خیال روی شما
سید حمیدرضا برقعی 26 سال بیشتر ندارد؛ اما در چندین کنگرهی شعر مقام اول را کسب کرده و مدتی هم دبیر انجمن شعر قم بوده است. دو سال طلبگی خوانده و حالا، دو سالی است که دانشجوی رشتهی ادبیات دانشگاه آزاد است.
اولین شعری که سرودید یادتان هست؟
شاید الان آن را از نظر فنی قبول نداشته باشم. اما میتوانم یکی از اولین شعرهای دورهی رسمی کارم را برایتان بخوانم.
از مرز ابرهای بهاری عبور کرد |
چشمی که رد پای شما را مرور کرد |
تنها به شوق لمس شما ابر بیامان |
یک شهر را به وسعت باران نمور کرد |
روزی هزار مرتبه تقویم ناامید |
تاریخ روز آمدنت را مرور کرد |
تأثیر یک غروب غمانگیز جمعه بود |
مضمون این غزل که به ذهنم خطور کرد |
اصلاً خیال روی شما سالهای سال |
دیوان شاعران جهان را قطور کرد... |
از کی شعر میگویید؟
حدوداً 15-16 سالم بود. ولی آن شعرها آن طور که باید جدی نبود. پدر بزرگم شاعر بود. اما آشنایی من با شعر از دورهی راهنمایی شروع شد. وقتی که کتاب سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را در دست خواهرم دیدم و کنجکاو شدم که آنها را بخوانم؛ و البته از وقتی که یادم میآید قیصر امینپور را هم همیشه دوست داشتهام.
چی شد که شعر برایتان جدی شد؟
یکی از دوستان میگفت شاعران کلاسیک، همهی دغدغهی زندگیشان شعر بود. اما شاعران امروز، اگر شعر را فقط تفریح زندگیشان قرار دهند، موفق میشوند. من هم تقریباً چهار سالی است که شعر تفریح زندگیام شده است!
ولی شروع اصلی کارم از هیئت بود. برای نوحه و سرود مداحها شعر میگفتم. به همین بهانه بود که بیشتر به شعر پرداختم. مطالعهام بیشتر شد و در جلسات شعر متعددی شرکت کردم. اما عامل اصلی، اولین کنگرهای بود که در آن شرکت کردم و مقام آوردم، وقتی جایزه را گرفتم؛ احساس میکردم یک شاعر رسمی هستم. چون در یک کنگرهی معتبر، شعرم برگزیده شده بود.
از محضر چه اساتیدی بهره بردهاید؟
ابتدا وزن و قافیه را از دوستان خوبم سید محمد جواد شرافت، سید محمد بابامیری و سید مهدی حسینی یاد گرفتم. تا الان هم توفیق حضور در محضر استاد محمد علی مجاهدی را داشتهام. انشاءالله که سلب توفیق نشود!
چطور با استاد مجاهدی آشنا شدید؟
سالهای طولانی است که استاد مجاهدی جلسات شعری را با نام "انجمن شعر محیط" جمعه شبها در منزلشان برگزار میکنند. من هم یادم است که اولین بار همراه با آقای شرافت و بابامیری به این جلسه رفتم و استاد با رویی باز از من استقبال کردند. الان به قدری با این جلسه مأنوس شدهام که نمیتوانم یک جلسه هم غیبت کنم.
و البته فکر میکنم تنها کسی که استاد شعرش را واژه به واژه نقد میکند، من باشم. معتقدم شاعر آیینی جدای از تسلط به تکنیک شعری باید سیمش هم وصل باشد. به همین خاطر شاید از زبان شعری استاد مجاهدی در کارهایم وام نگرفته باشم، اما سخت تحت تأثیر شخصیت معنوی ایشان هستم.
منظورتان این است که از لحاظ تکنیکی، اشعار شما را نقد نمیکنند؟
ببینید بحث شعر آیینی متفاوت است. من اگر شعر عاشقانه و یا اجتماعی بگویم؛ بیشتر سعی میکنم روی نقد صنایع ادبی و آرایهها تکیه کنم؛ اما مسئلهی مهمی که در شعر آیینی وجود دارد، تسلط روی تاریخ مذهبی و مقاتل است. من همیشه به دوستان شاعر گفتهام. متأسفانه ما میخواهیم همان مواردی را که در هیئتها "میشنویم"، وارد شعر کنیم و این شدنی نیست.
ابداً. اصلاً شک نکنید. مسیرم را به هیچ وجه تغییر نخواهم داد. من برای این که در مدح اهلبیت شعر بگویم شاعر شدم. کدام ممدوحی بزرگتر از این خاندان پیدا کنم؟ چه موضوعی بزرگتر از این؟ چه موضوعی بزرگتر از عاشورا؟ چه شخصیتی بزرگتر از حضرت علی- علیه السلام- را میتوان پیدا کرد که بشود برایشان شعر گفت؟! به همین خاطر احساس میکنم کفران نعمت است اگر در مورد موضوعات دیگری شعر بگویم.
بارها پیش آمده شعری را برای استاد خواندهام و ایشان واقعهای را که در ارتباط با مضمون مد نظر بوده است به من پیشنهاد کردهاند و من هم به کار بستم و نتیجه خوب شده.
اما تکنیک شعر را با چند کتاب از استاد شفیعی کدکنی و محمد کاظم کاظمی و سیروس شمیسا میتوان آموخت. به قول معروف فوت کوزهگری است که باید زیر نظر استاد دیده شود. به نظر من هیچ استادی مثل کتاب نمیشود. البته یک نکتهای هم هست و آن این است که همهی آموختنها لزوماً نباید از طریق ارتباط نزدیک و چهره به چهره حاصل بشود. گاهی اوقات ارتباط استاد و شاگردی در یک فضای معنوی شکل میگیرد.
