تشویق شدن هم جنبه میخواهد
اشاره:
... و این گفتار از آنجا كه است که رفتار تشویق آمیز، یكى از شیوه هاى نیك در معاشرت و برخورد با دیگران است.ایـنـكـه هـركـس را چـگـونـه مـىتـوان بـر سـر شـوق آورد و از كـار شـایـسـتـه او تجلیل و تقدیر گرد، در شرایط مختلف و نسبت به افراد مختلف متفاوت است. یكى را با لفـظ مـحـبـت آمـیـز و كـلمـات تـحـسـیـن كـنـنـده مـىتـوان تـشـویـق كـرد یـكـى را بـا تـحـویـل گـرفـتـن و بـرخـورد احـتـرام آمـیـز، یـكـى را بـا پـول و جـایزه، یكى را با مطرح ساختن و نام آوردن. یكى با كتاب و هدیه هاى فرهنگى تـشـویـق مـى شود، یكى با لوازم مصرفى و خانگى، یكى هم با خوراك و اطعام.
در همین زمـیـنـه هـم مراعات تناسب میان نوع تشویق با فرد مورد تشویق، مهم است. به این خاطر آنـان كـه بـه مـنـاسـبـتـهـاى مـخـتلف به افراد، هدیه و جایزه مى دهند، یا مىخواهند افراد شایسته را مورد تشویق قرار دهند، به این ریزه كاریها باید توجه كنند
گـاهـى یـك لوح تقدیر و متن زیبا و آراسته شده و قاب شده، قیمت مادى چندانى هم ندارد، بـراى كـسى بسیار نفیس و ارزشمند و شوق انگیز تر از آن است كه مثلا صد هزار تومان پـول نـقـد به او داده شود. البته گاهى هم برعكس است، چون، لوح تقدیر براى كسى آب و نـان نـمـى شـود ولى وجـه نـقـد را مـىتـوانـد در پـرداخـت قرض و قسط یا تا مین نیازهاى زندگى به كار بندد.
حـتـى اگـر تـشویقهاى مادى و لوازم مصرفى باشد، باز این نكته كه به چه كسى، چه چـیـز هـدیـه شـود، مـهم است. طرف به تناسب شغل، سن، شرایط زندگى و ویژگیهاى شـخـصـى، گـاهـى از یـك پـتـو، یـا یـك ضـبـط صـوت، دوره تـرتـیـل قـرآن، آلبـوم عـكـس، لبـاس و كفش ورزشى، سفر عمره 9 و سوریه، اردوى تفریحى، كتاب، مدال و...خوشش مى آید و برایش ارزش دارد.
در مـورد كـتـاب هـم حتى نوع كتاب به تناسب مخاطب مورد تشویق باید گزینش شود. به بـعـضـى بـاید قرآن و صحیفه سجادیه هدیه داد، به بعضى رساله احكام، به بعضى اخـلاق و تربیت، به برخى كتاب طباخى و آشپزى، به بعضى كتابهاى علمى و فنى، بـه بعضى فرهنگ لغت، به بعضى دوره تفسیر تا به برخى كتاب قصه و رمان، به بعضى دیوان شعر، به بعضى مجموعه اى نفیس از نقاشى یا خط و...مى بینیم كه هركس از نـوعـى كـتـاب كه مورد علاقه یا نیاز او است، بیشتر لذت مى برد و آن هدیه، بیشتر براى او نقش تشویقى دارد.
حـضـرت عـلى (عـلیـه السـلام) در نـهج البلاغه نسبت به رفتار با فرماندهان نظامى و سـران سپاه و ارتش، به مالك اشتر توصیه مى كند كه آنان را براساس میزان مواسات و خدمت و تلاش، مورد احترام و تقدیر قرار بده و براى آنكه براى امر مبارزه با دشمن و جـهـاد، یـكـدل بـاشـنـد، زنـدگـى آنـان را تـامین كن و خواستههایشان را برآور.
آنگاه مىفرماید: و واصـل فـى حـسـن الثـنـاء علیهم و تعدید ما ابلى ذوو البلاء منهم، فان كثرة الذكر لحسن افعالهم تهز الشجاع و تحرض الناكل. 1 پـیـوسـتـه سـتـایـش نـیـك نـسـبت به آنان داشته باش و رنجها و بلاها و آزمونهاى آنان را بـرشـمار، چرا كه یاد كردن بسیار از كارهاى نیك آنان، شجاع را به شور و جنبش وا مى دارد و سست و بى حال را هم به
حركت مىكشاند.
امـام امـت رحمهالله از ایـن شـیـوه تـشـویـقـى چـه در آغـاز پـیـروزى انـقـلاب و چـه در طـول سـالهـاى دفـاع مـقـدس اسـتـفـاده مـى كـرد. در آغـاز انـقـلاب كـه عـده اى طـرح انحلال ارتش را مطرح مىكردند، امام از فداكاریها و همدلیهاى آنان با ملت ستایش كرد و آنـان را بـه صـحـنـه انقلاب كشید، و در سالهاى حماسه نیز، زبان و بیان و قلم تشویق آمـیـز حـضـرت امام (قدس سره) نسبت به رزمندگان و ارتش و سپاه، نقش عمده در حماسه آفرینى و خط شكنى و شهادت طلبى و پیروزیهاى ماندگار و پرافتخار داشت.
پـس نـوع تـشـویـق و تـقـدیـر از نـظـامـیـان، كـارمـنـدان، مـحصلان، كارگران، كوچكها، بزرگها، خانمهاى خانه دار، پزشكان و پرستاران و...باید فرقى كند و متناسب با خود آنـان بـاشـد و نشان دهنده ارج گذارى به كار خاص آنان باشد. تشویق به نحوى باید بـاشـد كـه تـشـویق شونده، احساس كند كه دیگران به ارزش كار او پى بردهاند و از كارى كه او كرده، خوشحال و سپاسگذارند.
البـتـه نباید تشویق، ایجاد غرور كند. ظرفیت افراد را هم باید نسبت به تشویق سنجیده شـود. گـاهـى بـچـهها بـه خاطر تشویق لوس و بى ادب و پر توقع مىشوند.گاهى بـزرگـتـرها به خاطر نداشتن ظرفیت لازم براى تقدیر، خود را مىبازند و متكبر و بىاعـتنا مىشوند یا از رشد و پویایى مىمانند. به این عوارض منفى هم باید توجه داشت.
بـه فـرمـوده حـضـرت امـیـر (عـلیـه السـلام ): كـم مـن مـغـرور بـحـسـن القول فیه. 2 چه بسا كسانى كه با سخن نیك دیگران در مورد آنان، مغرور مىشوند.
1- نهج البلاغه، نامه 53.
2- آموزش و پرورش براى فردا، آصفه آصفى، ص 88.
تنظیم: گروه دین و اندیشه - حسین عسگری