تبیان، دستیار زندگی
بحث از ولایت فقیه، ویژگیها، شرطها و اختیارها، به دیرینگى دانش فقه و همزاد آن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ولایت مطلقه فقیه

ولایت مطلقه فقیه

(قسمت اول)

بحث از ولایت فقیه، ویژگیها، شرطها و اختیارها، به دیرینگى دانش فقه و همزاد آن است.

از نخستین دوره هاى تدوین فقه کلاسیک شیعه، موضوع واگذارى ولایت از سوى امامان معصوم(ع) به فقیهان عصر غیبت در کانون گفت وگوهاى علمى بوده است.

محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید (م:413هـ.) از عالمان دوره غیبت صغرى، در اثر کهن فقهى خود، المُقنعة، به مسأله ولایت فقیه پرداخته و در جاى جاى اثر خود از آن سخن گفته است.

1. در بحث حدود مى نویسد:

(وقد فوّضوا النظر فیه الى فقهاء شیعتهم مع الامکان.)1

امامان(ع) اجراى حدود را در زمان غیبت، به فقیهان پیرو مکتب و آیین خود واگذارده اند، تا در صورت امکان، به اجراى آن بپردازند.

2. همو، در ادامه بحث اجراى حدود در زمان غیبت، بار دیگر به گستره حوزه ولایت فقیه در دوره غیبت اشاره مى کند:

( ولهم ان یقضوا بینهم بالحق، ویصلحوا بین المختلفین فى الدعاوى عند عدم البیّنات، ویفعلوا جمیع ماجُعل الى القضاة فى الاسلام لانّ الأئمة، علیهم السلام، قد فوّضوا الیهم ذلک عند تمکّنهم منه بما ثبت عنهم فیه من الاخبار وصح به النقل عند اهل المعرفة به من الآثار.)2

فقیهان شیعه، حق دارند میان مردم برابر حق، به داورى برخیزند و ناهنجاریهاى اجتماعى و درگیریها را سامان دهند و آنچه از نظر اسلام، در حوزه اختیار و قلمرو کارى قاضیان است، به انجام برسانند. و دلیل ولایت فقیهان بر امور یاد شده، روایاتى است که از ائمه، علیهم السلام، به ما رسیده و آشنایان به اخبار، آنها را صحیح انگاشته اند.

در این فراز، دو نکته شایان توجه است:

الف. همه اختیارهایى که اسلام به قاضى داده براى فقیه نیز ثابت است.

ب. مدرک ولایت فقیه در این حوزه هاى یاد شده روایاتى است که اسناد آنها به امامان(ع) نزد کارشناسان بخشهاى روایى و فقهى ثابت و بى گفت وگوست.

3. همو در جاى دیگر از کتاب مقنعه، عبارتهایى دارد که اصل ولایت مطلقه فقیه از آن برداشت مى شود.

(واذا عدم السلطان العادل ـ فیما ذکرناه من هذه الابواب ـ کان لفقهاء اهل الحق العدول من ذوى الرأى والعقل والفضل ان یتولّوا ما تولاّه السلطان.)3

هرگاه امام معصوم(ع) براى رسیدگى به امور اجتماعى مردم حضور نداشته باشد، اداره این امور بر عهده فقیه امامى عادل و صاحب نظر [در اداره امور] و داراى خرد و دانش خواهد بود.

یادآورى: سلطان عادل، در سخنان و نوشته هاى شیخ مفید، امام معصوم(ع) است ویژگیهاى فقیه دست اندرکار و سرپرست امور، عبارت است از: برخوردار از فقاهت، عدالت، عقل و دانش و باورمند به تشیع راستین.

روشن است رأى، عقل و دانش، غیر از فقاهت است و اشاره دارد به ویژگى رهبرى سیاسى و اجتماعى جامعه.

4. همو در هنگام بحث از پرداخت زکات به پیامبر و امام و یادآورى این نکته که در گاهِ نبود پیامبر و غیبت امام، پرداخت آن به فقیه واجب است، سخنى دارد که شاید از نخستین سخنان فقه رسمى در باب ولایت مطلقه فقیه باشد.

