تبیان، دستیار زندگی
ان هذه القلوب تمل کما تمل الابدان، فاتبغوا لها طرایف الحکم: قلب ها خسته می شوند همان گونه که تن ها خسته می شوند. آنها را با طرفه ها و ظرافت های حکیمانه شادابی و شکفتگی بخشید. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موی سپید شد نمکی بر کباب من

طنز در سبک هندی

موی سپید شد نمکی بر کباب من

طنزپردازان، بزرگ معلمان جامعه اند. جراحان حاذقی که غده های چرکین و مرگ آور را به تیغ طنز می سپارند تا سلامت و راستی و درستی بماند و کژی و ناراستی نپاید. هنر طنزپردازان هم شناخت ناروایی ها و زشتی هاست و هم طرح هنرمندانه و زیرکانه آنها. البته این همه کار طنز نیست. طنز رسالتی گسترده تر و ژرف تر به عهده دارد. که تنها بخشی از آنها، مرهم بر زخم ها نهادن و جانها را به مهمانی لطایف و طرایف بردن است.

امام علی (ع) که طرفه گویی و ظریفانه و طنازانه سخن گفتن، شیوه پسندیده اوست در سخنی دل پذیر می فرمایند: ان هذه القلوب تمل کما تمل الابدان، فاتبغوا لها طرایف الحکم: قلب ها خسته می شوند همان گونه که تن ها خسته می شوند. آنها را با طرفه ها و ظرافت های حکیمانه شادابی و شکفتگی بخشید.

طنز، آمیزه لبخند و اخم، نبش و نوش و تلخی و شیرینی است. و قلمرو طنز، قلمرو هنرهای کشف و بدیعه گویی است. کشف لایه های پنهان مسایل، کشف روابط پدیده های گسسته و گره زدن مسایل به هم و دیگر گونه و لطیف و ظریف گویی است. و قطعاً عبور از دره های مهیب طنز و گذر از پرتگاه های آن و رسیدن به گفتار و نوشتار که موقرانه و استوار و شیرین و نقادانه و ظریفانه باشد، کار هر کس نیست و این مسیر، راه شناس می خواهد که هنرمندان طنزپرداز خوب می دانند از این چاههای پرپیچ و خم گذشتن چه قدر وقت و ظرافت می خواهد.

از دیگر سو، دوران سبک هندی مقارن با حکومت صفویه است، دوره ای که در میان پادشاهان آن عصر، هم پادشاهان دلاور همچون شاه اسماعیل و شاه عباس و ... وجود داشت و هم مفسده جویانی حقیر و نالایق، عیاش و جاهل و ... همانند سلطان حسین و شاه تهماسب.

با نگاهی اجمالی به اشعار شاعران این دوره و جایگاه و نقش طنز در این دوره، درمی یابیم که تلاش شاعران و نویسندگان و گویندگان این سبک در قالب طنز، بیشتر تلاش روشن فکرانه و معتقدانه است که قصد تذکار و بیداری دارند.

زیرا تعصب و تقید ظاهری پادشاهان به اصول شناخته شده دینی، باعث گردید که شاعران این دوره بیشتر از قالب طنزپردازی برای دعوت به فضایل و ارزشها و نهی از رذایل و ناپاکی هابهره گیرند. در این مقال پس از بیان معانی لغوی و اصطلاحی سبک، سبک هندی، طنز و زیرساخت و خاستگاه طنز، جایگاه آن را در اشعار شاعران مشهور این سبک از جمله، صائب، غنی کشمیری، ادهم همدانی، میرزا نظام، حکیم کاشانی و بیدل دهلوی بررسی کرده ایم.

مقدمه :

به هنگامی که شاه اسماعیل صفوی به سال 907ه. ق حکومت آق قویونلو را سرنگون کرد و رسما در تبریز به تخت نشست و با اتکا به نفوذ معنوی دویست ساله خاندان خود توانست مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام نماید و اوضاع پریشان مملکت را سر و سامانی بخشد و اساس وحدت ملی را بر پایه ای مستحکم بنا کند از طرفی دامنه نشر زبان فارسی نیز به همراه پیروزیهای دولت عثمانی حتی تا اطراف جزیره بالکان در اروپا گسترش یافت و از جانبی دیگر در سرزمین هند جانشینان دولت بهمنی دکن و پادشاهان و حاکمان مستقل گجرات و کشمیر و ... هر یک به نوعی میراث دار زبان و ادب فارسی در هند بودند.

