تبیان، دستیار زندگی
تنها علمای دینی هستند که مى‏توانند از مبارزه و پیکار محرومان و ستم‏دیدگان در داخل جامعه‏هاى اسلامى تصویر درستى به دست دهند و شائبه تندروى و الحاد را از آن بزدایند. زیرا که ستمگران و غاصبانِ حقوقِ ملتها به متهم کردن این جنبشها به الحاد یا طائفه‏گرایى عادت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اوضاع امروز مسلمانان
'e'e eh3j 5/1

لینک قسمت اول و دوم را ببنید

در هنگام مقایسه دقیق واقعیتهاى جوامع اسلامىِ امروز با ریشه‏هاى عقیده‏شناختىِ عدالت اقتصادى و اجتماعى و ابعاد روشن آن، فاصله بزرگى مى‏بینیم. در بیست و پنج سال اخیر شاهد کوششهاى پى‏گیرى در زمینه تأمین عدالت و اجراى بخشى از احکام اسلامى و دستورات مربوط به عدالت، در گوشه و کنار دنیاى اسلام بوده‏ایم. اما زمینه و بنیادهاى ضرورى براى این کوششها فراهم نبوده است. از همین رو این تلاشها و دستاوردها پراکنده، بى‏نظم، و کم‏اثر بوده است.

گسست عدالت اقتصادى و اجتماعى از ایدئولوژى اسلامى

جدایىِ اصلِ عدالتِ اقتصادى و اجتماعى از ایدئولوژىِ اسلامى، که خودْ گوشه‏اى از فاجعه جدایى عقیده از شریعت است و گروههاى مختلفِ مسلمان آن را پذیرفته‏اند، باعث گردیده است که عدالتْ ژرفا و کلیّت و استمرارِ خود را از دست بدهد، به طورى که امروز عدالتِ اقتصادى و اجتماعى به صورت یک مسئله اجتماعىِ محض و موضوعِ سیاسىِ خالص درآمده است.

این نوع عقیده اسلامى، مجرّد از نتایج اجتماعى، نزد اغلب مسلمانان به صورت احساسى ذهنى درآمده که نه بر زندگى آنان اثر مى‏گذارد نه بر رفتار فردى و اجتماعى آنان. این گونه عقاید، در تصورِ برخى مسلمانها، با عبادت قرین شده است، آن هم براى تنظیم پیوند انسان و آفریدگارش، و براى آسان نمودن سفرِ مرگ، و دیگر هیچ.

به درستى نمى‏دانیم که این توطئه از چه هنگام پدید آمده است. آیا توسطِ دوست جاهل و نادان انجام گرفته یا دشمنِ در کمین؟ ولى مسلّم است که این شیوه تفکّرْ پیش از ارتباط و تأثیرِ متقابلِ فکرى میان اروپا و دنیاى اسلام بوده است و پس از این ارتباط به شکلِ روشن و مؤثرى بروز نموده، به طورى که به صورت مکتبى حاکم بر امت مسلمان درآمده است. خداوند تنها در معابد و مساجد و در روزهاى جمعه و ماه رمضان پرستش مى‏شود. و ایمان تنها در شرایط سخت و دشوار انسان بازتاب دارد؛ در هنگامِ مرض، ناکامى، شکست، فقر و پیرى؛ نه در روزهاى زندگى، دوران جوانى، تندرستى، پیروزى و کامیابى. درِ بازار، کارگاه، کارخانه، کشتزار، و اداره و سایر عرصه‏هاى زندگى بر روى ایمان بسته شده و خارج از دایره نفوذِ آن است.

