تبیان، دستیار زندگی
سربازان مسلمان پس از اینکه مقدارى آنها را تعقیب کردند مغرورانه به سوى میدان جنگ بازگشته و با خیالى آسوده به جمع آورى غنایم پرداختند و با سابقه‏اى که از جنگ بدر و آن پیروزى بیرون از انتظار داشتند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آه از جوشش طمع!

حضرت محمد (ص)

سربازان مسلمان پس از اینکه مقدارى آنها را تعقیب کردند مغرورانه به سوى میدان جنگ بازگشته و با خیالى آسوده به جمع آورى غنایم پرداختند و با سابقه‏اى که از جنگ بدر و آن پیروزى بیرون از انتظار داشتند اطمینان یافتند که اینجا هم دیگر شکست نخواهند خورد و مشرکین از راهى که رفته‏اند باز نخواهند گشت.

در اینجا بود که یک صفت نکوهیده دیگر یعنى به جنبش آمدن صفت طمع در دل تیراندازانى که همراه عبد الله بن جبیر از دهانه دره نگهبانى مى‏کردند به این غرور اضافه شد و صحنه جنگ را عوض کرد و این پیروزى برق آساى مسلمانان را مبدل به شکست نموده ننگ آن شکست رسوا کننده را از چهره مشرکین پاک کرد و آن هزیمت قبیح را جبران نمود.و به تعبیر واضح‏تر غرور و نافرمانى از دستور رهبر عالى قدر اسلام سبب شکست مسلمانان گردید.

زیرا وقتى تیراندازان از بالاى دره مشاهده کردند که مسلمانان به جمع آورى غنایم مشغول شده و مشرکین هزیمت کردند،یکى یکى به منظور به دست آوردن غنیمت و براى آنکه از یکدیگر عقب نمانند به سوى دره سرازیر شدند و هر چه عبد الله بن جبیر فریاد زد: نروید و از دستور رسول خدا(ص)سرپیچى نکنید! کسى به حرف او گوش نداد، و برخى هم در پاسخش گفتند: آن وقت که پیغمبر سفارش کرد از اینجا حرکت نکنید نمى‏دانست که مسلمانان پیروز مى‏شوند .

و به هر ترتیب به فاصله اندکى چهل نفر از آنها رفتند و به همراه عبد الله بن جبیر جز ده تن باقى نماند، خالد بن ولید که با دویست نفر از جنگجویان قریش در کمین تیراندازان بود و تا آن وقت نتوانسته بود از آن تنگه و شکاف عبور کند و از پشت سر خود را به مسلمانان برساند و در هر بار که مى‏خواست منظور خود را عملى سازد بارگبار تیرهاى آنان مواجه مى‏شد،

نروید و از دستور رسول خدا(ص)سرپیچى نکنید! کسى به حرف او گوش نداد، و برخى هم در پاسخش گفتند: آن وقت که پیغمبر سفارش کرد از اینجا حرکت نکنید نمى‏دانست که مسلمانان پیروز مى‏شوند.

وقتى متوجه شد ده نفر تیرانداز بیشتر نمانده با همراهان خود بدانها حمله کرد و آنان را کشته و شمشیر در میان مسلمانانى که با خیالى آسوده براى جمع آورى غنایم خم شده بودند گذاردند و آنان را غافلگیر ساختند.

در این میان همان زن یعنى عمره دختر علقمه حارثیه وقتى خالد و همراهان را از دور مشاهده کرد پیش رفته و پرچم قریش را که روى زمین افتاده بود بلند کرد و قسمتى از سپاه فرارى قریش را دور آن جمع نمود.

زنان قریش نیز که در حال فرار بودند وقتى پشت سر خود را نگریستند و پرچم افراشته قریش را مشاهده کردند به سرزنش و ملامت مردان مشغول شده و با موهاى پریشان و گریبانهاى چاک زده و فریادهاى دیوانه‏وار خویش،آنها را به بازگشت به میدان جنگ تشویق نمودند و تدریجا صحنه جنگ به سود قرشیان عوض شد و مسلمانان گروه گروه رو به هزیمت و فرار نهادند،و جمعى نیز بدون آنکه متوجه باشند شمشیر به روى یکدیگر کشیدند،و به هر کس مى‏رسیدند شمشیر مى‏زدند تا خود را از مهلکه نجات دهند.

تهیه و تنظیم برای تبیان: رضا سلطانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.