تبیان، دستیار زندگی
از مهم‏ترین شرایط تحقق و ثمردهى جنبش نرم‏افزارى علمى و دینى توجه به اصول و مبانى اخلاقى لازم براى چنین جهش و جنبشى است. تضارت آرا و اندیشه‏ها به شرطى نشانه پیشرفت علمى خواهد بود كه در چارچوب اخلاق و قوانین اخلاقى باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پيش‏فرض‏هاى اخلاقى‏ توليد علم‏

ej2¯1/

از مهم‏ترين شرايط تحقق و ثمردهى جنبش نرم‏افزارى علمى و دينى توجه به اصول و مبانى اخلاقى لازم براى چنين جهش و جنبشى است. تضارت آرا و انديشه‏ها به شرطى نشانه پيشرفت علمى خواهد بود كه در چارچوب اخلاق و قوانين اخلاقى باشد.

چكيده‏

در ضرورت نقد علمى همين بس كه براساس تعاليم اسلامى يكى از فرايض اخلاقى انديشمندان و آگاهان است. براى تحقق و ثمردهى چين فريضه‏اى رعايت اصولى چون «فهم سخن و تبحر در موضوع» «كنار نهادن حب و بغض» «پرهيز از نقد متقابل» «نقد انگيخته به جاى نقد انگيزه» «مراعات بردبارى» و «پرهيز از برچسب زدن‏هاى غير اخلاقى» بر هر دو طرف نظريه‏پرداز و ناقد لازم است. عدم مراعات هر يك از اصول ياد شده نقد علمى و پيشرفت علمى را با مخاطرات جدى روبرو خواهد كرد و ما را از وصل به كمال مطلوب باز خواهد داشت.

كليدواژه:توليد علم نقد و انتقاد آزادى علمى نقد متقابل

1. رهبر معظم انقلاب حضرت آيت اللَّه خامنه‏اى در بخشى از پاسخ خود به نامه جمعى فضلاى حوزه و دانشگاه درباره جنبش نرم‏افزارى و ضرورت راه‏اندازى نهضت توليد علم چنين نگاشتند:

نبايد از «آزادى» ترسيد و از «مناظره» گريخت و «نقد و انتقاد» را به كالايى قاچاق يا امرى تشريفاتى تبديل كرد چنان‏كه نبايد به جاى مناظره به «جدال و مراء» گرفتار آمد و به جاى آزادى به دام هتاكى و مسئوليت‏گريزى لغزيد. آن روز كه سهم «آزادى و اخلاق» و سهم «منطق» همه يكجا و در كنار يكديگر ادا شود آغاز روند خلاقيت علمى در تفكر بالنده دينى در اين جامعه است و كليد جنبش «توليد نرم‏افزارى علمى و دينى» در كليه علوم و معارف دانشگاهى و حوزوى زده شده است.

از آن زمان به بعد سخنان فراوانى درباره جنبش نرم‏افزارى و نهضت توليد علم گفته شد. مراكز مختلفى خود را متصدى اين امر دانستند و نشست‏ها و همايش‏هاى متنوعى در اين باره صورت دادند و مقالات و نوشته‏هاى فراوانى در اين حوزه به رشته تحرير آراسته شد ؛ همه اينها را بايد به فال نيك گرفت ؛اما نكته‏اى كه در اغلب نوشته‏ها و گفته‏ها مغفول مانده توجه به مبانى پيش‏فرض‏ها و اصول اخلاقى لازم براى چنين جهش و نهضتى است. به گمان نگارنده عدم توجه به اين مهم موجب مى‏شود كه هزگز نتوانيم به هدف مطلوب دست يابيم.

به نظر مى‏رسد كه اگر مى‏خواهيم نقد و انتقاد در جامعه به كالايى قاچاق تبديل نشود و حريم مناظره و نقد در دام «جدال و مراء» گرفتار نيايد و به جاى آزادى در دام هتاكى و مسئوليت‏گريزى نلغزيم بايد اخلاق را در مناظرات علمى خود حاكم كنيم و به شدت مراقب مراعات آن باشيم و ديگران نيز نبايد به بى‏اخلاقى‏ها و حرمت‏شكنى‏هاى طرفين گفت و گو اهميت بدهند بلكه بر همه عالمان و انديشمندان فرض است كه فرضيه امر به معروف و نهى از منكر را به خوبى در عرصه معرفتى نيز انجام دهند.

بى‏ترديد يكى از شاخصه‏هاى شكوفايى علمى در يك جامعه و نيز يكى از نشانه‏هاى رشد بالندگى و پويايى يك ملت رونق گرفتن مباحثات علمى تضارب آرا و تبادل افكار است. همان‏گونه كه در پيام مقام معظم رهبرى نيز بدان اشاره شده است يكى از مهم‏ترين شرايط لازم براى تحقق نشاط و پويايى علمى در جامعه و ايجاد جامعه‏اى علم‏دوست و انديشه‏پرور آزادى انديشمندان و عالمان در ارائه انديشه‏ها و نظرات علمى است. در جامعه‏اى كه عالمان آن از بيم سرها در گليم بكشند جاهلان و متملقان و چاپلوسان در رأس خواهند نشست ؛ اما اين سخن هرگز به معناى تن دادن به آزادى مطلق و بى‏قيد و بند نيست زيرا آزادى مطلق و افسار گسيخته معنايى جز مخالفت با آزادى ندارد. آزادى مطلق تزى است كه آنتى‏تز خود را در درون دارد. آزادى مطلق امرى خودستيز و خود متناقض است. اگر چنين است چه امر يا امورى آزادى را مقيد مى‏كنند.

