تبیان، دستیار زندگی
ما در زمینه مسئولیتی که در برابر مردم جهان داریم باید به فکر نجات جامعة جهانی باشیم؛ نه صرفاً به فکر دفاع از دین در مقابل تهاجمات جامعة جهانی علیه دین.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت تحول حوزه در گفتگو با علیرضا پناهیان(1)
پناهیان

ما در زمینه مسئولیتی که در برابر مردم جهان داریم باید به فکر نجات جامعة جهانی باشیم؛ نه صرفاً به فکر دفاع از دین در مقابل تهاجمات جامعة جهانی علیه دین.

خشت اول: برای اینکه گستره و دامنه تحول مشخص شود، نیاز است که کمبودها و نارسایی های حوزه مشخص گردد؛ جنابعالی با توجه به تخصصی که در زمینه تبلیغ دارید و با جامعه و نیازهای آن مواجهه بوده اید، چه کمبودهایی را در عرصه تبلیغ حوزه مشاهده می کنید؟

به نظر می رسد برای کمبودها باید از مسئولیت حوزه و اهدافی که باید مدنظر داشته باشد آغاز نمود؛

امروز حوزه نیاز دارد که مسئولیت خود را در قبال جهان بشریت به طور عام و در قبال جهان اسلام به طور خاص، و در برابر جامعه شیعی به طور اخص، احساس کند و ساختارهای مناسب و فرهنگ لازم برای ایفای این مسئولیت را در محیط خود فراهم نماید؛ این مسئولیت تاریخی و بین المللی باید به دقیق برای احاد حوزویان تدوین شده و عزم عمومی برای برآوردن آن ایجاد گردد؛

حتی حوزه بایستی تعریف دقیقی از خود، متناسب با این مسئولیت، به جامعه ارائه دهد. به تعبیر دیگر، جایگاه و مسئولیت خود را در مقام ایفای این نقش به جامعه معرفی نماید تا بتواند به جذب عناصر بسیار مستعد برای تداوم هرچه بهتر حیات اثر بخش خود بپردازد.

ما در مسئولیتی که در برابر جهان داریم، باید به فکر نجات جامعه جهانی باشیم؛ نه صرفاً به فکر دفاع از دین در مقابل تهاجمات جامعة جهانی علیع دین.

مسئلة معرفی حوزه به جامعه و روابط عمومی، مسئله ساده ای نیست؛‌ مسلماً حوزه، نقاط قوت زیادی در خور دارد؛ منتها در اثر نداشتن آن ارتباط که امروز آن را تحت عنوان روابط عمومی می دانند، به جامعه ای که ابتدا با آن مواجهه است یا به جهان اسلام و یا به جهان بشریت، خود را معرفی نکرده است؛ از این رو، در صورت عدم معرفی صحیح، از آن نقاط قوت، بهره برداری مناسب نمی شود و طبیعتاً نیرو های خوبی هم به صورت گسترده جذب آن نخواهد شد و حوزه هم به تولید محصول مناسب برای جامعه مخاطب نخواهد پرداخت.

فکر می کنم از اینجا بحث را باید آغاز کرد که ابتدا حوزه باید مسئولیت خود را در قبال این سه حلقه بشتاسد و لوازم آن را بپذیرد، از طرفی در درون خود، اموری که مغفول مانده را ایجاد و تأسیس خواهد کرد و اموری که در حد و اندازه لازم در زمینة آنها، ایفای نقش نکرده را تقویت خواهد نمود و خود را برای ایفای آن مسئولیت گسترده سازمان خواهد داد.

ما باید ابتدا مسئولیت‌ها و وظایف خود را در ارتباط با هر یک از این سه بخش بررسی کنیم؛ اگر اجازه بدهید، به طور خلاصه در هر بخش، نکته ای را عرض کنم که کمی بحث را جلو ببریم. درست است که ساختار فعلی حوزه از ساختار قدیمی و قبلی خود که موجب انقلاب شد، بسیار پیشرفته تر است؛ ولی دیگر با همین ساختار هم، نمی شود این مسئولیت ها را پاسخ داد!

ما در زمینه مسئولیتی که در برابر مردم جهان داریم باید به فکر نجات جامعة جهانی باشیم؛ نه صرفاً به فکر دفاع از دین در مقابل تهاجمات جامعة جهانی علیه دین. بایستی به جای اتهام صرف به نقد افکار و مکاتبی که جهان بشریت را اداره می کند - که به جای خود کار بسیار لازمی است- خود را در مقام مسئولیت نجات بشریت ببینیم البته کلان بحث را می گویم که باید خرد آن را مورد مطالعه قرار داد- و بعد از آن، بیندیشیم که چه رهنمودهایی را به مردم جهان بدهیم که از این وضعیت، نجات پیدا کنند که نتیجه اش، طبیعتاً این خواهد بود که ملتها به اسلام گرایش پیدا کنند؛ این عملیات، یک عملیات تبلیغی و تبیینی و نجات بخش است؛ نه لزوماً عملیاتی که بتوان اسمش را مستقیماً عملیات مسلمان نمودن مردم دنیا گذاشت.

