تبیان، دستیار زندگی
قرآن مجید كه دعوت به تفكر و نتیجه گیرى فكرى مى‏كند و تفكر را عبادت مى‏شمارد و اصول عقاید را جز با تفكر منطقى، صحیح نمى‏داند، به یك مطلب اساسى توجه كرده است و آن اینكه لغزشهاى فكرى بشر از كجا سرچشمه مى‏گیرد و ریشه اصلى خطاها و گمراهیها در كجاست؟اگر انسان ب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لغزشگاههاى اندیشه از نظر قرآن

فکر

قرآن مجید كه دعوت به تفكر و نتیجه گیرى فكرى مى‏كند و تفكر را عبادت مى‏شمارد و اصول عقاید را جز با تفكر منطقى، صحیح نمى‏داند، به یك مطلب اساسى توجه كرده است و آن اینكه لغزشهاى فكرى بشر از كجا سرچشمه مى‏گیرد و ریشه اصلى خطاها و گمراهیها در كجاست؟اگر انسان بخواهد درست بیندیشد كه دچار خطا و انحراف نگردد چه باید بكند؟ در قرآن مجید یك سلسله امور به عنوان موجبات و علل خطاها و گمراهیها یاد شده است كه ذیلا ذكر مى‏كنیم.

1. تكیه بر ظن و گمان بجاى علم و یقین

قرآن مى‏گوید: «اكثر مردم چنین‏اند كه اگر بخواهى پیرو آنها باشى تو را از راه حق گمراه مى‏كنند، براى اینكه تكیه‏شان بر ظن و گمان است(نه بر یقین)و تنها با حدس و تخمین كار مى‏كنند.» (1)

یكى دیگر از موجبات لغزش اندیشه، گرایش به شخصیتهاست. شخصیتهاى بزرگ تاریخى یا معاصر از نظر عظمتى كه در نفوس دارند بر روى فكر و اندیشه و تصمیم و اراده دیگران اثر مى‏گذارند و در حقیقت، هم فكر و هم اراده دیگران را تسخیر مى‏كنند.دیگران آنچنان مى‏اندیشند كه آنها مى‏اندیشند و آنچنان تصمیم مى‏گیرند كه آنها مى‏گیرند، دیگران در مقابل آنها استقلال فكر و اراده خود را از دست مى‏دهند.

قرآن كریم در آیات زیادى به شدت با پیروى از ظن و گمان مخالفت مى‏كند و مى‏گوید: مادامى كه به چیزى علم و یقین حاصل نكرده‏اى آن را دنبال مكن.امروز از نظر فلسفى مسلم شده است كه یكى از عوامل عمده خطاها و اشتباهات همین بوده است. «دكارت‏» هزار سال پس از قرآن اولین اصل منطقى خویش را این قرار داد و گفت: «هیچ چیز را حقیقت ندانم مگر اینكه بر من بدیهى باشد و در تصدیقات خود از شتابزدگى و سبق ذهن و تمایل بپرهیزم، و نپذیرم مگر آن را كه چنان روشن و متمایز باشد كه هیچ گونه شك و شبهه در آن نماند.» (3)

2-میلها و هواهاى نفسانى 

انسان اگر بخواهد صحیح قضاوت كند باید در مورد مطلبى كه مى‏اندیشد كاملا بى‏طرفى خود را حفظ كند، یعنى كوشش كند كه حقیقت‏خواه باشد و خویشتن را تسلیم دلیلها و مدارك نماید.درست مانند یك قاضى كه روى پرونده‏اى مطالعه مى‏كند، باید نسبت به طرفین دعوا بى‏طرف باشد.قاضى اگر تمایل شخصى به یك طرف داشته باشد به طور ناخود آگاه دلایلى كه براى آن طرف است نظرش را بیشتر جلب مى‏كند و دلایلى كه له طرف دیگر و علیه این طرف است‏خود به خود از نظرش كنار مى‏رود و همین موجب اشتباه قاضى مى‏گردد.

انسان در تفكرات خود اگر بى‏طرفى خود را نسبت به نفى یا اثبات مطلبى حفظ نكند و میل نفسانى‏اش به یك طرف باشد، خواه‏ناخواه و بدون آنكه خودش متوجه شود عقربه فكرش به جانب میل و خواهش نفسانى‏اش متمایل مى‏شود.این است كه قرآن هواى نفس را نیز مانند تكیه بر ظن و گمان یكى از عوامل لغزش مى‏شمارد. در سوره النجم مى‏فرماید:

ان یتبعون الا الظن و ما تهوى الانفس (4).

پیروى نمى‏كنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش مى‏كنند.

3-شتابزدگى 

هر قضاوت و اظهار نظرى مقدارى معین مدارك لازم دارد و تا مدارك به قدر كافى در یك مساله جمع نشود هر گونه اظهار نظر، شتابزدگى و موجب لغزش اندیشه است.