( فَرَض على الامّة حملَها الیه بفرضه علیها طاعته و نهیه لها عن خلافه والامام قائم مقام النبى ـ صلّى الله علیه وآله وسلم ـ فیما فرض علیه من اقامة الحدود والاحکام& .)4

خداوند بر امت واجب کرده که زکات را به پیامبر(ص) بپردازند; زیرا پیروى پیامبر را بر امت واجب و سر برتافتن از فرمان او را حرام کرده است. و امام(ع) جانشین پیامبر است در انجام آنچه را وظیفه داشته و در دستور کار وى بوده، مانند: اجراى حدود و احکام.

همو در ادامه مى نویسد:

(اگر پیامبر حاضر باشد زکات باید به او پرداخت شود. و اگر بر اثر مرگ در میان مردم نباشد، زکات باید به امام، که جانشین اوست، داده شود. و اگر امام غائب باشد، باید به نمایندگان ویژه امام پرداخت شود و اگر نمایندگان ویژه امام نیز نباشند، مانند زمان غیبت کبری& .)

آن گاه مى نویسد:

(وجب حملها الى الفقهاء المأمونین من اهل ولایته لانّ الفقیه أعرف بموضعها ممن لافقه له فى دیانته.)5

واجب است زکات به فقیهان امین از پیروان اهل بیت پرداخت شود; چه این که فقیه نسبت به موارد مصرف آن از دیگران آشناتر است.

فتواى روشن شیخ مفید: واجب بودن پرداخت زکات به فقیر در عصر غیبت، شمارى از فقیهان را به همخوانى و هم رأیى و شمارى را به ناسازگارى و ناهماهنگى با رأى وى برانگیخته است.

در این بین، شمارى از جمله: صاحب جواهر به روشنگرى مبناى فقهى آن پرداخته و دلیل آن را عموم نیابت فقیه از امام، بر شمرده است و پیروى از فقیه را در حوزه شریعت چه در گستره گزاره ها و برنهاده ها و یا احکام، واجب دانسته و برابر دلیلهاى نیابت عامه، فقیه را در عصر غیبت مشمولِ آیه: (اولى الامر) دانسته است.6

شمارى از شارحان کتاب شرح لمعه، به مناسبت نقل این فتواى شیخ مفید، نوشته اند:

(عموم نیابت فقیه که پیروى از او مانند پیروى از امام (ع)واجب باشد، ثابت نشده است و دلیلى بر آن نیافته ایم.)7

در هر حال، در این مقام سخن از پا برجایى و ناپابرجایى و استوارى و نااستوارى دیدگاه شیخ نیست، بلکه هدف نمایاندن ریشه دارى این مسأله در فقه شیعه است و با اشاره به فرازهایى از کهن ترین و شاید نخستین متن فقهى رسمى و کلاسیک،یعنى مقنعه شیخ مفید، آشکار شد که بحث از اصل ولایت فقیه بلکه نیابت عامه فقیهان در عصر غیبت، از دیر باز تا به امروز،همواره، در جاى جاى بحثها و گفتاگوییهاى فقهى به مناسبتهاى گوناگون مطرح و مورد بحث بوده است.

و چنانکه شمارى، یا از روى ناآگاهى و یا بدخواهى و دشمنانگى پنداشته اند، مسأله نوپیداى فقهى نیست.

به پیروى از این فقیه نامدار امامى،، شاگردان و شاگردان شاگردان او تا به امروز، با در نظرگرفتن زمینه هاى فکرى، سیاسى و اجتماعى به شرح و اجمال، ضمنى و استدلالى، گاهى کم رنگ وزمانى پررنگ، در درازناى تاریخ فقاهت مسأله را پى گرفته اند که از جمله مى توان از فقیهان نامور زیر نام برد:

شیخ ابى جعفر محمدبن حسن طوسى، معروف به شیخ طائفه.8

قاضى بن براّج طرابلسى9،حمزة بن عبدالعزیز دیلمى مشهور به سلّار10.محمد بن على طوسى با شهرت ابن حمزه از شاگردان مبرّز مکتب جناب شیخ مفید11.