کسانى که این بینش را پدید آوردند و داعیه‏دارِ آن بودند، براى خود محیطى مى‏خواستند که ایمان و خداوند ناظر بر اعمال آنان نباشند تا به آزمندیها و هواى نفس خود میدان دهند و انسانها را بى‏رحمانه استثمار کنند و ابزارهاى کسب درآمد و منافع را بدون قید و شرط و بدون پایبندى به شیوه‏هاى شرافتمندانه در اختیار بگیرند. آرى، کسانى که چنین خواسته‏هایى داشتند و پیام‏آور فرهنگ و تمدن مادى غرب بودند، همانهایى بودند که احساسات دینى و مسئولیتهاى معنوى و روحى را مانعى بر سرِ راهشان مى‏دانستند و پس از پایان دادن به دوران فلسفه کلاسیک (اسکولاستیک) و قلع و قمع طرفداران آن به ریشه کن ساختن احساسات دینى و خاموش کردن بارقه‏هاى آن در سراسر دنیا ادامه دادند. سپس عرصه را براى نظام سرمایه‏دارى که همان رسالت نامقدّس آنان بود باز کردند، تا کارش را با آزادى مطلق و بدون هیچ گونه التزام و تقیدى آغاز کند و به صنعت و تولید و افزایش تولید بپردازد، و سپس براى مصرف و فروش کالاهاى تولیدى خود به جستجوى بازار رود و استعمار و استثمار کند و جنگها به راه اندازد و تمدّنها و فرهنگها را پایمال کند و فقر و نیازمندیهاى ساختگى را براى ملتها به ارمغان آورد.

اینان سرانجام، آن طور که پیدا است، گورِ تمدن خود را خواهند کَند و تمدّنِ بشرى را نابود خواهند کرد. زیرا با عمل خود، در بسترِ زندگى، خلاَ آرمان‏شناختى و فقرى در حدِّ کفر و تضادهایى را سبب شده‏اند که هم براى ملّتهاى جهان و هم براى خود دشواریهاى پیچیده و دردهاى علاج‏ناپذیرى به وجود آورده است.

سکوت علما

با این توضیحات، به بررسى وضع ملتهاى اسلامى باز مى‏گردیم. انسان از عدالت دور و عبادات از مضمون خود تهى شده و به صورت مراسم خشکِ بى‏روح درآمده است.

قرآن کریم بارها تأکید کرده است که عبادتها و به‏ویژه نماز، هرگاه همراه زکات یا برآورده کردنِ نیازِ نیازمندان و همسایگان و نزدیکان نباشد، پس واى بر چنین نمازگزارى.

فَوَیلٌ لِلمُصَلّینَ الّذینَ همْ عَن صَلاتِهم ساهونَ الّذینَ همْ یُراؤونَ و یَمنَعونَ الماعونَ (7-4 :107) (پس واى بر آن نمازگزارانى که در نماز خود سهل‏انگارند؛ آنان که ریا می‌کنند و از دادن زکات دریغ مى‏ورزند.)

شاید برخى از علماى دین، با دعوت و تبلیغ یا با سکوتشان، در نشاندنِ عبادت به جاى عدالت، سهیم بوده باشند. این در حالى است که اسلام اعلام داشته است:

«افضل العبادات کلمة حق عند سلطان جائر» حدیث نبوى، الغیبة، شیخ طوسى، ص 404 (برترین عبادت سخنِ حق گفتن در برابر سلطان ستمکار است.) «عدل ساعة خیر من عبادة سبعین سنة» بحار الانوار، ج 72، ص 352

این‏همه نابسامانیهاى اقتصادى و اجتماعى و واقعیتهاى تلخ و دردناک به روشنى در برابر چشم همگان نمایان شده است، بدون آنکه هیچ گونه توجیهى براى تأخیر در تطبیق و اجراى عدالت در میان این ملتهاى منتسب به امتِ واحد، وجود داشته باشد.

روشن است که نتیجه این روش تربیتى بى‏نهایت خطرناک بوده است، چرا که نبودِ عدالت در جوامعْ از مرحله خطرهاى سیاسى و اجتماعى گذشته و به مرحله انحرافات ایدئولوژیک رسیده و موجب ناامیدى بزرگى از دین و مؤسسه‏هاى دینى و علماى دین، مخصوصا از آن دسته از علماى دین که در برابر بیدادگری‌ها سکوت می‌کنند و براى احقاق حقوق مردمِ زیرِ ستم مبارزه نمی‌کنند، شده است. خلاصه سخن اینکه این جدایى در کوششهایى که به منظورِ تحقق عدالت در جوامع اسلامى صورت مى‏گیرد، نابسامانیهایى به وجود آورده و مشکلات اجتماعى و سیاسى و اعتقادى بسیارى به جاى گذاشته است.

