تبیان، دستیار زندگی
جوانان و زمینه های مشارکت در امنیت انسان چیزی جز همان کودک رشد یافته نیست ، و کودک امانتی است که به پدر و مادر سپرده شده است. قلب او پاک ، ساده و بی پیرایه است. آن چنان که پذیرای هر نقشی و رو کننده به هر سو است. از این رو، ا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پلیس خود باشید!

جوانان و زمینه های مشارکت در امنیت

انسان چیزی جز همان کودک  رشد یافته نیست ، و کودک امانتی است که به پدر و مادر سپرده شده است. قلب او پاک ، ساده و بی پیرایه است. آن چنان که پذیرای هر نقشی و رو کننده به هر سو است. از این رو، اگر به سمت کارهای خیر و نیکو رود و نیکبختی هر دو جهان را به کف آرد، پدر و مادر و همه مربیان وی در این پاداش سهیم اند و اگر همانند چهارپایان رها شود و به بدی ها رو کند و به هلاکت افتد، آنها نیز در این فرجام زشت با وی شریک اند.

الگوها و اسوه ها

روش نشان دادن الگوها در قالب داستان، روش عبرت آموزی از سرگذشت زندگی دیگران است که می توان با بررسی و جستجو در نمونه ها، پاره ای از اصول تعلیم و تربیت کودکان  را در قالبی جذاب و دلنشین ارائه کرد. به گونه ای که موضوعات ، برخاسته از متن زندگی واقعی انسان های گذشته و حال باشد و پیام آن تربیت و پرورش باشد که پویندگان راه زندگی به ویژه جوانان  با بررسی و شناخت آن، راه را از چاه باز شناسند و والدین از فرزندان خویش غافل نباشند. این روش ها از جمله راهکارهای کاربردی است که می توان با استفاده از آنها، جوانان را در پرتو تعلیم و تربیت با الگوهای مناسب هدایت کرد و در واقع هر جوان، پلیس خویش شود.

فرهنگ صحیح خود کنترلی را می توان در قالب داستان و تمثیل های آموزنده به وجود آورد. ایجاد این فرهنگ، به خودی خود انجام نمی شود ؛ بلکه در سایه آموزش های گام به گام از خانواده و مدرسه آغاز می شود و با رسانه های عمومی، به ویژه تلویزیون ادامه پیدا می کند.

صدا و سیما که جمعی ترین رسانه ارتباطی کشور است، بایستی با همکاری نیروی انتظامی در راستای ایجاد فرهنگ پلیس جوان به آموزش های سمعی و بصری در قالب داستان، فیلم، قصه و تمثیل ، بیش از پیش بپردازد.

اضطراب و امنیت اجتماعی

اضطراب  احساسی عمومی است و ممکن است علل بسیاری داشته باشد مانند: مشکلات حل نشده و باقیمانده از گذشته، نیازهای عاطفی برآورده نشده ، به زبان نیاوردن خشم ناشی از احساس گناه شدید که شخص گناهکار آن را در درون خود خفه کرده و یا حتی اصلاً متوجه نشده که این کار را کرده است. اضطراب ممکن است در دوران نوجوانی به او دست دهد. یعنی هنگامی که نوجوان به طور ناگهانی با امیال جنسی رو به رو شده و تلاش می کند حالت قابل قبولی برای آن پیدا کند و یا زمانی که برای به دست آوردن شأن و مقام اجتماعی، عشق و محبت و یا مستقل شدن از پدر و مادر تلاش می کند. در بیشتر موارد، مسائل حل نشده مربوط به گذشته، به همراه مشکلات جاری در برخورد با دیگران، شخص را مضطرب می کند. اضطراب بیش یا کم، ظرفیت جوان را برای عمل مؤثر کاهش می دهد و آسایش او را در برخورد با دیگران از میان می برد. او معمولاً نمی تواند علت اضطراب خود را تشخیص دهد و قدم های مناسبی برای رهایی از آن بردارد. ضمن این که اضطراب شدید می تواند دیدگاه های جوان را در مورد گذشته، مختل کرده و در قضاوت های او اخلال ایجاد کند.

"امنیت" نقطه مقابل "اضطراب"

"امنیت" از راحت بودن و پیش گرفتن رفتاری بر مبنای برخوردهای بدون ناراحتی تشکیل شده است. امنیت روانی از آغوش پر مهر و محبت مادر، دوستی و تفاهمی که یک پدر به دختر یا پسر خود نشان می دهد و آمیخته ای از مجوزها و محدودیت هایی که والدین با قضاوت صحیح در مورد جوان خود اعمال می کنند، حاصل می شود. شخصی که اضطراب ندارد، می تواند در مورد بیشتر مشکلات مربوط به برخوردهای خود با دیگران صحبت کرده و آنها را حل و با مردم، روابطی گرم و محکم برقرار کند. او راهی برای مقابله با خواسته های ناگهانی و تضادهای درونی که در درون او به وجود می آید، پیدا می کند. گاهی این روش ها را "عملیات امنیت" می نامند.

اضطراب و امنیت با هم نسبت عکس دارند. آنها دو طرف یک الاکلنگ هستند. وقتی یکی بالا می رود ، دیگری پایین می آید. در هر حال هیچ کس به طول کامل از امنیت روانی بهره مند نیست و بهترین آدم ها هم ، گاهی دچار اضطراب می شوند. این الاکلنگ به ندرت ممکن است از حرکت باز ایستد و دایماً به دلیل روابط سالم و ناسالم فرد با دیگران، بالا و پایین می رود. هدف نهایی در بیشتر برخوردها با دیگران، کنترل اضطراب  و حفظ امنیت روانی است.