از مهم‏ترين قيود آزادى قيود اخلاقى است. اخلاق و اصول اخلاقى امورى‏اند كه بر توسن آزادى لگام مى‏زنند بنابراين اخلاق بر آزادى «حاكم» است و آزادى در صورتى عاقلانه و در نتيجه ثمربخش است كه در چهار چوبه اخلاق باشد و حرمت مرزهاى اخلاقى را نگه دارد.

به هر حال نگارنده اين مقاله قصد آن دارد تا برخى اصول اخلاقى لازم را در اين موضوع بيان كند ؛ اصولى كه مراعات آنها از ناحيه هر دو طرف نظريه‏پرداز و ناقد شرط ضرورى سالم ماندن فضاى علمى جامعه و رشد و بالندگى آن است.

2. يادآورى اين نكته مقدماتى مفيد است كه در تعريف نقد و انتقاد اختلاف وجود دارد: برخى نويسندگان نقد يك انديشه و تفكر را به معناى «ذكر خوبى‏ها» دانسته‏اند. سينتزبرى بر آن است كه «نقد كوششى است براى يافتن شناختن دوست داشتن و توصيه كردن همه نكته‏هاى خوبى كه در جهان انديشيده و نوشته شده‏اند و نه بهترين آنها». آدى سون نيز گفته است: «نقاد راستين بايد به خوبى‏ها و نه نارسايى‏ها بپردازد و زيبايى‏هاى نهفته يك نويسنده را كشف كند و چيزهايى را كه ديدن را سزاوارند به جهان عرضه دارد».(1) در مقابل برخى ديگر نويسندگان معناى حقيقى نقد را عيب‏جويى و خرده‏گيرى و ذكر ناراستى‏ها و نادرستى‏هاى يك گفته نوشته يا رفتار دانسته‏اند.(2) در عين حال به نظر مى‏رسد كه تعريف درست نقد عبارت است از «وارسى و بررسى يك نوشتار (گفتار يا رفتار) براى شناسايى و شناساندن زيبايى و زشتى بايستگى و نبايستگى بودها و نبوده‏ها و نادرستى آن».(3)

3. آزادى نقد و نقادى به معناى مورد نظر به شرط رعايت آداب اخلاقى آن در يك جامعه هيچ ضررى را در پى نخواهد داشت زيرا از دو حال خارج نيست: يا نقد وارد است كه بايد ممنون منتقد بود و از او تشكر كرد كه عيب كار يا نادرستى انديشه ما را گوشزد كرده است يا وارد نيست كه پاسخ داده مى‏شود و سوء تفاهم ايجاد شده برطرف مى‏گردد. در روايات فراوانى كه در اينجا برخى آنها را نقل مى‏كنيم بر اهميت و ضرورت وجود نقد و حساسيت افراد جامعه به ويژه انديشمندان در قبال مسائل مطرح شده در جامعه اسلامى بلكه جهانى تأكيد شده است:

امام صادق عليه السلام در حديث بسيار مشهورى مى‏فرمايد: «احبّ اخوانى الىّ من اهدى‏ الىّ عيوبى» ؛بهترين دوستان من كسانى‏اند كه عيوب مرا به من هديه مى‏دهند».(4) همه مى‏دانيم كه آن امام عزيز از مقام عصمت برخوردار است و هرگز نقص و عيبى در وجود او و در گفتار و كردار او نيست با اين همه بهترين دوستان خود را كسى معرفى مى‏كند كه اگر عيب و نقصى از آن حضرت به نظرش مى‏رسد بى‏ملاحظه آن را به او گوشزد كند كمترين فايده اين كار آن است كه سوء تفاهم‏هاى ايجاد شده را مى‏توان در فضايى صميمى و دوستانه رفع كرد.