و در طبقه هاى پسین تا به عصر جناب محقق کرکى12، محقق اردبیلى.13

شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء،14 محمد حسن نجفى صاحب جواهر.15ملا احمد فاضل نراقى16 و شیخ مرتضى انصارى.17

زمینه هاى سیاسى اجتماعى و بحث ولایت فقیه

فقیهان بزرگ شیعه، چنانکه اشاره شد، از آغاز ساماندهى نگارش فقه، در کنار و همراه بحثهاى فقهى هر جا شایسته دیده از اشاره به مسأله و یا طرح و بحث آن،هیچ گاه خوددارى نورزیده و در بحثهاى گوناگون فقهى:نمازجمعه در زمان غیبت، جمع آورى و مصرف خمس و زکات، حکم به رؤیت هلال، جهاد، انفال، امر به معروف و نهى از منکر، اولیاء عقد در بحث بیع و نکاح، حجر، قضاء، حدود و& کم و بیش به پاره اى از زوایاى ولایت فقیه پرداخته اند.و هر زمان که زمینه هاى اجتماعى و سیاسى حکومت و ولایت فقیه را سازگار و سازوار بازشناخته اند، به شرح از آن سخن گفته اند.

به عنوان نمونه در عصر شاهان صفوى و در روزگار قاجار، به انگیزه ها و دلیلهاى گوناگون مذهبى، سیاسى و اجتماعى، فقیهان و عالمان دین در عرصه سیاست و حکومت، کم و بیش داراى جایگاه و نقش چشم گیرى بوده اند، از این روى، بحث ولایت فقیه، به گونه درخور شایسته در کانون گفت وگو و بحثهاى فقهى و فنى قرار گرفته است.

نگارش رساله هاى جداگانه در گزاره ها و بر نهاده هاى عبادى، سیاسى و اجتماعى اسلام، مانند: نماز جمعه، جهاد، خراج18 و از سوى عالمان دین در روزگار صفویان، و طرح مسأله ولایت و نیابت عامه فقها، خود شاهد عدلى است بر این که اصل مسأله ولایت فقیه، هیچ گاه از چشم انداز فقیهان به دور نبوده و اگر در برهه هایى از زمان کم رنگ و گذرا مطرح شده، به خاطر ناسازگارى مزاج روزگار و مهیّا نبودن زمینه هاى سیاسى و اجتماعى، بوده است.

محقق کرکى و معاصر وى جناب فاضل قطیفى درباره ولایت فقیه، حوزه اختیار و قلمرو کارى آن، به چند وچونهاى دقیق علمى و فقهى پرداخته اند و محقق کرکى اتفاق اصحاب را بر ولایت و نیابت عامه فقها در تمامى امور بسته به اراده جامعه نقل مى کند.19

در دوران قاجار، شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء بنا به نیاز زمان، حفظ کیان دین، برقرارى امنیت و نظام اجتماعى و براى جلوگیرى از هرج ومرج و دست اندازى و چپاولگرى بیگانگان، حکومت فتحعلى شاه قاجار را با اعلام حمایت و پشتیبانى خود مشروعیت بخشید و در جنگ ایران و روس، فتوا به واجب بودن پیروى از شاه و فرماندهان نظامى را صادر کرد.20 و با توجه به چنین زمینه هاى سیاسى و فضاى اجتماعى است که شاید براى نخستین بار فقیه نامى و مجتهد بلند مرتبه آن عهد، ملا احمد فاضل نراقى در کتاب عوائدالایام21، با ویژه کردن یک عائده آن به بحث از ولایت فقیه، مسأله را به شرح موردبحث و تحقیق قرار مى دهند. و سید میرعبدالفتاح حسینى مراغى در یک عنوان جداگانه از کتاب عناوین، با نظر به اندیشه هاى فقهى فاضل نراقى، به بحث ولایت فقیه مى پردازد.22

