تبیان، دستیار زندگی
در قرآن مجید دربارة شخصیت‌ انسان آیه‌ای سنگین‌تر و پروزن‌تر از آیه: مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ (نساء:80) هست؟ کسی که در همة امور زندگی‌اش از پیغمبر من اطاعت کند، از من اطاعت کرده است. آیا از این آیه، آیه سنگین‌تری هم هست. این وزن شخصیتی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سنگین ترین آیه قرآن

پیامبر

اگر در دانمارک، هلند و مراکز دیگر وجود افرادی که به پیمغبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم توهین می‌کنند، به نجاست‌های معنوی نجس نبود، این چنین به آن حضرت توهین نمی‌کردند. برای این که عظمت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را بدانید، من فقط یک آیه را می‌‌خوانم. قرآن درست گفته است كه اگر این آیات را بر کوه نازل می‌کردیم، تحمّل آن را نداشت: لَوْ أَنزَلْنَا هذَا الْقُرْآنَ عَلَى‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ  (حشر:21)

در قرآن مجید دربارة شخصیت‌ انسان آیه‌ای سنگین‌تر و پروزن‌تر از آیه:  مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ (نساء:80) هست؟ کسی که در همة امور زندگی‌اش از پیغمبر من اطاعت کند، از من اطاعت کرده است. آیا از این آیه، آیه سنگین‌تری هم هست. این وزن شخصیتی پیغمبر است:  مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ، و این وزن، وزن خیلی بزرگی هست؟

با پیغمبر توحید واقعی پخش شد؛ با پیغمبر دیانت واقعی شناسانده شد؛ با پیغمبر هست كه مردم به عمق حقایق راه پیدا کردند.

پیامبر فرمود: در قیامت به اولین کسی که خدا اجازه می‌دهد كه سخن بگوید، من هستم. من از جایم بلند می‌شوم و اولین سخنی كه می‌گویم نه با همة مردم هست و نه با امتم؛ بلكه تنها با خداست. اولین سخنم چنین هست. من به اجازة پروردگار، با او سخن می‌گویم، در حالی كه با یک دستم قرآن مجید را بلند می‌کنم و با یک دستم دست علی، زهرا، حسن و حسین علیهم السلام را

در این سخنرانی برای من چندان فرصتی نیست تا ثابت كنم که تمدن فعلی جهان، در تمام رشته‌های علمی و عملی‌اش، مدیون وجود محمد بن ‌عبدالله صلّی الله علیه و آله و سلّم است، حتی با سخنان خود دانشمندان اروپا. ای کتمان‌کنندة حقیقت که كتمانش از گناهان کبیره بوده و باعث عذاب قیامت است؛ چون حقیقت برای شما روشن است و منكر آن هستید؛ آن را می‌دانید و پنهان می‌کنید؛ شما اهالی بخشی از مردم اروپا، قبل از پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در منطقة آتن، محلّ نشو و نمای فلسفه، دختر كه شوهر می‌دادید، اگر او در زایمان خود دختر می‌زایید، او را در دادگاه محکوم به جریمه می‌کردید، و اگر در سال دوم ازدواجش، آن زن باز دختر می‌زایید، دو برابر از او جریمه می‌گرفتید، و در سال سوم اگر چنین می‌شد، او را در میدان شهر اعدام می‌کردید.

شما اروپایی‌ها! شما رومیان! همان ایتالیایی‌های امروز، قبل از بعثت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم ، اگر زن درخانه مورد غضب شوهر قرار می‌گرفت، به کمک بچه‌ها آن زن را در دیگ روغن زیتون داغ می‌سوزاندید تا آب بشود. شما آلمانی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها! ششصد سال پیش، هنوز نه شما دستشویی داشتید، و نه حمام. کتاب‌های ما كه به آن طرف آمد، شما را آدم کرد. دولت‌های این طرف را با فتنه و با ترساندن غلام خودتان کردید و ما را از حرکت به وسیلة دولت‌های‌مان بازداشتید.

شما وکیلتان در سخنرانی‌اش در مجلس عوام انگلستان، گفته است، اگر خدا، در مقابل جنایاتی که ما کردیم، هر چقدر كه عذاب دارد، بر سر ما انگلیسی‌ها فرو بریزد، باز هم کم است. این اسرائیل فرزند انگلیس و زاییده‌شدة آن است.

حتی ما ایرانی‌ها! قبل از بعثت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم ، مقدس‌ترین عنصر عالم پیش شما، آتش بود.

هنوز منقل آتش آتش‌پرست‌های استان یزد، بالای هزار سال روشن نگه داشته شده است.

شما می‌دانید پیغمبر چه حقی بر شما دارد؟ به گفتة قرآن:  مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وزن معنوی پیغمبر است. شما ایرانی‌ها! آ‌ن‌هایی که تعصّب به ایران دارند! آ‌ن‌هایی که تعصّب به فرهنگ ایرانی دارند!

در شاهنامة فردوسی قصه‌ای دارد كه مربوط است به آن زمانی كه هنوز پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مبعوث به رسالت نشده بود. این افراد باید بروند شاهنامه را بخرند. من خودم قسمتی از شاهنامه را خوانده‌ام. این قصه چنین است: انوشیروان با روم شرقی جنگ داشت و بودجه کم آورد. همین آدمی که به دروغ می‌گویند كه عادل بود. کدام عدل؟مگر قرآن مجید نمی‌گوید: لاَتُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان:13).

