تبیان، دستیار زندگی
بسیارى از فقیهان نام آور و مدرّسان بزرگ حوزه از شاگردان نابغه نجف، حكیم غروى شمرده مى شوند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاگردان آیت الله غروی اصفهانی
درس خارج

بسيارى از فقيهان نام آور و مدرّسان بزرگ حوزه از شاگردان نابغه نجف، حكيم غروى شمرده مى شوند

فقيهان و مدرّسان

بسيارى از فقيهان نام آور و مدرّسان بزرگ حوزه از شاگردان نابغه نجف، حكيم غروى شمرده مى شوند كه اسم بعضی از ایشان را زينت بخش دفترمان مى سازيم:

1. آيةاللَّه سيد هادى خسروشاهى (متولد 1327 ق.): ايشان علاوه بر اين كه هشت سال از شاگردان نزديك علّامه غروى بود، خانه اش در نجف اشرف روبه روى بيت استاد قرار داشت و همسايه نزديك او بود و به عبارت خودش «خادم آيةاللَّه» بود. وى داراى اجازه نامه اجتهاد از استاد غروى اصفهانى هم است.

2. آيةاللَّه سيد محمد باقر طباطبايى سلطانى بروجردى دام ظله (متولّد 1332ق.)

3. آيةاللَّه شيخ ابوالفضل خوانسارى دام ظله (متولد 1334ق.)

4. آيةاللَّه سيد على بهشتى بابلى (متولّد 1324 ق)

5. آيةاللَّه شيخ على خوزانى اصفهانى معروف به «آيةاللَّه مشكوة» (1319 - 1410ق.): علامه غروى در اجازه نامه اى كه براى او نوشته اند، پس از تمجيد و تجليل از مقام علمى و اخلاقى وى، مى نويسد: «وجود بلندپايه او از حسنات روزگار است»، و آيةاللَّه مشكوة هم در مقام مقايسه استادش علامه غروى با اساتيد ديگرش مى گويد:

شيخ محمد حسين غروى اصفهانى، در فقه خيلى عميق و دقيق بود، به طورى كه ما به ايشان اشكال مى كرديم كه آقا اين همه دقت و باريك بينى لازم نيست.مرحوم غروى اصفهانى در فقه يد طولايى داشت. به درس فقه آقاى غروى اصفهانى، به خاطر همان دقت و مطالعه در جوانب مسأله، نمى شد اشكال كرد.

6. آيةاللَّه حاج شيخ على محمد بروجردى (1315 - 1395ق)

7. آيةاللَّه شيخ عبداللطيف سمامى حائرى (1330 - 1400ق.): از آثار او حاشيه اى است كه بر حاشيه معروف و مفصّل استادش آيةاللَّه شيخ محمد حسين غروى بر مكاسب شيخ اعظم انصارى نوشته است.

8. آيةاللَّه شيخ ابوالحسن شيرازى: او در مورد استادش مى گويد:

مرحوم آقا شيخ محمد حسين (غروى اصفهانى) از آقا ضياء دقيق تر بود و اين دقت به خاطر اين بود كه مرحوم آقا ضياء به حكمت و معقول اشتغال نداشت، تنها اصولى بود، ولى مرحوم غروى اصفهانى به لحاظ اشتغال به حكمت و معقول، تيزبينى عجيبى داشت، چنان كه دقت ايشان در مسائل اصولى مشخص است.

9. آيةاللَّه آقا ميرزا كاظم دينورى تبريزى (1320 - 1416 ق.): از فقهاى بزرگ و علماى خطّه آذربايجان بود. در ميان اهالى شهر تبريز از احترام ويژه اى برخوردار بود و در مسجد مدرسه طالبيّه تبريز، معروف به «جمعه مسجد» اقامه نماز جماعت مى كرد. از آثار مكتوب وى، علاوه بر تقريرات درس اساتيدشان، توضيح المسائل او را مى توان نام برد.

10. آيةاللَّه سيد مهدى اشكورى نجفى (متولّد 1336ق.)

11. آيةاللَّه شيخ عباس خالصى قائينى (متولّد 1329ق.)

دانشمندان و متفكّران

بسيارى از انديشمندان بزرگ و متفكّران ژرف انديش - از حكيم و عارف گرفته تا فيلسوف و نويسنده و عالم ربّانى - هستند كه از حوزه درس علامه غروى برخاسته اند و امروزه نام نيكشان زينت بخش تاريخ معاصر است و اسم بعضى از آنان كه به دست ما رسيده چنين است:

 1. مفسّركبير، آيةاللَّه سيد محمدحسين طباطبايى (1321- 1402ق.): شخصيت حكيم و عارف معاصر، علّامه طباطبايى بزرگتر از آن است كه در مجال اين دفتر بگنجد، و در اين جا همين را بايد گفت كه او در فقه و فلسفه و اصول و اخلاق از شاگردان بسيار نزديك علّامه غروى است و ساليان سال از محضر پر نور او كسب فيض كرده بود و در علوم عقلى و نقلى از شاگردان بنام او شمرده مى شوند.

علامه به كتابها و نوشته هاى اين استادش، بيش از همه عنايت و توجّه داشت. چنان كه نقل مى كنند: شرح و حواشى استادش بر كفايةالاصول را محور درس و بحثهاى اصولى خويش قرار داده بود و كفايه را همراه با شرح استادش نهاية الدرايه با هم تدريس مى كرد.

