تبیان، دستیار زندگی
تا آنجائى كه ممكن است براى اینكه این زخم را علاج كنیم و شفا بدهیم؛ مرهم میگذاریم؛ وقتى نشد، آخر كار داغ می كنیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مدارا تا کجا؟؟؟
1g(1j

  • متن زیر گزیده ای از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز جمعه تهران در تاریخ 1388/06/20 است

سلوک سیاسی امیر المومنین (ع)

اين نكته را بايد در نظر داشت و توجه كرد كه سلوك سياسى اميرالمؤمنين از سلوك معنوى و اخلاقى او جدا نيست؛ سياست اميرالمؤمنين هم، آميخته‏ى با معنويت است، آميخته‏ى با اخلاق است، اصلاً منشأ گرفته‏ى از معنويت على و اخلاق اوست.سياست اگر از اخلاق سرچشمه بگيرد ، از معنويت سيراب بشود ، براى مردمى كه مواجه با آن سياستند ، وسيله‏ى كمال است ، راه بهشت است ؛ اما اگر سياست از اخلاق جدا شد، از معنويت جدا شد، آن وقت سياست‏ورزى مي شود ؛ يك وسيله‏اى براى كسب قدرت، به هر قيمت؛ براى كسب ثروت، براى پيش بردن كار خود در دنيا. اين سياست مي شود آفت؛ براى خود سياست‏ورز هم آفت است، براى مردمى هم كه در عرصه‏ى زندگى آنها اين سياست ورزيده مي شود هم آفت است .

خطر جدائی دین از سیاست

يكى از خطرهاى جدائى دين از سياست كه عده‏اى آن را هميشه در دنياى اسلام ترويج مي كردند - در كشور ما هم بود، امروز هم متأسفانه بعضى نغمه‏هائى را در جدائى دين از سياست بلند ميكنند - همين است كه وقتى سياست از دين جدا شد، از اخلاق جدا خواهد شد، از معنويت جدا خواهد شد. در نظامهاى سكولار و بى‏رابطه‏ى با دين، اخلاق در اغلب نزديك به همه‏ى موارد، از بين رفته است. حالا يك وقت استثنائاً در جائى يك عمل اخلاقى ديده بشود، اين ممكن است؛ استثناء است.وقتى دين از سياست جدا شد، سياست مي شود غير اخلاقى، مبنى بر همه‏ى محاسبات مادى و نفع‏طلبانه. سلوك سياسى اميرالمؤمنين بر پايه‏ى معنويت است و از سلوك معنوى او جدا نيست

آخر الدواء الکی

اميرالمؤمنين در جواب ...فرمود....«فاصبروا»؛ صبرکنید بگذاريد با سماح، با ملاطفت ، با ملايمت ، حق ذى‏حق را بگيريم، احقاق حق بكنيم. «و اذا لم‏اجد بدّا فاخر الدّواء الكىّ»؛ تا مي توانيم با تسامح، با سماح، با خوشرفتارى، حق را به حقدار برگردانيم، احقاق حق بكنيم. اگر ديديم چاره‏اى نماند ، زير بار حق نمي روند ، آن وقت «اخر الدّواء الكىّ». اين يك مثل معروف عربى است؛ «اخر الدّواء الكىّ»؛ يعنى آخرين چاره را ديگر با قاطعيت انجام ميدهيم. تا آنجائى كه ممكن است، با دارو و مرهم‏گذارى عمل مي كنيم براى اينكه اين زخم را علاج كنيم و شفا بدهيم؛ مرهم مي گذاريم؛ وقتى نشد، آخر كار داغ مي كنيم؛ چاره‏اى نيست.

تا مي توانيم با تسامح، با سماح، با خوشرفتارى، حق را به حقدار برگردانيم، احقاق حق بكنيم. اگر ديديم چاره‏اى نماند، زير بار حق نمي روند، آن وقت «اخر الدّواء الكىّ»... وقتی نشد آخر کار داغ می کنیم