من استاد قیصر امینپور را فقط یک بار در نمایشگاه کتاب دیدم. حتی سلام علیک هم با هم نکردیم. ولی من معتقدم خیلی از شعرهایی که تا الان گفتم تحت تاثیر شعرهای قیصر امینپور بوده است. و مطمئناً از زبان شعری ایشان و آرایههای ادبی که به وفور هم در کارهای استاد دیده میشود؛ استفاده کردهام. من همیشه سعی میکنم ریزبینی و روح شاعرانهی امینپور را در کارهایم داشته باشم. همچنین شور و هیجان و حماسهی استاد مجاهدی و مرثیهی علی انسانی را. شاعری موفق است که ویژگیهای شاخص شاعران را در خود جمع کند.
از "طوفان واژهها" بگویید.
خیلیها با چاپ آن مخالف بودند و خیلیها هم موافق. آقای مجاهدی میگفت الان وقتش است. نمیدانم شاید هم زود بود. اما کتاب با تیراژ 1200 تا در دورهی اول چاپ شد و در همان نمایشگاه تمام شد. الان چاپ دومش به بازار آمده. چاپ سوم آن را نشر "آرام دل" به عهده گرفته. ارشاد هم در نظر دارد برای فجر آن را چاپ کند.
پس استقبال خوب بوده است!
بله. از این نظر که مستمع و مخاطب خودش را داشته است، خوشحال هستم. شفیعی کدکنی میگوید شاعر موفق کسی است که شعرش خاصپسند و عوامفهم باشد. من هم همیشه این دغدغه را داشتهام؛ ولی فکر میکنم شعرم بار عوام فهمیاش بالاتر باشد؛ حالا اگر خواص هم پسندیدند چه بهتر!
قصد داشتم با ارائهی یک مجموعه، حد و اندازهی شعرم را بدانم. خدا را شکر در حدی بوده است که در مجلهی شعر نقدهایی از محمد کاظم کاظمی ، مرتضی امیری اسفندقه و سعید بیابانکی به چاپ رسیده است. دوست داشتم بزرگان شعر امروز آثارم را نقد بکنند و انشاءالله در کارهای بعدی آنها را اعمال بکنم. همانطور که در چاپ دوم این کار را کردهام.
بحر طویل جزء قالبهای شعریای است که به ندرت از آن استفاده میشود و آنچه تاکنون در این قالب سروده شده، قوت چندانی نداشته است.
چطور شد که در این قالب هم طبع آزمایی کردید؟
ان شاءالله اگر عمری باقی باشد و همچنان توفیق خدمت به اهلبیت را داشته باشم، قصد دارم مجموعهای را تهیه ببینم که در آن، از قالبهای متفاوتی مثل مستزاد، مربع-ترکیب، ترکیب بند، ترجیع بند، بحر طویل و... استفاده کنم.
قیصر امین پور معتقد بود شعر کلاسیک را رها کنیم و به تفکرات مدرن بپردازیم. به نظر من یکی از جنبههای این نظریه، این است که در یک قالب قدیمی و رنگ و رو رفته، زبان امروز به کار گرفته شود. فکر میکنم این شعر اگر به موفقیتی دست پیدا کرده است به همین دلیل باشد.
به بعضی از دوستان شاعر وقتی گفته میشود فلان شعرت قشنگ بود؛ میگوید البته آن کار را باید با صدای آقای افتخاری بشنوید. ولی من میگویم بحر طویل را با صدای آقای سلحشور [مداح]بشنوید. ایشان هم این کار را خواندهاند و اگر قشنگیای داشته باشد، با صدای ایشان دو چندان شده است. وقتی شعرم در هیئت خوانده میشود و مثلاً دو هزار نفر با آن گریه میکنند، لذت میبرم. و هیچ چیزی را با این لذت و شیرینی عوض نمیکنم. همیشه هم گفتم اولین کنگرهها و جشنوارهها برای من، هیئت است. اصلیترین دغدغهام شعر هیئت است که دچار آفتهایی شده و احتیاج به یک بحث مفصل دارد که جایش این جا نیست.
اشعاری با موضوعات غیر آیینی هم دارید؟
استاد مجاهدی درکتاب " شکوه و شعر عاشورا" تعریفی از شعر آیینی دارند و گسترهی زیادی را برای آن تعریف میکنند مثل: اشعار دفاع مقدس، توحیدی، نبوی و مناجات. همهی اینها شامل شعر آیینی میشوند. اگر هم منظورتان شعر عاشقانه باشد؛ به نظر من شعر آیینی شعری عاشقانه است. ولی یک بار سیاه مشق چهار پارهای گفتم با موضوع غیر آیینی!
ممکن است موضوع شعرتان تغییر کند؟
ابداً. اصلاً شک نکنید. مسیرم را به هیچ وجه تغییر نخواهم داد. من برای این که در مدح اهلبیت شعر بگویم شاعر شدم. کدام ممدوحی بزرگتر از این خاندان پیدا کنم؟ چه موضوعی بزرگتر از این؟ چه موضوعی بزرگتر از عاشورا؟ چه شخصیتی بزرگتر از حضرت علی- علیه السلام- را میتوان پیدا کرد که بشود برایشان شعر گفت؟! به همین خاطر احساس میکنم کفران نعمت است اگر در مورد موضوعات دیگری شعر بگویم.
نگار پرنیان
تنظیم : بخش ادبیات تبیان