این عملیات نجات بخش، باید با ارائه تئوری هایی برای نحوه زندگی کردن، نحوه اداره جوامع بشری، نحوه برخورد با فرهنگ ها، نحوه حفظ فرهنگ ها و همه روش هایی که انسان برای زندگی فردی و اجتماعی خود نیاز دارد، صورت پذیرد. اگر حوزه خود را مسئول نجات بشریت بداند، یکی از فوائدش این خواهد بود که از لاک دفاعی خارج می شود و وضعیت دیگری پیدا می کند.

در قبال جهان اسلام هم، همین گونه باید بیندیشیم و به آن چیزی برسیم که نتیجه اش در جهان اسلام، وحدت است؛ نه تنها وحدت سیاسی، بلکه وحدت فکری و رفتاری و همدلی که همه، اثر سیاسی هم دارند. یک روشنگری و بیدار سازی بسیار عمیق و فراگیر در جهان اسلام لازم است که در بسیاری از موارد،‌ با وجوه اختلاف هم هیچ ارتباطی پیدا نکند. ما می توانیم بر سر مشترکات خود، بیدار سازی انجام دهیم و حوزه باید این مسئولیت را برای خود احساس کند.

ممکن است در جاهایی ما را راه ندهند و در عرصه هایی به ما میدان عمل ندهند؛ ولی با عملکرد هوشمندانه خود بر سر مشترکات، می توانیم این راه را باز کنیم تا مسلمانان ببینند که در اثر زحمات حوزه علمیه شیعی، اسلام آنها رونق یافته است.

در حلقة سوم نیز درباره مسئولیت حوزه، به یک نکته اشاره می کنم؛ امروز یک ضرورت فوق العاده ای برای ما به وجود آمده که به رشد مؤمنان بپردازیم؛حوزه نباید به اینکه عده ای فقط نماز خوان و با حجاب هستند و در خانواده هایشان هم اختلافی وجود ندارد و نظام و انقلاب را هم قبول دارند اکتفا کند. آیا حداقل نتایج خدمت حوزه به جامعة شیعی، این شاخصه هاست؟ به نظر شما،  شاخصه های حداقل خدمت حوزه به این جامعه شیعی پراستعداد و پر زمینه و بسیار آماده پذیرش معارف دینی، چه می تواند باشد؟

نه فقط در بعد تبلیغ، بلکه در جنبه پژوهش نیز ما باید نسبت به جامعه خود، کارهایی را انجام دهیم؛ الان جامعه در طراحی ساختارهای نظام، از طراحی فاکتورهای ریز و جزئی ساختارهای خود گرفته تا کلان آنها، مثل ساختارهای اقتصادی، حقوقی و ساختارهای اجتماعی ما، به برنامه‌ها و احکام اسلامی نیاز دارد؛ از این رو بایستی وارد تولید علم شد و دیگر به رهنمودهای کلی اکتفا نکرد؛ مثلاً اگر می گوییم حکومت باید عدالت را رعایت کند، به عنوان نمونه، چگونگی سیستم پرداخت حقوق را باید از احکام اسلامی استخراج کرد. این کار وظیفه کیست؟

بنابراین اگر حوزه مسئولیت خود را برای ایفای جامعة مخاطب خود در حلقة اول که جامعه شیعی است بشناسد، مجبور به تولید علم در سطوح بسیار عالی تر و در ابعاد متنوع تر خواهد شد؛ و اگر مسئولیت خود را برای تحکیم و همچنین ارتقاء وضعیت دینی در جامعه اسلامی به طور اعم -حلقة دوم -درک کند، سلسله برنامه ها و بخش های جدیدی را ایجاد خواهد نمود تا بتواند به ایفای این مسئولیت عمده اقدام کند.

و در نهایت، حوزه اگر خود را در مواجهه با جامعه جهانی، مسئول هدایت و نجات بشریت دید، دیگر صرفاً کرسی های نقد برای مکاتب الحادی تشکیل نمی دهد؛ همانطور که مقام معظم رهبری تأکید فرمودند، کرسی های نظریه پردازی و حتی انتقال این نظریات به جامعه جهانی را تشکیل خواهد داد.

این گسترده شدن و توسعه و تغییر پیدا کردن دایرة مسئولیت هاست که اقتضا می کند در حوزه، تحول به وجود آید. درست است که ساختار فعلی حوزه از ساختار قدیمی و قبلی خود که موجب انقلاب شد، بسیار پیشرفته تر است؛ ولی دیگر با همین ساختار هم، نمی شود این مسئولیت ها را پاسخ داد! فکر می کنم در اینجا به بیانات مقام معظم رهبری می رسیم که اگر بخواهیم ساختار جدیدی را تعریف کرده و برنامه های حوزه را متحول کنیم،

 باید آینده را نگاه کنیم و مقداری توسعه یافته تر، مخاطبان خود را ببینیم. باید مقداری مسئولیت های خود را عمیق تر زا حد ابتدایی آنها نگریست تا بتوان آن تحول مطلوب را ایجاد کرد.

ادامه دارد...

لینک های مرتبط را اینجا ببینید

آزادانديشي پيش‌نياز تحول

در آمدی بر جریان شناسی مدیریت تحول در حوزه

تحول و بالندگی حوزه های علمیه در چشم انداز مقام معظم رهبری(1)

تحول و بالندگی حوزه های علمیه در چشم انداز مقام معظم رهبری(2)


منبع:نشریه خشت اول                                 تنظیم:مجید نقدی گروه حوزه علمیه