تبیان، دستیار زندگی
این نیاز، كه گروهی برای دفاع از دین تربیت شوند، اختصاص به دین اسلام ندارد. در ادیان آسمانی دیگر نیز، از جمله مسیحیت و یهودیت، علما و دانایان دینی وجود داشته و دارند كه به بیان و نشر حقایق دینی می پردازند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش روحانی در جامعه جیست؟
روحانیت برای انقلاب چه کرد؟(1)

اين نياز، كه گروهي براي دفاع از دين تربيت شوند، اختصاص به دين اسلام ندارد. در اديان آسماني ديگر نيز، از جمله مسيحيت و يهوديت، علما و دانايان ديني وجود داشته و دارند كه به بيان و نشر حقايق ديني مي پردازند.

دو مساله اساسي در باب روحانيان باید بررسي شود: نخست دليل نياز دين به روحانيت و دوم جايگاه اجتماعي روحانيت و چگونگي شكل گيري آن. بررسي اين دو مساله زمينه را براي روشنتر شدن نقش ايده آل و نقش بالفعل روحانيت فراهم مي سازد.

نياز دين به روحانيت

اين نياز، كه گروهي براي دفاع از دين تربيت شوند، اختصاص به دين اسلام ندارد. در اديان آسماني ديگر نيز، از جمله مسيحيت و يهوديت، علما و دانايان ديني وجود داشته و دارند كه به بيان و نشر حقايق ديني مي پردازند.

 شهيد مطهري رحمه الله وجود گروهي به عنوان عالم دين را در اسلام و ديگر اديان آسماني ضروري مي داند:

«هر دين و از جمله اسلام، خواه ناخواه، به يك فرقه و دسته و گروهي نيازمند است كه آنها علما و دانايان و متخصصان آن دين باشند. همه اديان دنيا يك فرقه و طبقه اي دارند كه آن را به نام هاي مختلف مي خوانند. اينها را يك وقتي "كهنه" مي گفتند، مسيحيان "كشيش" مي گويند، كه در قرآن "قسيس" معرب آن است، يهودي ها در عصر قرآن علماي خود را "احبار" مي گفتند. آيا اسلام وجود صنفي را كه آنها عالم دين باشند پذيرفته است؟... بله، البته پذيرفته است. دين كارشناس مي خواهد. اگر ديني عالم ديني نداشته باشد، جاهل ها چيزي از آن دين باقي نمي گذارند. خصوصا در اسلام، از آن جهت كه دين خاتم است، علما و دانشمندان ركن بزرگي به شمار مي روند. بسياري از وظايف انبيا را در اين عصر علما بايد انجام دهند.»

در جایی دیگر شهيد مطهري رحمه الله در اين زمينه مي فرمايد:

«با تغييراتي كه در وضع زندگي مردم نسبت به صدر اسلام پيدا شده و با توسعه روزافزون علوم و احتياجات، ضرورت دارد كه گروهي همه عمر ممحض باشند براي تحصيل و اداره شؤون ديني مردم. در صدر اسلام احتياج اين قدر نبوده، عقده ها، شبهه ها و همچنين معاندين و دشمنان اسلام اين قدر نبوده اند. حتما ضرورت دارد هميشه گروهي ممحض براي دفاع از اسلام و جوابگوي به احتياجات ديني مردم بوده باشند

ضرورت پاسداري از دين، كه براي همه اديان آسماني مطرح مي باشد، ضرورتي عقلي است; زيرا هر شي ء ناب و ارزشمند هميشه دشمناني دارد كه در كمين آن هستند. بنابراين، پاسداري و پاسباني از دين ضروري است.

«براي اينكه جامعه در مسير خود، جهت صحيحي داشته باشد، دچار انحراف نشود، ضرورت دارد كه همواره كارشناسان ديني و مذهبي در جامعه وجود داشته باشند تا بتوانند مسير جامعه را تصحيح كنند و معارف صحيح را در دسترس اجتماع قرار دهند و مردم را از نعمت هاي عظيم معنوي، تحفه اي كه خداي متعال به وسيله انبيا در دسترس بشر قرار داده است، بهره مند كند.»

البته، تذكار اين نكته ضروري است كه فهم دين در حد اجتهاد تنها يكي از وظايف مهم روحانيت مي باشد. در جامعه ديني، بويژه در عصر حاضر، علاوه بر كسب مدارج عالي در حد اجتهاد، كه ضرورتي قطعي در همه تاريخ اسلام بوده و هست، برعهده گرفتن امر قضا، تدوين اقتصاداسلامي، تنظيم روابط با ديگر كشورهاي اسلامي بر اساس اصول اسلامي و... و نيز مطالعه مستمر، تحقيق و تفكر در علوم ديني و علوم مرتبط با دين، همزمان و پا به پاي نيازهاي جامعه و كشف گره هاي كور مشكلات جوامع معاصر و ارائه راه حل هاي آن براساس دستورات ديني از وظايف قطعي و ضروري روحانيت مي باشد.

