تبیان، دستیار زندگی
یكی از اهالی مكه، روزی با شمشیر آخته به قصد كشتن پیغمبر خدا(ص) از خانه بیرون آمد و جمعی از بستگانش در خانه‌ای در «صفا» اجتماع كرده بودند كه نزدیك به چهل تن زن و مرد بودند. در میان راه، «نعیم» پسر «عبدالله» با او برخورد كرد و از مقصدش پرسید و او را از خاند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مغناطیس قرآن

ذکر

از همان لحظه نخستین، قرآن، عرب را شگفت زده كرد؛ چه دین باوران و چه منكران دین را. بر همین اساس است كه در آغاز اسلام كه رسول خدا(ص) هیچ شكوهِ ظاهری و قدرتی نداشت، یكی از عوامل گرایش افراد به اسلام -افزون بر محتوای ژرف قرآن كریم- افسونِ موسیقایی و اعجاز آن در ساختار واژگانی و جمله‌هایش بود. از میان نمونه‌های فراوان در این زمینه، دو نمونه را می‌آوریم:

1. «ابن هشام» یكی از تاریخ نگاران بزرگ اسلامی، در كتاب مشهور خود -سیرة ابن هشام- مسلمان شدن یكی از یاران پیامبر(ص) را از زبان خودش، چنین نقل می‌كند:

«نخست دشمن اسلام و مردی می‌گسار و در روزگار جاهلیت دلباخته شراب بودم. مجلسی داشتیم كه بزرگان قریش در آن گِرد می‌آمدند. روزی از خانه بیرون آمدم و در پی همدمان خود می‌گشتم؛ كسی از آنها را نیافتم. با خودم گفتم كاش به خانه فلان می فروش می‌رفتم! بدانجا شدم و او را نیافتم. گفتم كاش به كعبه می‌رفتم و بر گرد آن هفت یا هفتاد بار طواف می‌كردم! پس به آهنگ طواف به مسجدالحرام درآمدم و به ناگاه فرستاده خدا را به نماز ایستاده دیدم و چون وی به نماز می‌ایستاد، رو به بیت‌المقدس می‌كرد و خانه كعبه را میان خود و شام قرار می‌داد و میان دو ركن (حجرالاسود و یمانی) قرار می‌گرفت. چون او را دیدم با خود گفتم، كاش می‌شد تا امشب به گوش باشم تا سخن محمد(ص) را بشنوم، ولی در دلم گذشت كه اگر به او نزدیك شوم، شاید مایة ترس او گردد. پس، از جانب حجرالاسود درآمدم و خود را در زیر پوشش كعبه پنهان كردم؛ به گونه‌ای كه میان من و او حایلی جز پوشش خانه كعبه نبود. چون به قرآن گوش فرا دادم، دلم نرم شد و گریستم و اسلام در دلم راه یافت.»

2. در روایتی دیگر آمده است:

«یكی از اهالی مكه، روزی با شمشیر آخته به قصد كشتن پیغمبر خدا(ص) از خانه بیرون آمد و جمعی از بستگانش در خانه‌ای در «صفا» اجتماع كرده بودند كه نزدیك به چهل تن زن و مرد بودند. در میان راه، «نعیم» پسر «عبدالله» با او برخورد كرد و از مقصدش پرسید و او را از خاندان «عبد مناف» بر حذر داشت و او را وارد كرد تا به خانه بعضی از بستگان خودش برود كه چگونه دین خود را ترك كرده‌اند و مسلمان شده‌اند.

پس او به سوی خانه آنان رهسپار شد و در آنجا آوای قرآن خواندن «خَبّاب» را شنید. و آنگاه صحیفه‌ای را كه قرآن (سوره طه) در آن نوشته شده بود، گرفت و چون سرآغاز آن را خواند گفت: این چه سخن زیبا و گرانبهایی است! سپس به جانب پیامبر رفت و اسلام آورد.»

تردیدی نیست كه عوامل روانی دیگری نیز ممكن است در اسلام آوردن كفار مكه مؤثر بوده باشد؛ اما بی‌تردید، تأثیر شگفت قرآن، در تسریع اسلام آوردن آنها بسیار بود.

نوشته‌ی: حسین سیّدی


تنظیم برای تبیان: شکوری