و این همه در حالى است که

شیخ محمد حسن نجفى، صاحب جواهر در جاى جاى جواهر الکلام، بر ولایت مطلقه فقیه آگاه و داناى به دین تأکید مى ورزد و پاى مى فشرد و آن را به عنوان یکى از مسائل ضرورى و خدشه ناپذیر فقه مى شمارد.23

پس از فاضل نراقى، شیخ اعظم انصارى، بنابه درخواست جمع زیادى از شاگردان جلسه درس و با توجه به فضاى سیاسى جامعه آن روز، به بحث از ولایت فقیه پایه ها و پُستهاى آن مى پردازد. بحث شیخ انصارى هر چند فشرده و کوتاه است، امّا بسیار با برکت و راهگشاست.24

پس از شیخ انصارى، سید محمد آل بحرالعلوم در کتاب بُلغة الفقیه، بحث مستقل و پردامنه اى درباره ولایت دارد.25

از آن جا که آرا و اندیشه هاى فقهى و اصولى شیخ انصارى، بویژه دو اثر عالمانه او در رشته فقه و اصول: مکاسب و رسائل، همواره تا به امروز به عنوان استوارترین و فخیم ترین متنهاى فنى فقهى و اصولى شناخته شده اند و در سطح عالى اجتهاد و فقاهت مورد توجه حوزه هاى علمیه شیعه بوده است، بحث ولایت فقیه وى در کتاب مکاسب، نقطه عطفى در تاریخ فقه به شمار مى آید که پس از شیخ، بیش تر فقیهان به پیروى از او در بحث: شرائط متعاقدین از کتاب بیع، به پژوهش در باب ولایت فقیه پرداخته اند تا پیش از مکاسب چنین چیزى در کتابهاى فقهى رایج نبوده و بحث از ولایت فقیه در بابهاى دیگر فقه: ضمن جهاد، امر به معروف و نهى از منکر، قضا و حدود مطرح مى شده است.

شاگردان شیخ و یا شارحان کلام او، با متن قرار دادن مکاسب به بحث از ولایت فقیه و شؤون و پستهاى فقها پرداخته اند; از این روى براى فهم دیدگاهها و افق نگاه شیخ در مسأله باید از حاشیه ها، تعلیقه ها و شرحهایى که شاگردان بر سخن او دارند کمک جست.

در این میان، مى توان از بزرگانى مانند: آخوند خراسانى، میرزاى نائینى، محقق رشتى، محقق اصفهانى، ایروانى، و از فقیهان بزرگ عصر حاضر، آقاى حکیم، آقاى خوئى، آقاى گلپایگانى و آقاى اراکى، نام برد.26

امام خمینى و ولایت فقیه

بى گمان، نقش امام خمینى در احیاء مسأله ولایت فقیه، روشنگرى و استوارسازى جایگاه بلند آن و سرانجام نهادینه کردن آن، چشم گیر و ستودنى است.

امام خمینى، بنیانگذار و معمار توانمند جمهورى اسلامى، با محور بودن ولایت فقیه است. وى از دیرباز در اندیشه تشکیل حکومت اسلامى، با رهبرى فقیه آگاه به مسائل روز و سیاستها، عادل و پرهیزگار، مدیر و مدبر بود. شاید براى نخستین بار در اثر قلمى خود، کشف اسرار27، به مسأله ولایت فقیه و حکومت اسلامى مى پردازد. براساس همین باور فقهى است که به مبارزات ضدطاغوتى شدت و گسترش مى بخشد، تا آن گاه که در حوزه علمیه نجف اشرف، به طور رسمى اندیشه حکومتى خود را به عنوان ولایت فقیه، به بحث مى گذارد و مبانى فقهى آن را به درستى روشن مى کند و تا دستیابى به برقرارى یک نظام سیاسى و استوارسازى سیستم حکومتى به نام جمهورى اسلامى، با رهبرى ولى فقیه و مبنى قرار دادن اصل ولایت مطلقه فقیه، به تلاش خستگى ناپذیر خود ادامه مى دهد.28

ولایت فقیه پس از انقلاب اسلامى

با طرح استوار و قوى ولایت مطلقه فقیه از سوى امام و با به بار نشستن این اندیشه سیاسى حکومتى با شکل گیرى جمهورى اسلامى در ایران، مسأله ولایت فقیه، جستارهاى در پیوند با آن، در مقیاس گسترده اى مورد توجه واقع شد. بحث درباره زوایاى گوناگون آن در محافل علمى، فرهنگى و سیاسى در داخل و خارج کشور از جایگاه ویژه اى برخوردار شد.