امام على عليه السلام مى‏فرمايد ؛ «من بصرك عيبك فقد نصحك» ؛ كسى كه عيب تو را به تو بنماياند تو را نصيحت كرده است.(5)

امام حسين عليه السلام نيز مى‏فرمايد: «من احبّك نهاك و من ابغضك اغراك» ؛ كسى كه تو را دوست دارد تو را [از انجام زشتى‏ها و بدى‏ها] نهى مى‏كند و كسى كه تو را دشمن بدارد تو را مى‏فريبد.(6)

امام على: «من ساتر عيبك فهو عدوك» ؛ كسى كه عيوب و كاستى‏هاى تو را پنهان كند [و به منظور اصلاح آنها را به تو تذكر ندهد] دشمن توست.(7)

امام جواد: «المؤمن يحتاج الى توفيق من اللَّه و واعظ من نفسه و قبول ممن ينصحه» ؛ انسان مؤمن به سه چيز نيازمند است: توفيق الهى موعظه درونى و پذيرش نصيحت نصيحت‏گران.(8)

افزون بر اين بايد دانست كه نقد و انتقاد از نابه سامانى‏ها و كج‏انديشى‏ها از وظايف اسلامى مردم است. اين وظيفه در بعضى موارد از مصاديق «ارشاد جاهل» است ؛ در مواردى از مصاديق «نصيحت» است. همچنين مى‏تواند مصداق برخورد با «بدعت» يا «دفاع» از يك انديشه يا رفتار خوب باشد. همچنين در مواردى كه فرد يا افرادى آگاهانه يك انديشه نادرست را مطرح مى‏كنند نقد آن از مصاديق امر به معروف و نهى از منكر است ؛ توضيح آنكه دايره امر به معروف و نهى از منكر را نبايد در مسائل رفتارى منحصر كرد بلكه اين فريضه در عرصه معرفتى نيز جريان دارد ؛ حتى مى‏توان گفت كه امر به معروف و نهى از منكر در قلمرو مسائل معرفتى بسيار اساسى‏تر و سرنوشت‏سازتر از امر به معروف در حوزه رفتار است. نقد انديشه‏ها و عملكردهاى نادرست به ويژه در جايى كه احتمال تأثيرگذارى آنها در ميان افراد جامعه بالا باشد وظيفه‏اى اجتماعى است. اگر كسى بداند كه انديشه گفتار يا كردار خاصى موجب گمراهى افراد يا انحراف گفتارى يا رفتارى در سطح جامعه مى‏شود وظيفه اسلامى و انسانى او حكم مى‏كند كه به صورت مستدل و منطقى در مقابل آن بايستد و مردمان را از خطر اين انحراف آگاه سازد. اصولاً مى‏توان گفت كه زكات ذكاوت و شكر نعمت خوش‏فهمى و تيزبينى اين است كه شخص تيزبين و خوش‏فهم نه تنها بايد ديگران را از شهد شيرين انديشه‏هاى نابش بهره‏مند كند(9) بلكه آنان را از خارها و سنگلاخ‏ها و سمّ‏هاى مهلكى كه بر سر راه آنان قرار گرفته است آگاه مى‏سازد.

اصولاً نقد انديشه‏ها گفتارها و كردارهاى نادرست يك فرد يا گروه خدمت به خود آن فرد يا گروه است ؛ هر چند ممكن است كه آنان خود از چنين خدمتى دلخورده و ناراحت شوند ؛ اما ناراحتى آنان نبايد موجب شود كه شخص ناقد از نقد صرف نظر كند. همان گونه كه گريه يك كودك بيمار و ناراحتى او موجب نمى‏شود كه پزشك از معاينه او و تجويز دارو براى درمانش صرف نظر كند. نقد اگر درست و براساس موازين اخلاقى انجام پذيرد مى‏تواند چشم ديگر شخص مورد نقد باشد ؛ چشمى كه بى‏عينك حبّ و علاقه به انديشه او مى‏نگرد و قصد آن دارد كه ناهنجارى‏ها ناراستى‏ها و نيز نقاط مثبت آن را دريابد و به او گوشزد كند:(10)

به نزد من كس نكو خواه توست‏

كه گويد فلان خار راه توست‏

ادامه دارد...


نویسنده: احمد حسین شریفی                 تنظیم:نقدی-حوزه علمیه


پی نوشت ها

1 . آريان‏پور، ا.ح.، پژوهش، تهران؛ امير كبير، چهارم، 1362.

2 . الآمدى، عبدالواحد، غرر الحكم و درر الكلم، بيروت: موسسه الاعلمى للمطبوعات، 1407.

3 . اسفنديارى، محمد، «درك كردن و رد كردن»، آينه پژوهش، (سال پنجم، شماره اول، خرداد - تير1373).

4 . اسلامى، حسن، اخلاق نقد، قم؛ نشر معارف، 1383.

5 . اشكورى، محمد فنائى، معرفت‏شناسى دينى، تهران: برگ، 1374.

6 . پورجوادى، نصراللَّه، «انتقاد از كتاب، نه از نويسنده»، نشر دانش، (سال چهارم، شماره چهارم، خرداد و تير، 1363).

7 . جلال الدين محمد بلخى، مثنوى معنوى، تهران: نگاه، پنجم، 1373.

8 . حكيمى، محمدرضا، و ديگران، الحياة، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، پنجم، 1409.

9 . حلبى، على اصغر، خواندنى‏هاى ادب فارسى، تهران: زواره، 1358.

10 . خرمشاهى، بهاء الدين، «آيين نقد كتاب»، نشر دانش، (سال چهارم، شماره سوم، فروردين و ارديبهشت 1363).