2. آيةاللَّه سيد محمد حسن الهى طباطبايى (1325 - 1388ق.): او عالمى ربّانى و عارفى ناشناخته است كه در نبوغ و نورانيّت جان، مثل برادر بزرگوارش علّامه طباطبايى بود. استاد آيةاللَّه حسن زاده آملى در مورد اين دو حكيم بزرگ مى فرمايد:

هر دو از ابتدا تا انتها هم درس و هم بحث بودند و اساتيدشان در فقه و اصول و ساير علوم و معارف يكى بود. هر دو بزرگوار، هم در فقه و اصول مجتهد بودند و هم در علوم عقلى، و نيز در عرفان عملى هر دو اهل كار بودند و بنده عرض مى كنم كه هر دو بزرگوار در مسير عرفان عملى چشم برزخى شان باز بود و اشخاص را به صُوَر ملكاتشان مى ديدند... .

برادر بزرگوارش (آيةاللَّه سيد محمد حسن الهى) در علم و عمل همطراز جناب علامه بود، جز اين كه او در تبريز به سر برد و شرايط ايشان برايش پيش نيامد. جناب علامه طباطبايى آمد در حوزه و بذرافشانيها فرمود و خودش را نشان داد، ولى آن بزرگوار به انزوا و انعزال به سر برد.(37)

3. آيةاللَّه علّامه شيخ عبدالحسين امينى تبريزى (1320 - 1390ق.): همان مجاهد و محقق بزرگى كه با نوشتن كتاب گرانسنگ و جاويدش الغدير آبروى شيعه و تاريخ اسلام را براى هميشه بيمه ساخت.

علامه غروى در ضمن اجازه نامه اجتهادى كه براى او نوشته است، در معرّفى وى چنين تعبيرهاى پرمعنايى دارد كه مى نويسد:

... او از نوادر روزگار و از حسنات عصر و از مردان امّت است

 

4. آيةاللَّه علامه اديب شيخ محمد على اردوبادى (1312 - 1380ق.): اين شخصيّت بزرگ شيعى از آن چهره هاى درخشانى است كه ناشناخته مانده است.

 بيشتر عمر خود را در خدمت دانش و دين صرف كرد و در كنار استاد خود، شيخ محمد جواد بلاغى، مبارزات خستگى ناپذيرى عليه تبليغات مسيحى و استعمار نو برپا داشت. در دهها مجله در كشورهاى اسلامى مقالاتى منتشر نمودو با دشمنان اسلام و تشيّع جنگيد.

وى داراى آثار قلمى مهم و تحقيقات ارزنده اى است، از جمله: يك دوره تحقيقات در شش جلد كه هر جلد آن نام خاصى دارد؛ يعنى، قطف الزهر، زهر الرياض، الحدائق ذات الاكمام، الحديقة المبهجه، الرياض الزاهره و زهر الربى. اين مجموعه از منابع آقا بزرگ تهرانى در طبقات اعلام الشيعه و الذريعه الى تصانيف الشيعه، و شامل شرح حال بسيارى از علماى شيعه است.

5. علامه شيخ محمدرضا مظفّر (1322 - 1384ق.): از آثار قلمى مرحوم مظفّر، كتابهاى المنطق و اصول الفقه و عقايد الاماميّه را مى توان نام برد كه امروزه در مقطع مقدماتى دروس حوزوى از متون درسى اند.

مرحوم مظفّر در مورد علاقه و دلبستگى شاگردان حكيم غروى نسبت به استاد مى نويسد:

شيفتگى و علاقه عاشقانه اى كه شاگردانش به وى (محقق اصفهانى) داشتند، آن قدر شديد بود كه ديگران را به شگفتى وامى داشت. شاگردانش وى را تا حدود تقديس احترام مى كردند و صد البته كه اين محبّت فوق العاده و مقدّس، بى جهت نبود و شاگردان، او را به دو دليل، شايسته اين همه احترام و عشق مى ديدند:

1. مقام شامخ او در علوم، فكر بلند، ذوق دقيق در اصلاحات محافل روحانى، مناعت، غيرت و عزّت نفس او به راستى كه سزاوار تمجيد و تقديس بود و اين همه را شاگردانش تنها در او ديده بودند.

2. مهربانى و الطاف پدرانه او كه وى را در حقيقت براى شاگردانش نمونه اى از يك پدر رؤوف و يك استاد عطوف نشان مى داد. لطف بى ريا و صميمانه اى كه نسبت به بزرگ و كوچك داشت، وى را محبوب شاگردان و همگان ساخته بود.

6. آيةاللَّه شيخ محمد حسين مظفّر (1312 - 1381ق.): برادر بزرگ شيخ محمدرضا مظفّر و نويسنده كتاب الامام الصادق(ع) است.

7. ميرزا شيخ نجم الدين جعفر عسكرى (1313 - 1395ق.): از وى در حدود پنجاه جلد كتاب به يادگار مانده است كه بيشتر در علم كلام و تاريخ است.

8. آيةاللَّه سيد محمد حسينى همدانى، معروف به عرب زاده (متولّد 1322ق)

از آثار آيةاللَّه حسينى همدانى - دام ظله - تفسير قرآن به زبان فارسى و شرح اصول كافى در چند جلد و كتاب مسيحا مژده است كه همه چاپ شده اند. امّا تقريرات درس اساتيدشان تا حال منتشر نگشته است.

9. پژوهشگر معاصر، شيخ محمد حسين اعلمى (1320 - 1393ق.): او بيشتر با اثر ماندگارش، دائرةالمعارف شيعه شناخته مى شود و اين اثر كه در سى جلد چاپ شده، به نام نويسنده اش «دائرةالمعارفِ اعلمى» شهرت يافته است.

10. سيد على اصغر ركنى لارى (متوفاى 1374ق.): وى فرزند مجاهد معروف و مجتهد مشهور، آيةاللَّه سيد عبدالحسين موسوى لارى است و مجموعه آثارش چاپ شده است.


منبع:کتابخانه تبیان                           تنظیم:مجید نقدی گروه حوزه علمیه