تبیان، دستیار زندگی
مصلحان حوزه و روحانیت, در دو سده اخیر, از دریچه داد و ستد و بده و بستان حوزه با زمان, هشدارهاى جدى داده اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زمان آگاهى حوزه(2)
سرعت

مصلحان حوزه و روحانيت در دو سده اخير از دريچه داد و ستد و بده و بستان حوزه با زمان هشدارهاى جدى داده اند.

آسيب شناسى تاخير

از سيد جمال (در انبوه نوشته هاى او و از جمله در مكاتبات با ميرزاى شيرازى و علماى شيعى) به بعد تمامى درد انديشان سازمان روحانيت به اين نكته اساسى پرداخته اند كه حوزه هاى كنونى با زمانه خود فاصله دارند در زمانه خود زيست نمى كنند و قدرت برون آمدن از لايه هاى در هم تنيده زمانه منسوخ را ندارند.

گوشه هايى از اين آسيب شناسى را در محورهاى زير مى توان ديد:

1. بهره ورى از روشها و ابزارهاى جديد علمى: ابزارها و روشهاى زمان نمايه روح و دگرگونيهاى زمانه است. دوره هاى تاريخى از عصر شكار و گردآورى تا دوره صنعتى و فراصنعتى با تمايز در روشها و ابزارهاى علمى زمان تمايز مى يابند. برخلاف دگرگونيهاى بسيار هنوز حوزه هاى دينى در روشها و ابزارهاى كهن زيست مى كنند و با شيوه هاى جديد نه در آموزش و پژوهش و نه در تبليغ و عرضه آشنا نيستند.

مقام معظم رهبرى با طرح اين دغدغه يادآور شده است:

(در دنيايى كه تازه هاى ابزارى و ساختارى به دانش پژوهان فرصت مى دهد كه تازه ترين دستاوردهاى ذهن بشر را به سهولت كسب كنند روا نيست كه طالب علم دين راهى به نوآورى در روشهاى ناقص و معيوب نداشته باشد. )

در ديدار با جامعه مدرسين 24/8/71

2. پاسخگويى به پرسشهاو شبهه هاى زمان: حوزه ديروز با پرسشها و شبهه هاى زمانه خود درگير بوده در اين زمينه تاخير زمانى نداشت در خلأ فهم و ارتباط نبود به راحتى به درك سؤال و شبهه دست مى يافت و در فرصتهاى نه چندان دير به پاسخهاى علمى مى پرداخت; اما (حوزه) امروز در تاخير زمانى قرار دارد به پرسشها و شبهه ها با ده ها سال تأخير دست مى يابد. گاه در توهم فهم سوال و شبهه قرار مى گيرد و در حقيقت ديالوگ با خود مى كند و به فهم عميق و مناسب از آن دست نمى يابد و گاه تنها با حوزه اى از سوالات و شبهات رابطه اى برقرار مى كند و با هزاران پرسش و شبهه در ديگر حوزه هاى فكرى نسبتى نمى يابد و گاه

مجموعه اين آسيبها (تاخير زمانى عدم فهم مناسب سوال عدم ارتباط با سوالات در تمامى حوزه هاى معرفتى ) موجب آن شده است كه حضور حوزه هاى شيعى در فضاى فكرى زمانه محسوس نباشد گرچه حاشيه هايى جسته و گريخته را مى توان ديد اما حضور مكتب شيعه را در فضاى معرفتى جهانى نمى توان ديد.

(با توجه به اين ارتباطات سريعى كه امروز در دنيا است كه هر حرفى هر فكرى هر منطقى هر شبهه اى هر راه حلى كه در يك گوشه دنيا مطرح بشود گاهى در ظرف يك روز يك ماه به آن طرف دنيا مى رسد يا مى تواند برسد با اين وسائل ارتباطى سريعى كه وجود دارد با توجه به اينها بايد حوزه اى مثل حوزه علميه قم برنامه ريزى كند افرادى را آماده داشته باشد براى طرح مسائلى كه در دنياى امروز مورد بحث است. )

