تبیان، دستیار زندگی
خلیفه خدا، كار خدائی می كند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ولایت

«ولایت» علی (ع) محور خطبه غدیریه نبوی (ص)

حضرت محمد(ص)

وقتی آیات سوره مباركه احزاب نازل شد كه: النّبیّ اولی بالمؤمنین من انفسهم و ازواجه امّهاتهم و اولوا الأرحام بعضهم اولی ببعض (1)، مردم از رسول گرامی تفسیر این كریمه را سئوال كردند؛ كه النّبیّ اولی بالمؤمنین من انفس هم یعنی چه ؟ فرمود: السّمع و الطّاعه.

فرمود: من دو سمت دارم؛ یكی سمت(رسالت) دارم كه احكام الهی را نقل می كنم، خودم عمل می كنم؛ شما یاد می گیرید و عمل می كنید. سمت دیگر من (ولایت) و (امامت) و (رهبری) من است، كه من فرمانده كلّ قوایم، فرمانده جنگ و صلحم، فرمانده اخذ زكوات ام؛ مسائل كشوری و لشكری به عهده من است، رهبری جامعه به عهده من است. من فرمانی كه می دهم، شما باید بشنوید و اطاعت كنید.

وقتی گفته شد: اولی بالمؤمن، یعنی قلمرو ولایت،كلیه مؤمنین اند، بانفسهم و اموالهم و حقوقهم. و این اولی،أفعل تعیینی است، نه أفعل تفضیلی. همانطوری كه و اولوا الأرحام بعضهم اولی ببعض، أفعل تعیین است، نه أفعل تفضیل؛ اینجا هم كه فرمود: النّبیّ اولی بالمؤمنین من انفسهم؛ أفعل تعیین است، نه تفضیل! یعنی وقتی رسول گرامی درباره امت اسلامی تصمیم گرفت، متعیّناً تصمیم پیغمبر، مقدّم است.

درك واقعی حج در پرتو ادراك ولایت امام معصوم (ع)

مردم با این دیدگاه به مكه رفتند، تا حج واقعی را ادراك كنند. در جریان حج مستحضرید كه گفتند: من تمام الحج لقاء المام(2). یكی از بركات حج این است كه حاجی ها و زائران به طرف كعبه، مشرّف بشوند، و خانه خدا را زیارت كنند؛ بعد از زیارت به حضور امامشان مشرّف بشوند و عرض نصرت و ولایت كنند. من تمام الحجل قاء المام.

آنگاه در چنین شرائطی وجود مبارك رسول گرامی (ص) سخنرانی مبسوط كرد؛ وضع خودش را شرح داد، نزول قرآن را بازگو كرد؛ بعد نظیر اخذ میثاق، همانطوری كه ذات أقدس له فرمود: الست بربّ كم، قالوا: بلی؛ خلیفه الله، انسان كامل، یعنی اوّلین انسان و آخرین انسان آثار خدائی كه در او جلوه كرده است به عنوان آیت كبرای حق، از مردم ا قرار گرفت؛ فرمود: أیّها النّاس! الست اولی بكم من انفس كم؟ قالوا: بلی(3). این قالوا بلی را آنچنان گفتند كه در ذاخذ ربّك من بنی آدم من ظهور هم ذریّتهم و اشهدهم علی انفسهم الستب ربّ كم قالوا بلی (4). خلیفه خدا، كار خدائی می كند.

رسول گرامی اسلام(ص):

من فرمانده كلّ قوایم، فرمانده جنگ و صلحم، فرمانده اخذ زكوات ام؛ مسائل كشوری و لشكری به عهده من است، رهبری جامعه به عهده من است. من فرمانی كه می دهم، شما باید بشنوید و اطاعت كنید

حضرت محمد(ص)
نیل به مقام ( محبوبیّت ) خدای سبحان، در پرتو

« قرب نوافل »

این حدیث نورانی از غرر روایات اسلام است؛ هیچ اختصاصی به ما شیعیان ندارد! علمای بزرگ اهل سنّت این را نقل كرده اند. هم به طریق صحیح نقل شده، هم به طریق موثّق نقل شده، هم به طریق حسن؛ هم علمای ما نقل كرده اند، هم علمای آنها. هم مرحوم كلینی نقل كرد، هم دیگر بزرگان محدّث اسلامی در جوامع روائی خود كه انسان كامل در پرتو قرب نوافل به جائی می رسد ومحبوب خدا می شود. لا زال یتقرّب عبدی المؤمن بیب النّواف لحتّی احبّه (5). او قبلاً محبّ من است، بعد محبوب من می شود. او حبیب من بود، الآن من حبیب اویم؛ بعداً او حبیب من می شود.