در جامعه ما به نیاز نوجوان یا جوان در نحوه ارتباط برقرار کردن با دیگران کمتر از نیازهای جسمانی او توجه می شود. به عنوان مثال "تنهایی" رایج تر از "گرسنگی" است. نیازهای مرتبط با دیگران شامل عشق، احترام، شأن اجتماعی، محدودیت های منطقی در مورد رفتارهای غیرقابل قبول و آزادی در عبور راحت و موفقیت آمیز از مراحل پی در پی کودکی و نوجوانی و رسیدن به سنین جوانی است. حال از این منظر در می یابیمزمانی یک جوان می تواند پلیس شهر خود باشد که توانسته باشد در محیط گرم خانواده با آموزش های صحیح رفتار اجتماعی رشد کرده و احساس آرامش و امنیت روانی خوبی داشته باشد و در نگرش جمعی، خود را در امور اجتماعی ، شریک و مسئول بداند. استفاده هر چه بهتر از اصول روان شناسی در برخورد با جوانان جامعه، در آماده کردن هر چه بهتر و بیشتر آنها با پلیس مؤثر خواهد شد. امروزه اول لازم است پلیس در قلب جامعه جای خوبی باز کند، سپس علاقه به پلیس شدن در جوان پدید می آید و ارزش و شرافت شغل پلیس در جامعه مشخص می شود. ایجاد پلیس محله و امکان رشد جوانان با استعداد، خود یکی از راه های ترویج فرهنگ دوستی با پلیس است. پیشگیری پیش از درمان، همیشه یک اصل قابل قبول بوده که نیروی انتظامی، بیش از پیش بایستی به آن بپردازد. رعایت قوانین و مقررات و احترام به حقوق اجتماعی در جامعه، نشانگر وجود پلیس های جوان بدون یونیفورم است که این امر نشان دهنده رشد بالای فرهنگ جامعه است. و اما ...

مهمترین روش های تربیتی

تربیت  وسیله ای برای پرورش عضوی مفید و مؤثر برای جامعه خود و جامعه انسانی است. ایجاد روح خیرخواهی برای جمع، سازش به هنگام ضرورت، آشنایی به وضع خود و جامعه، همدردی، تعاون و تفاهم از راه تربیت امکان پذیر است. تربیت، آدمی را از وظایفی که در برابر جامعه خود دارد و نیز حقوقی که او بر گردن اجتماع دارد، آگاه می کند. پیشرفت های اجتماعی و تغییرات و تحولات اجتماعی در جوانان از راه تربیت امکان پذیر می شود.

نظر به این که دامنه تربیت انسان بسیار گسترده است، هیچ گاه نمی توان تربیت جوان را در چارچوب و روش های معدودی محصور و خلاصه کرد؛ با این حال بنا بر ضرورت آشنایی با روش های تربیتی، به برخی از مهمترین آنها به اختصار اشاره می کنیم:

الف) روش الگویی

مردم از راه چشم بیش از گوش ، امور را فرا می گیرند. آنچه در برابر دیدگان انسان قرار می گیرد، اثر بخش تر و آموزنده تر از حقایقی است که به گوش می رسد و یا خوانده می شود. تعلیم عملی، نافع تر از تعلیم لسانی است. ارشاد و راهنمایی با گفتار، صرفاً ارائه طریق می کند، ولی عمل و الگوی بی زبان ، انسان را در مسیر هدف قرار می دهد.

ب) روش موعظه و نصیحت

موعظه کلامی است که به دل، نرمی و رقت می دهد، قساوت را از دل می برد، خشم و غضب و شهوت را فرو می نشاند، هواهای نفسانی را تسکین و به دل صفا و جلا می دهد. هیچ کس نیست که از موعظه و نصیحت بی نیاز باشد؛ البته واعظ و کسی که نصیحت می کند، باید خود به گفته هایش عامل باشد تا وعظ او تأثیرگذار باشد و گرنه نصحیت هیچ اثری نخواهد گذاشت.

ج) روش تشویق – پاداش

یکی از وسایل و روش های بسیار مؤثر در تربیت تشویق، تحسین ، تعریف و تمجید از کارهای خوب انسان است که در روح آدمی اثر می گذارد و او را به انجام کار نیک ، ترغیب می نماید. بیان توانایی ها، استعدادها و کارهای برجسته افراد، حتی تحسین تغییرات مطلوبی که پدید می آید و شناخت مواردی که در یک شخص ، ممتاز است و معرفی آن، می تواند موجبات تشویق را فراهم آورد.

د) روش تنبیه – مجازات

اگر انسان از صفات حمیده اخلاقی و انسانی و فضایل اخلاقی بی بهره شود، مقام و مرتبه اش تنزل می یابد. هنگامی که فردی در چنین مسیری قرار گرفت، باید به منظور هشدار و آگاهی او و جلوگیری از تکرار آن ، از عامل تنبیه، تهدید و مجازات استفاده کرد؛ البته استفاده از این عامل، زمانی است که سایر عوامل تربیتی از تأثیر و کارآیی – در مورد فرد – نارسا و عاجز باشد.

منبع : روزنامه همشهری

لینک ها

ضرورت انتخاب دوست

شایسته ترین دوستی ها

نوجوانان سعی کنید خودتان باشید

ویژگی های دوران نوجوانی

چرا جوان ها یکباره گوشه گیر می شوند

تضعیف ارزش های معنوی ، تقویت زمینه بزهکاری است

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.