در آغاز درس خارج 20/9/86

3. مباحث تطبيقى: دانشهاى مقايسه اى نمايه اى از حضور علمى عالمان در فضاى علمى زمان است. عالمان شيعى در دورانِ حضور توانستند با گام گذاردن جدى در عرصه داد و ستد و بده و بستان با مكتبهاى فكرى زمان مباحث تطبيقى را سامان دهند. در مباحث فقهى كلامى فلسفى و& هزاران اثر آفريدند كه با نگرشى تطبيقى دانش شيعى را با ديدگاه هاى دانشوران و مكتبهاى مطرح زمان به مقايسه و سنجش درآوردند; اما اينك مباحث تطبيقى در حوزه هاى شيعى كم رنگ است و اين نمايه اى ديگر از فاصله زمان حوزه با زمانه فكرى است; چه اين كه نه در فقه و ديگر دانشهاى نقلى و نه در دانشهاى عقلى و نه در دانشهاى روشى (چون منطق رجال و درايه) مباحث مقايسه اى و تطبيقى كه گامى جدى در سنجش ـ با مكتبهاى فكرى زمان باشد ـ ديده نمى شود.

(مجموعه هايى بايد وجود داشته باشد كه مطالبى را كه ما داريم به شكل تطبيقى بحث كنند; يعنى مثلاً فقه ما را مقايسه كنند با حقوق رايج دنيا مباحث فلسفى ما را مقايسه كنند با مباحث فلسفى رايج عالم مباحث كلامى ما را مقايسه كنند با مباحث كلامى رايج عالم و اين چيزهايى كه به عنوان فلسفه دين مطرح مى شود ببينند اينها نسبت با هم چگونه اند ـ چقدر به هم تعريض و تعرض دارند چه اندازه با هم ارتباط دارد چه چيزهايى ـ عناصر جديدى ـ در آنها هست كه با آن مى توان مباحث متعارف و متداول بين ما را تكميل كرد. ) همان

4. نيازهاى عصرى جامعه: زندگى و دگرگونيهاى عصر مدرن نيازهاى نويى را پديدار ساخته است. انسان جديد شكل يافته و مناسبات نوينى طراحى شده است. مجموعه اين دگرگونيها هزاران نياز و مساله جديد را پديد آورده است كه روحانيت با آن نسبت روشنى برقرار نمى كند. هم در مبادى زندگى جديد و هم در حوزه نيازها و مساله هاى زندگى مدرن نياز به ارتباط و ژرف كاوى مناسب است كه متاسفانه رخ ننموده اند.

5. تعامل با دانش جديد: حوزه و روحانيت تا قبل از دوره ى فترت هاضمه دانش پذير داشت در جست و جوى علم بود هر چند در (چين) و (ثريا) باشد. اين گونه شد كه دانشهاى يونانى مصرى ايرانى هندى و& در گستره حوزه هاى اسلامى ره يافت و بارور شد اما عوامل گوناگون سبب گرديد كه حوزه هاى اسلامى ـ شيعى با دانش جديد كه مهد آن مغرب زمين بود پيوند و پيوستگى مناسب نجويد و ره تعامل و جذب را نپويد. با آن كه فلسفه و دانش يونانى ايرانى هندى  مبادى الحادى و يا شرك آميز آن اندك نبود و ديدگاه هاى ناهمخوان با دين و شريعت آن فراوان بود اما در هاضمه فكرى عالمان اسلامى كه دانشوران شيعى سهم بسزايى در آن داشتند تبديل سازى شد اما چنان داد و ستدى با دانش جديد غربى برقرار نگشت. دانشهاى طبيعى و رياضى و انسانى آن سامان با اقبال رو به رو نشد و با نگاهى تكفيرى يا طردآميز مورد غفلت و تحقير قرار گرفت.

نتيجه اين نگرش آن شد كه حوزه هاى دينى نتوانست با نقطه كانونى تمدن نوين كه دانش جديد باشد پيوندى عالمانه پيدا كند و داد و ستدى دانشى با جامعه هاى علمى جهانى شكل گيرد.