برخورد امام (ره)با اختلاف ها

از اول انقلاب در بين همين گروه‏هائى كه در دوران پيش از انقلاب و در حوادث سالهاى مبارزات، همه در كنار هم بوديم، اختلافهائى به وجود آمد. امام (رضوان اللَّه تعالى عليه) با همه‏ى اين اختلافات يك جور برخورد نكرد. همين طور كه در روش اميرالمؤمنين عرض كرديم، روش امام (رضوان اللَّه عليه) هم همين جور بود؛ يعنى اول با مدارا، با نصيحت؛ ليكن آن وقتى كه اقتضاء كرد، برخورد كرد. يك گروه مربوط به دولت موقت بودند و مشكلات آنها بود، يك گروه آن كسانى بودند كه عليه لايحه‏ى قصاص آن حركت را انجام دادند، يك گروه حتّى كار را به ترور و درگيرى‏هاى خيابانى كشيدند؛ با هر كدام از اينها امام يك نحوى برخورد كرد. در سطوح بالاى حكومت هم بود؛ نخست‏وزير بود، رئيس جمهور بود، حتّى بعدها در اواخر عمر امام (ره) در سطوح بالاتر از رئيس جمهور هم بود. امام با كسانى كه احساس كردند نمي شود با اينها بيش از آن مدارا كرد، برخورد كردند. همه هم سوابق انقلابى داشتند، سوابق مذهبى داشتند، خيلى‏شان هم در سطوح بالا بودند.

جذب حد اکثری،دفع حداقلی

آنجائى كه افراد در چهارچوب اصول رفتار كنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنيت جامعه نباشند، آسايش جامعه را نخواهند به هم بزنند - از اين كارهاى خلافى كه انجام مي گيرد؛ دروغ‏پراكنى و شايعه - نظام هيچگونه مسئله‏اى ندارد. مخالفينى هستند، نظراتى دارند، نظرات خودشان را بيان ميكنند؛ نظام برخورد نمي كند. بناى نظام در اينجا، جذب حداكثرى و دفع حداقلى است. اين، روش نظام است؛ اين را همه توجه بكنند. آن كسانى هم كه نظر مخالف دارند، نظرات مخالف با نظرات رسمى دارند، در اين چهارچوب مي توانند خودشان را مقايسه كنند. اگر كسى با مبانى نظام معارضه كند، با امنيت مردم مخالفت كند، نظام مجبور است در مقابل او بايستد.. ...برخورد با نظام، برخورد با مبانى نظام، ايستادگى و شمشير كشيدن روى نظام، جواب تند دارد.

امام با كسانى كه احساس كردند نمي شود با اينها بيش از آن مدارا كرد، برخورد كردند. همه هم سوابق انقلابى داشتند، سوابق مذهبى داشتند، خيلى‏شان هم در سطوح بالا بودند.

تسلیم علاج مشکلات نیست

جمهورى اسلامى  وقتى واقعاً آن جمهورى اسلامى است كه با همان مبانى مستحكم امام، همان چيزهائى كه در دوران حيات مبارك امام مطرح بود، شعار بود، بجد دنبال مي شد، با همان شعارها پيش برود. هر جا ما با آن شعارها پيش رفتيم - من با بصيرت عرض مي كنم ، بنده اوضاع اين سى سال را از نزديك آزمايش كردم - پيشرفت با ما بوده است، پيروزى با ما بوده است، عزت با ما بوده است، منفعت دنيائى هم با ما بوده است؛ هر جا از آن شعارها عقب‏نشينى كرديم و كوتاه آمديم، به دشمن ميدان داديم، ضعف پيدا كرديم، عقبگرد پيدا كرديم، عزت به دست نيامده است، دشمن جرى‏تر شده است، پيشتر آمده است؛ از لحاظ مادى هم ضرر كرديم. اين خطاست كه بعضى خيال كنند علاج مشكلات كشور - چه مشكلات اقتصادى، چه مشكلات اجتماعى، چه مشكلات سياسى - اين است كه انسان در مقابل دشمن مستكبر سلاح را بيندازد ؛ دشمن مستكبر همين را مي خواهد.

معیار افتخار

يك حكومتى هست كه هرچه غارتگر بين‏‌المللى است، با او مخالف است؛ هرچه زورگوى بين‏المللى است، با او مخالف است؛ هر دولت داراى سابقه‏ى سياه استعمارگرى با او مخالف است؛ هر سرمايه‏دار صهيونيست خبيثى با او مخالف است. خوب، اين مخالفتها مايه‏ى افتخار است؛ اينها كه نبايد كسى را بترساند. موافقينش كى‏هايند؟ ملتهاى مؤمن در سرتاسر دنيا موافق با او هستند؛ ملتهاى مسلمان، غير ايرانى؛ در آفريقا، در كشورهاى آفريقاى شمالى، در نقاط مسلمان‏نشين آفريقا، در آسيا، تا اندونزى، تا مالزى، در كشورهاى عربى، غير عربى، در اروپا، جماعتهاى مسلمان، ملتهاى مسلمان، دوستدار او هستند، هوادار او هستند.


منبع : سایت مقام معظم رهبری

تهیه و تنظیم: محمد ابراهیم باقریان