هرگاه عدالت، در برخى جوامع، به صورت جزئى و جدا از قاعده و زیربناى اعتقادى اسلامى تحقق یابد، مشکلات بزرگ‏ترى به جاى مى‏گذارد. زیرا این نوع عدالتْ موجباتِ متعارف و فرهنگىِ خود را همراه مى‏آورد و شکل خاصى از مصرف را به جامعه تحمیل می‌کند و، در نتیجه، شیوه‏اى تازه از زندگى را در پیشاروى انسان مى‏نهد که او را به گمراهى می‌کشاند.

مسئولیت بزرگ

مسئولیتِ علماى دین در این زمینه بسیار بزرگ و دقیق و فورى است. زیرا آنان در راه خدمت به اسلام و مسلمانان، به‏ویژه محرومان و ستم‏دیدگان، امین مردمند و تنها آنانند که مى‏توانند از مبارزه و پیکار محرومان و ستم‏دیدگان در داخل جامعه‏هاى اسلامى تصویر درستى به دست دهند و شائبه تندروى و الحاد را از آن بزدایند و به‏ویژه از خدشه‏دار شدن تلاشهایى که براى احقاق حقوق صورت مى‏گیرد، جلوگیرى کنند. زیرا که ستمگران و غاصبانِ حقوقِ ملتها به متهم کردن این جنبشها به الحاد یا طائفه‏گرایى عادت کرده‏اند و بهترین راه حل براى این سلاحِ ویرانگر پشتیبانى علماى دین از جنبشها و حمایت از آنهاست.

اختلاف طبقاتى

مسلمانان امروز نه‏تنها تصور درستى از عدالت اقتصادى و اجتماعى اسلام و خطرهاى ناشى از آن ـ‌ازجمله گسست و فقدان دورنماى همه‏جانبه عدالت‌ـ ندارند، بلکه واقعیتِ اجرا نشدنِ عدالتِ اقتصادى و اجتماعى، جز در موارد نادر و کمیاب، به‏خوبى نمایان است.

شمار آنان که در جامعه اسلامى از زندگى شرافتمندانه و از عدالت محروم‏اند رو به فزونى است و احساس محرومیت آنان بر اثر ریخت و پاشها و تظاهر به ثروتمندى و رفاه، عمق بیشتر می‌یابد.

شرایط زیستى مسلمانان در کشورهاى مختلف به گونه‏اى است که به تفاوت ژرف در سطوح زندگى منجر شده است. این امر ناشى از پیدایش ثروتهاى طبیعى و افزایش بهاى مواد خام در این کشورها بوده است. بالطبع، چنین فرایندى به فقیرتر شدن ملتها و ثروت‏اندوزى دسته دیگر مى‏انجامد.

این‏همه نابسامانیهاى اقتصادى و اجتماعى و واقعیتهاى تلخ و دردناک به روشنى در برابر چشم همگان نمایان شده است، بدون آنکه هیچ گونه توجیهى براى تأخیر در تطبیق و اجراى عدالت در میان این ملتهاى منتسب به امتِ واحد، وجود داشته باشد.

کشورهاى ثروتمند عرب در کمک به بودجه نظامى کشورهاى درگیر با اسرائیل سهمى داشته‏اند، ولى این کمکها به اندازه یک‏دهم منافعى که جنگ برایشان فراهم آورده نبوده است. علاوه بر این، سهیم بودنِ کشورهاى ثروتمندِ عرب در جنگ با اسرائیل، ضرورت همکارى و کمک به ملتهاى مسلمانى را که با فقر و گرسنگى و عقب‏ماندگى دست به گریبان‏اند، منتفى نمی‌کند. براى تحقق عدالت تنها کمک و بخشش کافى نیست، بلکه وامهاى بدون بهره ارتقاى سطح زندگى ملتهاى فقیر را از طریق اجراى طرحهاى توسعه ممکن مى‏سازد.

اسلام دادن وام بدون بهره را تشویق کرده و یک درهم قرض را از نظر پاداشِ الهى برتر از یک درهم صدقه دانسته است.