مقام معظم رهبرى با نگرشى واقع نگرانه از اين كاستى چنين ياد مى كند:

(در حوزه هاى علمى دروس علم با پيشرفتهاى جديد راه داده نشد. دنبال اين بايد گشت كه چرا در دهه هاى اين قرن و قرون گذشته فرا گرفتن دانشهاى غير دينى ـ همين علوم رايج كه قبل از اين در حوزه ها تعليم و تعلم مى شد ـ در حوزه ها نيامد. دو عامل مؤثر وجود داشت:

يكى اين بود كه علماى دينى علمى را كه به وسيله دشمنان دين و كفار مى خواست ترويج بشود به چشم بدبينى نگاه و طرد مى كردند.

عامل دوم اين بود كه: همان دشمنان و كفار حاضر نبودند علم را كه در اختيار آنها بود به داخل حوزه هاى علميه ـ كه مركز دين بود ـ راه و نفوذ بدهند. هر دو از يكديگر گريزان و با يكديگر دشمن بودند. ) 29/2/68

6. اطلاعات بهنگام: حوزه و روحانيت بايستى در جريان ديدگاه ها و نظريه هاى روزآمد باشد تا در مقوله هايى كه نسبتى با مسؤوليت رسالت و وظايف روحانيت پيدا مى كند با اطلاعات فرسوده به نقد و تحليل نپردازد و در غفلت و توهم به داورى رو نياورد بلكه با تجديد و تكميل مدام داده هاى اطلاعاتى خود و جامعه علمى پيرامون را روزآمد سازد.

متاسفانه خلأ اطلاعاتى (و گاه اطلاعات غلط گمراه كننده) در فرا راه حوزه و روحانيت قرار دارد و همين كاستى در روزنه هاى انديشه و تحليل ايشان آثار مخرب بر جاى مى نهد. در اين زمينه نيز سخنان مقام معظم رهبرى رهگشاست:

(حوزه بايد در متن حوادث علمى عالم باشد شما بدانيد و در جريان باشيد كه مثلاً در مقوله جامعه شناسى در دنيا چه نظرات و چه ايده هايى هست و چه فكرهايى مى جوشد. )

فيضيه 1/12/70

7. فهم سياسى روزآمد: بخش جدى از حضور روحانيت در زمان به فهم و تحليل سياسى حوزه از شرايط سياسى بين المللى و داخلى باز مى گردد. حوزه و روحانيت هم در ايفاى وظايف علمى و هم در تحقق بخشى رسالتهاى فراعلمى خود نياز به شناخت ماهيت و كاركردهاى قدرت در جهان كنونى دارد. بدون فهم و تحليل مناسب از داد و ستدهاى سياست با حوزه هاى گوناگون دانش اقتصاد امنيت و فرهنگ نمى توان به ترسيم چشم اندازى از تلاشها كوششها و تكاپوهاى علمى و فراعلمى حوزه و روحانيت پرداخت.

فهم و علاقه هاى سياسى روحانيت در دو سده اخير در منحنى پرفراز و نشيب قرار داشته است. شرايط پرخطر تهاجم روس تزارى به ايران موجى از آگاهى سياسى را پديد آورد رساله هاى جهاديه نگاشته شد حضور عالمان پرآوازه را در ميدانهاى جهاد در پى داشت امّا با شكست ايران به جاى آن كه فضاى تحليل ژرف كارى و علت يابى رواج يابد حوزه هاى شيعى در انزوا و حاشيه سياسى فرو غلتيدند. اين تصوير عام تداوم يافت تا روند امتيازها و واگذارى منافع ملى به خارجيان چندان گسترده شد كه امتياز تنباكو مطرح شد و در مخالفت با آن جنبش موفق تنباكو شكل يافت. توفيق آن جنبش زمينه ساز تكاپوهاى جديد سياسى در حوزه و روحانيت شد و اين فعاليتها به نهضت مشروطيت انجاميد. اما با ناكاميهايى كه در آن نهضت رخ نمود دوباره انزواى سياسى پديدار شد

اين منحنى پرفراز و نشيب و پيوندها و گسستهاى پياپى در دو سده اخير عامل آن شد كه روحانيت شيعى تا برهه انقلاب اسلامى ايران نتواند از فهم به هم پيوسته سياسى نسبت به كانونهاى اقتدار جهانى عاملاى اثر گذار سياسى در عرصه داخلى برخوردار باشد. در نتيجه در موجهاى خاص اجتماعى پيوندى استوار با عرصه سياست پيدا كرده و با نخستين ناكامى عقب نشينى داشته و در لايه هاى خود ساخته فرو رفته است.