اما این که چرا زبان و ادب فارسی در این دوره با توجه به عظمت سیاسی و اقتدار نظامی و پیشرفت های هنری دولت صفویه در سرزمین خارج از ایران گسترش یافت، باید گفت سبب عمده انتشار ادب فارسی به بلاد خارج از ایران این بود که شهریاران صفوی برای حفظ استقلال و تجدید عظمت این سرزمین وظایفی بس سنگین برعهده داشتند و از ستیز با ازبکان جنگ جوی، غارتگر آسیای مرکزی و دولت عثمانی و ترویج و بسیج نیروها در مقابل تجاوزات این دو قطب، کمتر مجال شاعرپروری می یافتند. و با وجود آن که اکثر سلاطین و شاهزادگان نامدار این سلسله شاعر و شعر دوست و هنرمند و هنرپرور بودند. و مخصوصاً رونق هنرهای زیبای ایرانی در هیچ عهدی بر پایه روزگار صفویه نمی رسد ولی وظایف آنها چیزی دیگر بود. و لذا اکثر گویندگان به ناگزیر از دربار ایران روی برداشتند و به جانب دربار سلاطین هند همچون جهانگیر شاه و شاه جهان و ... که همگی نسبت به فرهنگ فارسی و ادبیات دل انگیزآن مهرورزی ها کرده اند، روی آوردند. و از سخاوتهای تاریخی آنها و امراء ایشان بهره ور می شدند و تا آخر دوره صفویه این گونه مهاجرت ها ادامه یافت و چه بسیار شاعران نامدار و یا بی نامی که با دست تهی به هندوستان رفته و با کیسه پر و شهرت بسیار به کشور بازگشتند و عاشقانه به ستایش هند و شهریاران و امرای آن سرزمین پرداختند و در نتیجه این رفت وآمدها، شیوه متداول این دوران به سبک هندی شهرت یافت. که مهم ترین ویژگی و آثار این سبک عبارتند از: تعقید و پیچیدگی، مضمون سازی و باریک اندیشی و خیال پردازی، ایجاز و اختصار، کثرت تشبیهات و استعارات و کنایات، غرابت در تشبیهات و استعارات، کثرت تمثیل و ارسال المثل، لفظ تراشی و ترتیب سازی خاص، کثرت آرایه های ایهام و الهام گیری از تجارب روزمره اشخاص و اشیاء و محیط، بیان دعاوی و توجهات غریب و شاعرانه، واقعه گویی و ... است. لازم به ذکر است که گروهی سبک هندی را اصطلاحی نادرست ولی رایج می دانند. زیرا معتقدند که خاستگاه این شیوه که به غلط سبک هندی خوانده شده ایران بوده است. و دلیل این نام گذاری جعلی را شاید بتوان چنین توجیه کرد که پیش گامان سبک مزبور، یعنی نوعی خبوشانی، نظیری نیشابوری، کفری تربتی، ظهوری ترشیذی، ملک قمی، شکیبی اصفهانی، امینی شاملو، سنجر کاشانی، طالب آملی، و تعدادی دیگر به هندوستان کوچیده و در همان سرزمین دیده از جهان پوشیده اند، گذشته از اینان کسانی بوده اند که میان دو کشور رفت و آمد می کرده اند مانند حکیم رکنا و شاپور طهرانی، و شعرایی چون صائب که چند سال در آن دیار گذارنده و به وطن بازگشته اند.

استاد احمد گلچین معانی در کتاب تحفه گلچین درباره منشا اصطلاح سبک هندی نوشته اند که: اصطلاح ناخوش سبک هندی را نخستین بار استادحیدرعلی کمالی اصفهانی (م 1325شمسی) در منتخبات اشعار صائب چاپ تهران 1305در صفحه 10عنوان کرده است و این نظر او که هندی ها را دسته ای دانسته و صائب را در راس آنها قرار داده ماخوذ اظهارنظر محمد حسن خان صنیع الدوله مراغه ای (اعتمادالسلطنه) درباره میرزا طاهر قزوینی است که می نویسد: اشعار او به سبک هندی ها و چندان پسندیده و مطبوع نیست.

پس از کمالی، مرحوم ملک الشعرای بهار در سال 1310ضمن خطابه مفصلی که ماحصل آن در مجله یغما چاپ شده است اصطلاح سبک هندی را به زبان آورد و پس از آن در کتاب سبک شناسی اشاراتی به آن نمود.