قرآن كریم مكرر به اندك بودن سرمایه علمى بشر و كافى نبودنش براى برخى قضاوتهاى بزرگ اشاره مى‏كند و اظهار جزم را دور از احتیاط تلقى مى‏نماید.مثلا مى‏فرماید: و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا (5) .

آن مقدار علم و اطلاعى كه به شما رسیده اندك است و براى قضاوت كافى نیست.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در قرآن بندگان خویش را با دو آیه اختصاص داد و تادیب فرمود: یكى اینكه تا به چیزى علم پیدا نكرده‏اند تصدیق نكنند (شتابزدگى در تصدیق)و دیگر اینكه تا به چیزى علم پیدا نكرده‏اند، تا به مرحله علم و یقین نرسیده‏اند، رد و نفى نكنند(شتابزدگى در انكار).خداوند در یك آیه فرمود: الم یؤخذ علیهم میثاق الكتاب ان لا یقولوا على الله الا الحق (6) .

قرآن كریم در آیات زیادى به شدت با پیروى از ظن و گمان مخالفت مى‏كند و مى‏گوید: مادامى كه به چیزى علم و یقین حاصل نكرده‏اى آن را دنبال مكن (2) .

امروز از نظر فلسفى مسلم شده است كه یكى از عوامل عمده خطاها و اشتباهات همین بوده است

آیا از آنها در كتاب(كتاب فطرت یا كتابهاى آسمانى)پیمان گرفته نشده كه جز آنچه حق است(حق بودنش محرز است)به خداوند نسبت ندهند؟ در آیه دیگر فرمود:

بل كذبوا بما لم یحیطوا بعلمه (7) .

انكار كردند و تكذیب كردند چیزى را كه به علم آن احاطه نداشتند (نمى‏شناختند).

قرآن كریم در آیات زیادى به شدت با پیروى از ظن و گمان مخالفت مى‏كند و مى‏گوید: مادامى كه به چیزى علم و یقین حاصل نكرده‏اى آن را دنبال مكن.امروز از نظر فلسفى مسلم شده است كه یكى از عوامل عمده خطاها و اشتباهات همین بوده است.

4-سنت‏گرایى و گذشته‏نگرى 

انسان به حكم طبع اولى خود هنگامى كه مى‏بیند یك فكر و عقیده خاص مورد قبول نسلهاى گذشته بوده است‏خود به خود بدون آنكه مجالى به اندیشه خود بدهد آن را مى‏پذیرد.قرآن یاد آورى مى‏كند كه پذیرفته‏ها و باورهاى گذشتگان را مادام كه با معیار عقل نسنجیده‏اید نپذیرید، در مقابل باورهاى گذشتگان استقلال فكرى داشته باشید.در سوره بقره آیه 170 مى‏گوید: و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آبائنا او لو كان آباؤهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون.

اگر به آنها گفته شود كه از آنچه خدا به وسیله وحى فرود آورده پیروى كنید، مى‏گویند: خیر، ما همان روشها و سنتها را پیروى مى‏كنیم كه پدران گذشته خود را بر آن یافته‏ایم.آیا اگر پدرانشان هیچ چیزى را فهم نمى‏كرده‏اند و راهى را نمى‏یافته‏اند باز هم از آنها پیروى مى‏كنند؟!

5-شخصیت گرایى 

یكى دیگر از موجبات لغزش اندیشه، گرایش به شخصیتهاست.شخصیتهاى بزرگ تاریخى یا معاصر از نظر عظمتى كه در نفوس دارند بر روى فكر و اندیشه و تصمیم و اراده دیگران اثر مى‏گذارند و در حقیقت، هم فكر و هم اراده دیگران را تسخیر مى‏كنند.دیگران آنچنان مى‏اندیشند كه آنها مى‏اندیشند و آنچنان تصمیم مى‏گیرند كه آنها مى‏گیرند، دیگران در مقابل آنها استقلال فكر و اراده خود را از دست مى‏دهند.

قرآن كریم ما را دعوت به استقلال فكرى مى‏كند و پیرویهاى كوركورانه از اكابر و شخصیتها را موجب شقاوت ابدى مى‏داند، لهذا از زبان مردمى كه از این راه گمراه مى‏شوند نقل مى‏كند كه در قیامت مى‏گویند: ربنا انا اطعنا سادتنا و كبرائنا فاضلونا السبیلا (8) پروردگارا!ما بزرگان و اكابر خویش را پیروى و اطاعت كردیم و در نتیجه ما را گمراه ساختند.

___________

1.و ان تطع اكثر من فى الارض یضلوك عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن.(انعام/116).

2.و لا تقف ما لیس لك به علم.(اسراء/36).

3. سیر حكمت در اروپا، جلد اول.

4.نجم/23.

5.اسراء/85.

6.اعراف/169.

7.یونس/39. 2.تفسیر المیزان[عربى]: ج 6/ص 319، ذیل آیه 169 سوره اعراف.

8.احزاب/67.

استاد مطهری، مجموعه آثار، جلد دوم، صفحه 64


تنظیم برای تبیان: شکوری