امروزه اندیشه حکومت اسلامى، با محور بودن اصل ولایت مطلقه فقیه، حساسیتهایى را در پى داشته و پرسش و شبهه هایى را در ذهن و اندیشه اندیشه وران و سیاسیون داخلى و خارجى برانگیخته و در نتیجه با بازتابهاى گوناگونى روبه رو شده است.

پرسشها، شبهه ها و دغدغه ها درباره ولایت مطلقه فقیه، ریشه و انگیزهاى جداى از هم و گوناگون دارد:

الف. پاره اى از نظرهاى ناهمخوان و ناساز با اصل ولایت مطلقه فقیه، ریشه در مبانى، مبادى و باورهاى علمى و شیوه هاى اجتهادى دارند.

بسیار روشن است که اظهار نظرهاى گوناگون و ناسازگار، اگر از مبانى اصولى و اجتهادى سرچشمه گرفته باشد، پدیده اى طبیعى شاید گریز ناپذیر باشد. دانش فقه، جز دانشهاى نظرى است و اختلاف دیدگاهها و گونه گونى برداشتها در دانشها و مسائل نظرى امرى است طبیعى و در بسیارى موارد سازنده و پیش برنده و ستودنى، در اصل رشد و توسعه دانشهاى نظرى و از جمله علم فقه، زاییده همین تضارب آراء و اختلاف نظرهاست.

حل اختلافِ ناشى از مبانى و مبادى بر سر مسائل نظرى، شیوه ویژه خود را مى طلبد.

ب. پاره اى از اندیشه هاى ناهمخوان با نظریه ولایت مطلقه فقیه، از ناآگاهى نظریه پردازان سرچشمه مى گیرند. اینان با نداشتن تخصص لازم و برداشتهاى ناصواب در مسأله به اظهار نظر مى پردازند و فضاى فکرى و اندیشگى جامعه را مى آلایند. درمان این گونه تضاربها نیز راه ویژه دارد.

ج. پاره اى از دیدگاههاى مخالف، برخاسته از گرایشهاى فکرى، سیاسى و اجتماعى است. صاحبان این گرایش، چه بسا با اصل پرتو افشانى نظام اسلامى و حاکم بودن آیینها و قانونهاى اسلامى، مخالف باشند. همان گونه که در تعبیرهاى تند و خارج از مرز علمى و فکرى دیده مى شود که گاهى ولایت فقیه را استبداد نعلین! معرفى مى کنند.

از این روى، شایسته است مسأله، همه سویه بررسى شود، و آثار و احکام ویژگیها و حدود آن، به دور از هرگونه زیاده روى و کند روى، و بدون دخالت دادن گرایشهاى سیاسى و گروهى، تنها به عنوان یک موضوع علمى و مسأله فقهى برابر معیارها و ترازهاى شناخته شده فقاهتى و اجتهادى به بوته تحقیق گذاشته شود و با روشنگرى دقیق و همه سویه مسأله به پرسشها، شبهه ها و اشکالها پاسخى در خور ارائه شود.

و آن چنان که شایسته یک تحقیق و پژوهش علمى است، مطالب و مباحث بازشناسى و قدر و قیمت علمى هر اندیشه روشن شود.

کوتاه سخن آن که: جداسازى و مرزبندى بین اندیشه هاى متکى بر ریشه هاى فکرى و داراى مبانى علمى از قلم زنیهاى سیاسى در هر تحقیق عالمانه، امرى است لازم و ضرورى.