چگونگي شكل گيري پايگاه و منزلت اجتماعي روحانیت 

ارزش ها در جوامع گوناگون متفاوت هستند و به دو نوع مادي و غير مادي تقسيم مي شوند.  ارزش هاي غير مادي و فضايل اخلاقي و ارزش هاي انساني است كه موجب كسب منزلت اجتماعي افراد مي شود. نمادهايي همچون نوع لباس، تحصيلات و مانند آن از جمله زمينه هاي شكل گيري پيدايش احترام و منزلت اجتماعي افراد در جامعه است. تحصيل علم و دانش و بهره مندي از علوم گوناگون در جوامع، نوعي ارزش غير مادي محسوب مي شود. هر قدر ميزان بهره مندي كسي از علم و دانش بيشتر باشد، احترام و منزلت اجتماعي اش بيشتر خواهد بود. اين امر، بويژه زماني كه فرد دانش و علمي را كه مي آموزد منتسب به علوم ديني و ارزش هاي ديني باشد، نوعي تقدس به خود مي گيرد و از اعتبار اجتماعي بيشتري برخوردار مي شود. لذا، روحانيان به دليل برخورداري از كسب علم و دانش، بويژه علوم ديني، داراي منزلت اجتماعي اند و از اين طريق، منزلت اجتماعي صنف روحانيت و پايگاه اجتماعي و اعتبار آنان در ميان افراد جامعه شكل مي گيرد.

بنابراين، به نظر مي رسد تنها ملاك و معيار عامي كه پايگاه اجتماعي روحانيت به وسيله آن شكل مي گيرد اولا، ميزان بهره مندي از ارزش هاي اخلاقي، انساني و پاي بندي به ارزش هاي ديني وثانيا، برخورداري از علم و دانش و بهره مندي از علوم، بويژه علوم ديني، است كه منزلت اجتماعي روحانيت را شكل مي دهد.

روحاني كيست؟ وظيفه اش چيست؟

دل مشغولي و دغدغه خاطر بسياري از انديشمندان مسلمان، كه تاكنون در خصوص روحانيت نظري ارائه و قلمي زده اند، اين بوده كه جايگاه واقعي روحانيت را ترسيم نمايند و ويژگي ها و اوصاف و وظايف آنان را برشمارند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به دليل تغيير و تحول در ارزش هاي موجود در جامعه و جاي گزيني ارزش هاي نوين به جاي آن و اداره نظام سياسي جامعه بر اساس ارزش ها و هنجارهاي ديني، وظايف بس مهم و خطيري متوجه روحانيت گرديد، به گونه اي كه اين وظايف، وظايف قبلي و پيش از انقلاب اسلامي آنان را تحت الشعاع قرار داد.

اجمالا، وظايفي كه از گذشته بر عهده روحانيت بوده و نيز مجموعه وظايف جديدي كه پس از انقلاب اسلامي، به بركت آن بر دوش روحانيت گذاشته شده دو دسته اند: برخي از وظايف روحانيت به گونه اي است كه اختصاص به آنان ندارد و از عهده غير روحاني نيز بر مي آيد، ولي از آنجا كه مردم در اين مسائل غالبا به روحاني مراجعه مي كنند، اين وظايف به ظاهر، از وظايف روحانيان محسوب مي شود. برخي ديگر وظايفي است كه منحصرا بر عهده روحاني و نظام روحانيت گذاشته شده است.

براساس مباني ديني و اصول مسلم پذيرفته شده در اين زمينه، اسلام بخشي از وظايف انبياي غير مشرع را در دوران غيبت كبري بر عهده علماي دين گذاشته است. استنباط احكام شرعي و حفظ كتاب، سنت و مواريث انبيا بر عهده علماي دين و روحانيت است. اين امر در پرتو شناخت صحيح و درست روحانيان از اسلام و دريافت آن از منابع اصيل و سرچشمه زلال كتاب و سنت و عقل و ارائه و نشر آن در جامعه صورت مي گيرد.

از آنجا كه در جامعه پس از انقلاب، حاكميت ازآن اسلام مي باشد، وظايف روحانيت دو چندان شده است: تبيين مسائل حكومتي، چگونگي اداره جامعه توسط ولي فقيه، تبيين فقه حكومتي، نظام ارزشي، نظام قضايي، اقتصاد اسلامي و مانند آن از جمله وظايف خطير روحانيت در عصرحاضراست كه تنهااز عهده آنان برمي آيد. 

آنچه اسلام از روحانيت انتظار دارد فهم درست دين و بيان آن براي عموم مردم و انتقال دين و ارزش هاي ديني به نسل هاي آتي است. به تعبير شهيد مطهري رحمه الله، در درجه اول، اسلام از عالم ديني، علم، تفقه، بصيرت و دانش مي خواهد. «اسلام از عالم ديني تقوا مي خواهد، آن هم نه تقوا در حد يك عدالت معمولي، بلكه بيش از حد يك عدالت معمولي.»


منبع:حوزه نت                                                         تنظیم:مجید نقدی گروه حوزه علمیه