نابسامانی‌هاى دیگر

هرگاه به بررسى اوضاع امت اسلام ادامه دهیم، به مسائلِ دهشت‏آورى برمى‏خوریم، چرا که دولتهاى اسلامى با دیگر ملتهاى مسلمان نه‏تنها مانندِ ملتهاى بیگانه رفتار می‌کنند، بلکه در برخى از موارد رفتار سختگیرانه‏ترى دارند. گمرکهایى که بر کالاها و فراورده‏هاى صادراتى وضع شده، محدودیتهایى که نسبت به کارگران اعمال مى‏شود و بهره‏مند نبودنِ کارگران مسلمان از حقوقِ مورد نظر در بیشتر کشورهاى اسلامى، وشرایط دشوارى که کارشناسان مسلمانِ مهاجرت کرده به دیگر کشورها دارند و در معرض اهانت و منت‏گذارى و آزار قرار گرفتنِ آنان و تأثیر تیرگى روابط رهبران بر روابط میان ملتها، مخصوصا گروههاى زحمت کش همه اینها دردناک و ناشى از نبودِ عدالت در زندگىِ امروز مردمِ مسلمان است. براى تکمیلِ تصویرِ حقیقى از واقعیتِ زندگىِ جامعه مسلمان و وضعِ عدالت در آن، از پرداختن به نمونه‏هاى دیگر ناگزیریم.

جوانانِ مسلمان در شرایط نابسامانى به سر مى‏برند. آنها از یک سو نگرانِ آینده‏اند، و از سوى دیگر، به علت فقدان نظارت دقیق تربیتى و اسلامى، در معرضِ انحرافاتى قرار دارند. همچنین است موقعیت زنان و شرایط مردم نقاط دورافتاده و وضعیت کشاورزانِ بیشترِ کشورهاى اسلامى.

چند پیشنهاد

اکنون، در پایان سخن و پس از برشمردن دردها و مشکلات، پیشنهادهاى ذیل را به کنفرانس محترم تقدیم مى‏دارم:

1. توصیه به همه علماى دین در جهان اسلام و به همه مؤمنان و کسانى که آرزوى تحقق یافتن هدفهاى اسلامى را دارند، که به مقتضاى اوضاع کشورشان، از محرومان و ستم‏دیدگان پشتیبانى کنند و دفاع از مسائلِ آنان را سرلوحه کارهاى خود قرار دهند و براى تحقق عدالت مبارزه کنند، هرچند که نیاز به تاوان سنگین و فداکاریهاى بزرگ باشد.

2. درخواست از دولتهاى حاکم بر جهان اسلام که اکنون که استقلال یافته‏اند این مرحله از تاریخِ خود را مرحله سازندگى داخلى بدانند و با اجراى طرحهاى گوناگون، نیک‏بختى محرومان را فراهم آورند.

تنها علمای دینی هستند که مى‏توانند از مبارزه و پیکار محرومان و ستم‏دیدگان در داخل جامعه‏هاى اسلامى تصویر درستى به دست دهند و شائبه تندروى و الحاد را از آن بزدایند. زیرا که ستمگران و غاصبانِ حقوقِ ملتها به متهم کردن این جنبشها به الحاد یا طائفه‏گرایى عادت کرده‏اند و بهترین راه حل براى این سلاحِ ویرانگر پشتیبانى علماى دین از جنبشها و حمایت از آنهاست.

3. درخواست از دولتهایى که در همایشِ عمومىِ کشورهاى اسلامى گرد هم مى‏آیند که، با ایجاد طرحهایى، به توسعه مناطق و طبقات محروم و تنظیم قوانینى براى بهبود شرایط کارگران، متخصصان و مهاجرانِ مقیم بپردازند. همچنین باید قوانین ویژه‏اى در امور گمرک و صادرات و واردات تنظیم کرد، به گونه‏اى که به برقرارى هرچه کامل‏ترِ عدالت میانِ ملتهاى اسلامى منجر شود.

4. اجراى پژوهشِ دقیق و همه‏جانبه‏اى در مورد عدالت اقتصادى و اجتماعى در اسلام و اهمیت و جایگاه آن در دین، سپس ترویج آن از طریق رسانه‏هاى جمعى و کتب درسى، به‏ویژه در دانشگاههاى ذى‏ربط از حیث مسائل اجتماعى و در مدارس دینى.