چطور ما با شرکش او را عادل هم بدانیم؟ مگر چنین چیزی امكان دارد؟ قبل از طلوع آفتاب رسالت، دولت ایران با روم شرقی درگیر جنگ شد. بینابین جنگ، دولت بودجه کم آورد. انوشیروان به نخست وزیرش گفت، چکار کنیم؟ وزیر گفت، خزانه خالی است. انوشیروان گفت، به شکست هم که نمی‌شود تن داد. فردوسی دارد این قصه را می‌گوید؛ یعنی سه قرن بعد از انوشیروان؛ یعنی کتاب شاهنامه، نزدیک به زمان انوشیروان سروده شد. فردوسی می‌گوید، در چنین زمانی پینه‌دوزی پیش نخست‌وزیر انوشیروان آمد و گفت، من حاضرم کمبود بودجة جنگ را بدهم. نكتة مهم این جاست، پنیه‌دوز گفت، حاضرم کمبود بودجة جنگ را تأمین كنم، البته، در برابر این كه انوشیروان اجازه دهد بچة من به مدرسه برود و درس بخواند. انوشیروان پشنهاد پنیه‌دوز را رد كرد و گفت، در ایران تنها فرزندان چهار طایفه حقّ درس خواندن دارند: شاهزادگان، امیران، موبدان و دبیران. من حاضرم در این جنگ شکست بخورم و ننگ اجازة رفتن بچة پینه‌دوز به مدرسه را با خود به گور نبرم؛ یعنی در کشور شما تحصیل علم ممنوع بود.

این رسول‌خداصلّی الله علیه و آله و سلّم بود كه آمد اعلام کرد: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ (دیلمی، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص165)؛ آمد اعلام کرد: در قیامت به اعمالتان بر اساس معرفت مزد می‌دهند، نه بر اساس عمل صرف. پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم چه خدمت بزرگی به جهان کرد. شما اروپایی‌ها قبل از بعثت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در اتاق‌هایتان آخور داشتید؛ خودتان چنین نوشتید، و کنار همان آخور می‌آمدید و این قدر غذا می‌خوردید تا به استفراغ بیفتید. پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد و این آیه را‌ از قرآن بر شما خواند: وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَلاَتُسْرِفُوا  (اعراف:31)؛ طب را پیغمبر برای شما آورد؛ علم را پیغمبر برای شما آورد؛ تمدّن را پیغمبر برای شما آورد. شما آدم نبودید غرق در کثافت بودید. حالا حقّ نمک را دارید به ‌جا می‌آورید.

شما اروپایی‌ها! شما رومیان! همان ایتالیایی‌های امروز، قبل از بعثت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم ، اگر زن درخانه مورد غضب شوهر قرار می‌گرفت، به کمک بچه‌ها آن زن را در دیگ روغن زیتون داغ می‌سوزاندید تا آب بشود.

این وزن معنوی این نعمت بود،  مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ. البته، این وزن معنوی پیامبر در همین دنیاست و در آخرت از این هم خیلی بالاتر هست. طبق یکی از آیات سورة هود و یکی از آیات سورة فرقان که روایت مهمی در جلد دوم اصول کافی در باب فضل قرآن هر دو آیه را معنا می‌کند، پیغمبر می‌فرماید: در روز قیامت خدا اجازة سخن گفتن را به اولین و آخرین نمی‌دهد. برای همین، ابتدای قیامت در سکوت سنگینی است: یَوْمَ یَأْتِ لاَتَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ (هود: 105).

در قیامت به اولین کسی که خدا اجازه می‌دهد كه سخن بگوید، من هستم. من از جایم بلند می‌شوم و اولین سخنی كه می‌گویم نه با همة مردم هست و نه با امتم؛ بلكه تنها با خداست. اولین سخنم چنین هست. من به اجازة پروردگار، با او سخن می‌گویم، در حالی كه با یک دستم قرآن مجید را بلند می‌کنم و با یک دستم دست علی، زهرا، حسن و حسین علیهم السلام را می‌گیرم و به پروردگار می‌گویم از امت من بپرس كه بعد از مردن من، با این دو چکار کردند؟ می‌ایستم تا خدا جوابم را بدهد؛ تا خدا از تک تک امتم بپرسد كه با قرآن و با اهل‌بیت من چه کردند. شماها که خوش به حالتان هست! اگر خدا به شما بگوید كه چکار کردید، شما در دو و سه دقیقه جواب می‌دهید: خدایا! ما به اندازة استعدادمان آیات مربوط به عبادات را عمل کردیم؛ آیات مربوط به مال را عمل کردیم و به اندازة استعدادمان، به امیرمؤمنان، به ائمة طاهرین، به حضرت رضا علیه السلام ، به حضرت حسین علیهم السلام اقتدا کردیم. شما وقتی چنین جواب بدهید و خدا هم آن را امضا کند، پیغمبر به فاطمة زهرا علیها السلام فرموده: دست همة‌ آن‌ها را در دستم می‌گذارم و هر جا كه خدا من را ببرد، من هم آن‌ها را با خودم به آن جا می‌برم. اما زنان بی‌حجاب و بدحجاب چه می‌خواهند بکنند؟ و همین‌طور رباخوارها، عرق‌خورها، ظالم‌ها، مال‌مردم‌خورها، اختلاس‌کنندگان، دزدان و آدم‌کش‌ها، آدم‌رباها، معتادها، فروشندگان مواد مخدر و جاسوسان رابطه‌دار با کثیف‌ترین دشمنان چه می‌خواهند بکنند ؟ آن‌ها در قیامت جواب خدا را نسبت به قرآن و اهل‌بیت علیهم السلام چه می‌خواهند بدهند؟

برگرفته از سخنان استاد شیخ حسین انصاریان، با تلخیص


تنظیم برای تبیان: شکوری