواستگاری، با همسر آیندهاش گفت و شنود میكرد؛ چشم میچرخاند و لفاظی میكرد و از خواستهها و توقعات كم و زیادش میگفت و بعد از این همه، بالاخره یا انتخاب میكرد و عروسی سر میگرفت یا نه! پدر و مادر هم انگار پذیرفته بودند كه نباید زیاد در تصمیمگیری بچهها دخالت كنند و همین كه بالای سرشان بودند و ازشان كسب اجازه میشد، راضی بودند.
همزمان با این نسل، كم كم نسل بعدی كه اتفاقاً زودتر از قبلیها به فكر انتخاب شریك زندگی افتاده بود، وارد گود شد و شكل آشناییها هم تغییر كرد.
قرارهای سركوچه، گفتوگوهای تلفنی و ملاقاتهای طولانی در كافیشاپها و پاركها، جای خواستگاریهای معمول را گرفت. گرچه این روابط نیز «اگر» به ازدواج منجر میشد، پله آخرش باز هم خواستگاری بود و به اصطلاح، احترام به حرفها و سنتها؛ اما گام جدیدی در عرصه آشنایی و روابط دخترها و پسرها به شمار میرفت كه ابتدای امر، حرف و حدیثها و جنجالهای خانوادگی زیادی را هم - به ویژه در خانواده دختر - با خود به همراه داشت؛ حالا بماند كه آیا عشق این زوجهای خیابانی، مثل عشق عمهجان و شوهرش تا لب گور هم میماند یا سر سال به جدایی و نفرت میانجامید!
نسل امروز اما در یك گام به جلو - نه، ببخشید! در چند گام به جلو و یا یك جهش بلند - نوع دیگری از ازدواجها را اختراع كرده كه البته معتقد است محصول دنیای جدید و وسایل ارتباطی جدید است؛ «ازدواج اینترنتی»؛ یعنی گونهای از ازدواج كه در گفتمان اغلب كارشناسان امور اجتماعی، فرهنگی و روانشناسان به عنوان یك پدیده از آن یاد میشود.
در این شیوه، دختر یا پسر الزاماً به قصد انتخاب همسر، پای رایانه نمینشینند! او الزاماً همان كسی نیست كه توصیف میكند و الزاماً متعهد نیست كه صداقت داشته باشد و حقایق را بگوید! دنیای مجازی اینترنت، آدمهای مجازیای را میسازد كه قادرند در آن واحد، چند نفر باشند؛ با ویژگیهای آرمانی، خاص و متمایز و کسی هم نیست كه تحقیق كند و پی به واقعیت گفتار آنها ببرد یا از كذب و صدق بودنش، اطمینان حاصل كند.در این روش ازدواج، دكمههای مونیتور كامپیوتر قادر است كار چشم و گوش و زبان و فكر آدم و به عبارتی كار همه آدمهای دخیل در ازدواج را بكند؛ كار سنتها، عرفها، تحقیقهای خانوادهها قبل از ازدواج و... حتی كار شرم و حیای دختر و پسر را در روز خواستگاری!
سیروس محمدپور، جامعهشناس و پژوهشگر، می گوید: «همین كه طرف مقابل را ببینی، همین كه سرخ و سفید شدنش را بفهمی، همین كه فیزیك و ظاهر او را درك كنی، خیلی از مسائل برایت روشن میشود و میفهمی كه از چه چیزهایی خوشش میآید و چشمانش برق میزند یا از چه چیزهایی غمگین میشود و دلش میگیرد. همه اینها شناخت متفاوتی از فرد به تو میدهد كه در ارتباط اینترنتی، دست یافتن به آنها، فقط با اعتماد به سخنان طرف مقابل ممكن است».
محمدپور اساساً ارتباط اینترنتی منتهی به ازدواج را صحیح نمیداند و معتقد است گردوی سربسته ازدواج، در این شكل از آشنایی، یك در هزار، سالم و پر و در بقیه موارد، پوك و توخالی و شكننده است.
موضوع خانواده و پذیرش شرایط و ویژگیهای این نوع ازدواج از سوی آنها، مسئله بسیاری از جوانانی است كه از این طریق همدیگر را پیدا میكنند. طیف گستردهای از پدران و مادران ما، چه بسا اكثریت قریب به اتفاق آنان، محصول و پرورده افكار و اندیشههای همان نسلی هستند كه عروس را در جلسه خواستگاری بیش از یك نظر نمیدیدند! چطور میتوان از آنها انتظار داشت كه به راحتی به این تغییر بزرگ در سنتها و عرفها گردن نهند؟
دكتر میر حسینی، استاد دانشگاه و روانشناس نیز میگوید: معمولاً شخصیت افرادی كه پشت كامپیوتر مینشینند و پا به دنیای مجازی و گفتوگوی اینترنتی میگذارند، شباهت زیادی با خود واقعی آنها ندارد. «تظاهر» در این نوع ارتباط، جای صداقت را میگیرد و افراد، شخصیتی را از خود ارائه میدهند كه طرف مقابل دوست دارد؛ نه آن چه واقعاً هستند و این، سنگ بنای محكمی برای یك زندگی مشترك نسبت».
وی نمونههای متعددی از این ازدواجهای شكست خورده را برمیشمرد و میگوید: «احتمال موفقیت در انتخابهای اینترنتی، چه بسا كمتر از یك درصد باشد. شما بیایید و افرادی را كه پس از شكست در رابطة اینترنتیشان كه منجر به رابطه عاطفی شده، ببینید. این افراد در ابتدای مراجعه به روانشناس، آدمهایی هستند كه از نظر روحی پژمرده و بسیار پریشانند و دیگر به هیچ چیز و هیچ كس، اعتماد ندارند؛ حتی به خودشان و این، بدترین و البته ابتداییترین نتیجة انتخابهای غلط است».
ریسكی كه البته پذیرفتن آن، یعنی پذیرفتن احتمال شكستهای جدی عشقی، عاطفی و خانوادگی. شكی نیست كه اینترنت، ویترین زیبا و جذابی از آدمها، اندیشهها، فرهنگها و بینشهای متفاوتی است كه در این میانه خوشرنگ و لعابتر هم به نظر میرسند؛ اما باید دانست كه كیفیت انتخاب ما میتواند این جذابیت را بیشتر یا كمتر كند.
در این زمانه، گریزی از استفاده از اینترنت نیست؛ اما باید دانست كه اینترنت فقط یك ابزار كمكی برای ارتباط است و نه همه آن و اگر مدیریت استفاده از این وسیله ارتباطی را نیاموزیم، قطعاً در آن غرق خواهیم شد و دست و پا زدن غریق برای دست یافتن به ساحل نجات، او را بیشتر غرق خواهد كرد.
به هر حال، ازدواج اینترنتی هم گزینهای از شیوههای انتخاب همسر است و این ما هستیم كه برای رسیدن به این هدف، باید بهترین راه را انتخاب كنیم؛ تا انشاءالله بهترین انتخاب را انجام دهیم!
امروزه دیگر نه دوره بله گفتن خاله خانباجیها به جای عروس خانم است و نه میارزد كه همه آینده و آرزوهای خود را فدای استفاده از تكنولوژهای روز كنیم. اعتدال، همیشه بهترین راه است!
منبع : پرسمان - با تلخیص
تنظیم برای تبیان :داوودی
مقالات مرتبط :