نگارنده بر آن است تا به سهم خود در حدّ مجال و توان از زاویه و دریچه ویژه اى به مسأله بنگرد. موضوع پژوهش، ولایت مطلقه فقیه و تحقیق و بررسى راههاى ثابت کردن آن است; چه این که اصل ولایت فقیه در پاره اى موارد به عنوان امور حسبیه و بعضى از منصبها، مانند: افتاء و قضاء، جزو مسائل بى گفت وگو و روشن فقهى و مورد وفاق و اجماع همه فقیهان است.

بگذریم از پاره اى اختلافها که این دلالت از باب نصب و نیابت است، از باب حسبه و با چشم پوشى از پاره اى عبارتها که شاید ظهور ابتدایى در انکار اصل ولایت فقیه، حتى در مورد امور حسبیّه داشته باشند; لکن با اندک دقتى ناپایدارى این ظهور ثابت و استوار مى گردد.

(ادامه دارد)


سید احمد حسینی

تنظیم:امید واضحی آشتیانی_حوزه علمیه تبیان


پى نوشتها:

1. (المقنعه)، شیخ مفید، انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرسین قم.

2. همان811/.

3. همان675/ ـ 676.

4. همان252/.

5. همان.

6. (جواهرالکلام)، شیخ محمد حسن نجفى، ج421/15 ـ 422، دار احیاء التراث العربى، بیروت.

7. (شرح اللمعة الدمشقیة)، شهید ثانى، ج173/1، با حواشى بسیار.

8. (النهایة فى مجرد الفقه والفتاوى)، شیخ طوسى301/، دارالکتاب العربى، بیروت.

9. (شرح جمل العلم والعمل)، قاضى ابن برّاج، مقدمه و تصحیح مدیر کاظم نشانه چى270/، انتشارات دانشگاه مشهد.

10. (المراسم فى الفقه الامامى)، سلاّر261/، منشورات الحرمین.

11. الوسیله الى نیل الفضیلة)، ابن حمزه209/، کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى.

12. (رسائل المحقق الکرکى) ج142/1، کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى.

13. (مجمع الفائدة والبرهان)، محقق اردبیلى، ج18/12.

14. (کشف الغطاء عن وجه مبهمات شریعة الغراء)، شیخ جعفر کاشف الغطاء394/، 419 ـ 420، انتشارات اسلامى، قم.

15. (جواهر الکلام)، ج425/15 و دیگر جلدها که در پاورقى شماره 23 یادآورى شده است.

16. (عوائد الایام)، ملا احمد فاضل نراقى، عائده 529/54، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم.

17. (المکاسب)، شیخ مرتضى انصارى153/، چاپ تبریز.

18. (الخراجیات) در بردارنده رساله هاى: محقق کرکى، اردبیلى، قطیفى و شیبانى، انتشارات اسلامى، قم.

19. (رسائل) محقق کرکى، ج142/1.

20. (کشف الغطاء)392/.

21. (عوائد الایام)529/.

22. (العناوین)، سید میرعبدالفتاح حسینى مراغى، ج562/2، عنوان 74، انتشارات اسلامى، قم.

23. (جواهر الکلام)، ج180/16، 178، 357، 359، 360، 394، 420; ج334/22; ج295/32 ـ 291; ج315/33 ـ 316; ج262/39 ـ 263; ج425/15; ج127/21، 394 ـ 397; ج48/40 ـ 62.

24. (المکاسب) شیخ انصارى153/.

25. (بلغة الفقیه)، سید محمد آل بحرالعلوم، ج221/3.

26. حاشیه بر مکاسب آخوند خراسانى92/، وزارت ارشاد; (منیة الطالب)، تقریرات درسى میرزاى نائینى، گردآورده شیخ موسى خوانسارى، ج325/1; (المکاسب والبیع)، تقریرات درسى میرزاى نائینى، گردآورده شیخ محمد تقى آملى، ج332/2، انتشارات اسلامى; (فقه الامامیه)، محمد رشتى; حاشیه شیخ محمد حسین اصفهانى، ج212/1.

27. (کشف الاسرار)، امام خمینى186/، 223، 232.