وقتی من محب شدم و او محبوب شد، از آن به بعد هم مجاری ادراكی او را مجاری ادراكی من تعیین می كند، هم مجاری تحریكی او را مجاری تحریكی من به عهده می گیرد. وقتی به این بارگاه منیع بار یافت، حتّی احبّه؛ فذا احببته كنت سمعه الّذی یسمع به، و بصره الّتی یبصرب ها، و لسانه الّذی ینطقبه(كه اینها مجاری ادراكی اوست) ؛ و یده الّتی یبط شبها(6)، كه مجاری تحریكی اوست. اگر كسی واقعاً خلیفه الله شد، به اذن خدا كار الهی انجام می دهد. آنچه در میثاق الهی گذشت؛ ا شهاد بود، استشهاد بود، ا قرار بود، و اعتراف؛ در غدیر خم هم،چنان صحنه ای گذشت.

محوریّت « ولایت » علی (ع) در خطبه غدیریه نبوی (ص)

در بعضی از نقل ها آمده است: من كنت ول یّه فعل یأ ول یّه (7). دیگر سخن از مولا نیست، تا كسی بگوید: مولا به معنای ناصر یا دوست و مانند آن است. و اگر كسی خواست از سیاق،استشهاد كند، كلام مسوقل اجل الكلام صدر قضیه است، نه ذیل قضیه. برخی ها خواستند بگویند: منظور از این مولا، دوست و ناصر است؛ برای اینكه در ذیل قرینه آمده است: اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله (8). غافل از اینكه كلام صدری دارد كه ل اجله یساق الكلام. هدف اصلی و تابلوی حرف، در صدر قرار می گیرد. آن استشهاد و اشهاد عمومی محور ولایت پیغمبر بود، نه دوستی پیغمبر !

فرمود: مردم ! من برابر آیه سوره احزاب اولی هستم یا نه ؟ قالوا: بلی. فرمود: اگر من اولایم؛ هر كه ولایت مرا قبول دارد، ولایت علی را هم باید قبول داشته باشد. همگان گفتند: بخ بخ. به علی عرض كردند: السّلام علیك اصبحت یا مولای و مولی كلّ مؤمن و مؤمنه (9). حضرت فرمود: هنّئونی، هنئّونی (10). تهنیّت بگوئید، تبریك بگوئید، شادباش بگوئید. آن روز، روز تبریك بود.

خلیفه خدا، كار خدائی می كند

عید غدیر متن مجری

اهمیّت ویژه عید سعید غدیر خم در بین اعیاد اسلامی

اهل بیت روز أضحی را، روز عید فطر را در كنار ( غدیر ) قرار می دادند. الآن كه این مجلس روحانی تمام بشود، حتماً در پایان روز یا به قرآن، یا به دعا، یا به زیارت، یا به نماز سر گرم باشید؛ مبادا خدای ناكرده این روزی كه از 80 ماه بالاتر است، از دست بدهید! مبادا خدای ناكرده این روز را به عنوان یك روز تعطیل تلقّی كنید!! این روز، روز عید است؛ همتای عید قربان است، همتای عید فطر است، روزی نظیر روز جمعه است كه عید رسمی مسلمین است.

بنابراین اگر كلام، ظهوری دارد؛ زمام ظهور به دست صدر سخنرانی است، نه به دست ذیل ! آنگاه نفرین كرد؛ عرض كرد: خدایا ! كسی كه علی را مخذول كند، تو مخذولش كن. كسی كه علی را خانه نشین كند، تو خانه نشینش كن. بعد دعا كرد: كسی كه علی را یاری كند، تو یاور باش. كسی كه علی را دوست دارد، تو دوستش باش.

سخنرانی آیت الله جوادی آملی (دامت بركاته) به مناسبت عید سعید غدیر خم در دیدار با جمع كثیری از طلاب، فضلاء، دانشجویان و اقشار مختلف مردم ـ قم؛ دفتر مقام معظّم رهبری ـ 6 / 2 / 1376

پی نوشت:

(1) احزاب / 6 (2) الكافی / 4 / 549 (3) بحار الأنوار / 27 / 243

(4) اعراف / 172 (5) عوالی اللآلی / 4 / 103 ـ با تلخیص

(6) عوالی اللآلی / 4 / 103 (7) بحار الأنوار / 37 / 197 و 198

(8) بحار الأنوار / 37 / 142 (9) بحار الأنوار / 37 / 142

(10) بحار الأنوار / 37 / 159

الف.رضاسلطانی/گروه دین و اندیشه تبیان

تنظیم :س.آقازاده

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.