انزواجويى سياسى ـ كه چهره غالب بر حوزه هاى دينى بوده است ـ اثرهاى جدى را در حوزه ى كارآمدى سازمان حوزه و روحانيت بر جاى نهاده است:

(اگر شما اعلم علما باشيد ولى زمان تان را نشناسيد محال است بتوانيد براى جامعه اسلامى امروز مفيد واقع شويد. اگر ندانيم كه استكبار چه كار مى خواهد بكند و دشمنان ما چه كسانى هستند و از كجا نفوذ مى كنند و اگر متوجه نباشيم كه در جامعه ى ما چه مى گذرد و چه مشكلاتى وجود دارد و علاجش چيست و اگر اطلاع نداشته باشيم كه در جبهه بنديهاى امروز جهان چه جايگاهى داريم نمى توانيم نقش واقعى خود را ايفا كنيم. )

حوزه مشهد 20/4/68

8. جهان بينى عصرى: ديدگاه ها و موضع گيريهاى روحانيت با جهان بينى ايشان نسبتى ريشه دار دارد. نمى توان (فهم) و (تحقق) دين را كه به هدايت و ساماندهى انسان نظر دارد با متن رياضى محض همسان دانست كه در خلوت انزوا گونه نيز بتوان به آن ره يافت. قرآن و سنت پرونده اى پايان يافته نيست; بلكه متنى در حال گشايش است كه با پرس و جو از آن لايه هايى جديد كشف و آشكار مى شود و لايه هايى به كنار مى رود. اين فهم پويا جز با حضور در زمان و تعامل با پرسشهاى عصر شكل نمى گيرد.

به گفته شهيد مطهرى:

(فقيه و مجتهد كارش استنباط و استخراج احكام است اما اطلاع و احاطه او به موضوعات و به اصطلاح طرز جهان بينى اش در فتواهايش زياد تاثير دارد& اگر فقيهى را فرض كنيم كه هميشه در گوشه خانه و يا مدرسه بوده و او را با فقيهى مقايسه كنيم كه وارد جريانات زندگى است اين هر دو نفر به ادله شرعيه و مدارك احكام مراجعه كنند اما هر كدام يك جور و يك نحو به خصوص استنباط مى كنند. )

تعبيرها و سخنهاى ياد شده و سخنان همانندى كه ايشان داشت اگر به مذاق سنتى گرايان خوش نيايد اما محورهايى چون اهم و مهم در باب تزاحم و& را پذيرايند. حال چگونه مى توان به فهم و اجراى شريعت دلبستگى داشت اما به شرايط زمانى ـ اجتماعى كه روشنگر و بيان كننده موقعيتها و اهميتهايند بى توجه ماند؟

شهيد مطهرى در اين زمينه هم اظهار نظر واقع بينانه اى دارد:

(فقيه اگر با موضوعات آشنا نباشد اهميتها را درك نمى كند و وقتى كه اهميتها را درك نكند بسا هست كه روى موضوع كوچك تر پافشارى مى كند و موضوع بزرگ تر را از دست مى دهد. اين جا آن جايى است كه واقعاً به فقها و مجتهدين واجب مى شود كه شرايط زمان را بشناسند. يعنى اهم و مهم ها را در زمانهاى متخلف بشناسند. اگر بشناسند بسيارى از مشكلاتى كه امروز طرح مى شود و واقعاً به صورت يك موضوع مشكل و بن بست وجود دارد از بين مى رود. )

مجموعه آثار اسلام و نيازهاى زمان ج21/ 292.

9. زبان ارتباطى: واژگان گويش ساختار جمله ها و& در زبانهاى گوناگون به واسطه عوامل تمدنى ـ محيطى در معرض دگرگونيها و دگرديسيهاى سريع قرار دارند. اين دگرگونيها در زبان بومى هم جدى است. امروزه در جامعه ايران در زبان نسل جوان و نوجوان دگرگونيهاى شگرف رخ داده است. واژگان و ادبيات ارتباطى چنان تغييرات تزايد يابنده اى دارد كه در پاره اى از موارد زبان ارتباطى نسل قبل با نسل جديد نيازمند ترجمه زبانى است!