موی سپید شد نمکی بر کباب من

الف) طنز و سبک هندی و معانی آن

سبک در لغت به معنای طرز و شیوه و روش و فلز ذوب شده و در قالب ریختن و در اصطلاح ادبی، روش خاص که شاعر یا نویسنده ادراک و احساس خود را بیان می کند و ما فی الضمیر خویش را ابراز می دارد است. و ترکیب سبک هندی سبکی است که گویندگان ایران و هند در روزگار صفویه دنبال می کردند که از نمایندگان این سبک صائب تبریزی، و عرفی و کلیم است.

طنز در لغت به معنای افسوس کردن، افسوس خوردن، مسخره کردن، طعنه زدن، سرزنش کردن، برکسی خندیدن، عیب کردن، لغت کردن، سخن به رموز گفتن، به استهزاء از کسی سخن گفتن و ناز کردن است.

سارتر می گوید: طنز یا نیشخند کنایی و استهزاءآمیز که آمیخته با ابهامی از جنبه های مضحک و غیرعادی زندگی است که پای از جاده شرم و تملک نفس بیرون نمی نهد و همین نکته مرز امتیاز طنز از هزل و هجو است.

«درایدن» نهایت طنز را اصلاح عیوب و نواقص می داند و «دیفو» سرانجام طنز را تهذیب و اصلاح می داند.

«آرین پور» در تعریف طنز در کتاب از صبا تا نیما می نویسد که: مبنای طنز بر شوخی و خنده است و این خنده، خنده شوخی و شادمانی نیست، اشاره و تنبیه اجتماعی است که هدف آن اصلاح و تزکیه است و نه ذم و مردم آزار. دکتر شفیعی کدکنی طنز را تصویر ذهنی اجتماعی ضدین و نقیضین دانسته است.

معادل انگلیسی طنز satireس و واژگان هم خانواده آن satirist (طنز پرداز) و satiric (طنز آمیز) و satirize(کسی را به طنز کشیدن) است.

ب) جایگاه طنز در سبک هندی:

در طول تاریخ ایران تا شروع نهضت آزادی خواهی و آن هم برای مدت کوتاهی، به استثنای دوران کوتاه صدر اسلام تا روی کار آمدن بنی امیه، سلاطین و یا امرای محلی مالک جان و مال مردم بودند. البته درجه تقوا و پارسایی آنان در موارد مختلف فرق می کرد و در نتیجه درجه «فاعل مایشاء» کم و زیاد می شد ولی به هر حال آن کسی که زمام امور را به دست داشت از «مطلق العنانی» بی نظیری بهره مند بود. سعدی در گلستان این امر را بیان می کند، هر چند گفته اش ممکن است خالی از طنز تلخ نبوده باشد.

خلاف رأی سلطان رأی جستن

به خون خویش باشد دست شستن

اگر خود روز را گوید شب این است
بباید گفت آنک ماه و پروین

با این وصف رابطه شاعر و امیر ممدوح چه می توانست باشد جز خوش آمدگویی و اطاعت محض و سرودن شعر فی البداهه، آن سان که عنصر المعانی در قابوس نامه می گوید: اما بر شاعر واجب است که از طبع ممدوح آگاه بودن و بدانستن که وی را چه خوش آید، آن که وی چنان ستودن که وی خواهد که تا آن نگویی که خواهد، ترا آن ندهد که تو خواهی.

بدون شک برای شناخت ادبیات سیاسی و طنز هر دورانی باید اوضاع سیاسی و دینی و اجتماعی آن عهد را شناخت. با نگاهی محققانه به دوران دویست و پنجاه ساله صفویه و یکصد و پنجاه ساله عصر سبک هندی متوجه خواهیم شد که دولت صفویه از میان حرکتهای شیعی که از دوره پیش از خود آغاز شده بود سر برآورد و با احساس نوعی هویت ملی در قالب مذهب تشیع که تا آن روز در اقلیت و محروم از حکومت و قدرت بود، ثبات نسبتا دامنه داری را در ایران زمین برقرار کردند و مذهب شیعه را در ایران رسمیت بخشیدند.

نمونه ای از اشعار طنز گونه شاعران سبک هندی در ادامه ...

علی خوشه چرخ آرانی

تنظیم:بخش ادبیات تبیان