تبیان، دستیار زندگی
پوشیدن پیراهن شماره هشت پرسپولیس، همان پیراهنی كه روزی بر تن بزرگانی چون حسین كلانی و ناصر محمد‌خانی بود، جرات خاصی می‌خواست .........
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسطوره به جنگ با مرگ خاموش

محرمی و پیروانی

پوشیدن پیراهن شماره هشت پرسپولیس، همان پیراهنی كه روزی بر تن بزرگانی چون حسین كلانی و ناصر محمد‌خانی بود، جرات خاصی می‌خواست. آن روزها حكایت پیراهن و شماره آن مثل امروز نبود. آن هم پیراهن تیمی مثل پرسپولیس، تیمی كه هر هفته ده‌ها هزار تماشاگر مشتاق را به آزادی می‌كشاند. آن هم تماشاگرانی كه هر شكست تیم برایشان به معنای یك هفته غم، گریه و اندوه دل بود!

آن تماشاگران غیرتی، بازیكنانی سوپر‌استار هم می‌طلبیدند، مردانی كه سر جلوی توپ می‌گذاشتند و مجتبی هم یكی از آنان بود. جوانكی كه روزی برای پوشیدن شماره هشت جرات و جسارتی عجیب به خرج داده بود، با این پیراهن چنان درخشید كه بعد از آن سلطان قرمزها وقتی كه می‌خواست غیرت بازیكنی را مثال بزند، پای محرمی را وسط می‌كشید!

مجتبی از همان روزها شر و شوری دیگرگونه داشت. شر و شورهایی كه او را در نزد تماشاگران محبوب‌تر می‌كرد، اما با‌تجربه‌ترها، همان‌هایی كه در خشت خام همان چیزی را می‌بینند كه جوان‌ترها در آینه، از همان روزها مجتبی را از خلاف منع می‌كردند اما به قول تركمن‌ها، «جوان بدون اشتباه نمی‌شود، آتش بدون دود!» همین اتفاق‌های گهگاهی بود كه باعث شد سال‌ها بعد وقتی در شهر «چو» افتاد كه مجتبی نازنین هم گرفتار دیو افیون شده، كمتر كسی تعجب كند!

محرمی ، کریمی

اما قهرمان‌ها، داستانی متفاوت با سایر مردم در سرنوشت خود می‌بینند. قهرمان‌ها می‌جنگند، ضربه می‌زنند، گاهی می‌برند و گاهی هم شكست می‌خورند. گاهی اوج می‌گیرند و گاهی هم بر زمین می‌خورند، درست مثل همه ما! با این تفاوت كه هیچ قهرمانی، بعداز زمین خوردن، روی زمین باقی نمی‌ماند! هرچقدر هم كه حریف قدر باشد، پشت قهرمان خم می‌شود، اما كمرش نمی‌شكند و تا انتهای مبارزه، مردانه ادامه می‌دهد...!

به نقل از گل، حكایت مجتبی محرمی هم مثل همه قهرمان‌های واقعی دیگر دنیا بود. آن زمان كه رفقای ناباب، از لوطی‌گری «مجی» استفاده كرده و پای او را به كنار بساط بازكردند، نمی‌دانستند كه مجی با اكثریت اسیری كه تا ابد در بند دیو می‌مانند، تفاوت دارد!

مجی به جنگ دیو رفت. برخلاف همه آنهایی كه بعد از اولین باری كه دیو زمین‌شان زد، زمین خوردن را و بر زمین ماندن را «انتخاب» كردند و تصمیم گرفتند تا پایان عمر، ‌مرده‌ای باشند با چشمان باز! مجتبی هم زمین خورد. بارها زمین خورد اما به زمین خوردن عادت نكرد و حالا...

این روز ها اتاق شماره 505 بیمارستان پارسیان محل اجتماع فوتبالی هاست تا به اسطوره فوتبال کشورمان کمک کنند تا بار دیگر به زندگی سر سبزش بازگردد. علی پروین ، علی کریمی ، ناصر حجازی ، حشمت مهاجرانی ، حمید استیلی ، افشین پیروانی و ....... این روزها تلاش زیادی برای بازگشت یاغی فراموش شده فوتبال انجام می دهند.

مجتبی محرمی

حالا مجی در نبردی دیگر است با اهریمنی كه پشت جوانان زیادی از این مرز و بوم را به خاك كشانده! اما حكایت مجتبی متفاوت است. حالا چشم همه ما درست مثل همان روزهایی كه چشم همه فوتبالدوستان ایرانی به ساق‌های مردانه‌اش دوخته می‌شد، به سرنوشت او در این نبرد دوخته شده. با این تفاوت كه ایمان داریم مجی این‌بار پیروز می‌شود! او اسطوره كودكی‌های ماست او می‌تواند... باید بتواند! می‌فهمی؟ باید بتواند... اگر او نتواند، پس چه كسی می‌تواند؟! باید بتواند!

تبیان: بخش ورزشی تبیان نیز از شما دوستان، قرمزها ، آبی ها ، فوتبالی ها و تمامی ورزش دوستان تقاضا داریم یک بار هم که شده برای اسطوره فوتبال کشورمان بستر را فراهم کنیم، برای او دعا کنید تا دوباره به فوتبال برگردد، مگر ما چه چیزی کمتر از مردم آرژانتین داریم که برای بازگشت اسطوره های ورزش کشورشان( مارادونا) دست به هر کاری می زنند؟

تنظیم برای تبیان: رضا سیگاری