حوزه و روحانيت در فاصله از زمان و زمانه اين مخاطره را دارد كه با مخاطب جديد و نسل هاى نو زبان ارتباطى برقرار نكند و در نتيجه در هدايت و رهبرى دينى اين نسل از نقش آفرينى جدى بازماند.

10. تأثير در توسعه اجتماعى: جامعه هاى اسلامى از جمله ايران در حال دوران گذر از دوره سنتى به عصر جديد صنعتى هستند. در اين دوره حساس حوزه و روحانيت در شرايط تأخير فهم زمانى از اثرگذارى بر شكل و محتواى دوره جديد اجتماعى باز خواهد ماند. بى ترديد فرآيند ترقى و توسعه اجتماعى مسير خود را خواهد پيمود اما در صورتى كه نهادهاى اجتماعى چونان روحانيت در انزوا و انعزال از آن قرار گيرند آينده ساخت و ساز جامعه آينده اى نه بر وفق مطلوب و مراد بلكه در فضاى اقتباس مطلق از تمدن غربى و نظريه هاى وارداتى خواهد بود.

ده نكته اى كه يادآورى شد گوشه اى از مناسبات و پيامدهاى ناگوار تأخير زمانى حوزه و روحانيت است. گرچه اصلاحات و بهبودهايى رخ داده اما دگرگونيهاى عصرى چنان پرشتاب است كه گام هاى پيموده شده در جبران فاصله ها كم رونق مى نمايد.

به نظر مى رسد كه بايستى دگرگونيهاى اساسى در نگرشها و رفتارها و ساختارها رخ بنمايد تا نهاد روحانيت پويايى لازم را براى جامعه اى متحول پيدا كند.

پيش نيازهاى (حضور روحانيت در زمان) را در چند حوزه مى توان ديد:

1. دگرگونيهاى بينشى و نگرشى در مورد دانشها و روشهاى جديد و پيش درآمد حضور علمى حوزه و روحانيت است. در اين زمينه بايستى از پاره اى از وسوسه ها و وسواسها فاصله گرفت و كنجكاوى بشر را در كشف حقايق كتاب تكوين قدر شناخت و آن را نمادى از تحقق خلافت انسان بر زمين دانست.

2. دگرگونيهاى مهارتى گام ديگر در فضاى حضور زمانى حوزه است. چيرگى بر زبان دوم دريچه اى به حضور فعال تر در جهان كوچك; اما پيچيده است. فهم و مهارتهاى هنرى گامى براى گسترش حضور است; چه اين كه در دنياى كنونى زيبايى نقش و اهميت موازى در كنار كارآمدى و كارآيى پيدا كرده است. استفاده از روشها و ابزارهاى جديد در فضاهاى آموزشى پژوهشى اطلاع رسانى و تبليغى امكان حضور در زمان با ابزارهاى زمانه است و

3. دگرگونيهاى نهادى ـ ساختارى در حوزه و روحانيت گام سوم در مسير زمان آگاهى است. سازمان حوزه بايستى دريچه هاى بيش ترى را براى اطلاع يابى از محيط بيرونى و داد و ستد با آن پديد آورد. ساختار معمارى سازمان حوزه با نگاهى به درون و حداكثر حفاظ نسبت به جهان بيرون بوده است. اينك نياز به آن است كه روزنه هاى بيش ترى در اين ديوارهاى سر به فلك كشيده تعبيه شود تا باب گفت و گو همفكرى و هم انديشى با نخبگان پيوند با نسلهاى نوخاسته اطلاع يابى از رخدادها و ديدگاه هاى علمى و& شكل گيرد. اين دريچه ها و روزنه ها را نمى توان با خراشها و يا پنجره هاى كهنه و از رده خارج شده پديد آورد. بايد معمارى نوى حوزه بر اساسِ پيوند و پيوستگى آمد و شد و بده و بستان بيش تر و كارى شكل گيرد تا روحانيت ساختارهاى ارتباطى سازوار با عصر حضور را پيدا كند.


نویسنده:عباس صالحی                        تنظیم:مجید نقدی گروه حوزه علمیه