تبیان، دستیار زندگی
در رعایت ادب ، نمونه بودند، حتی در مقام اشکال عملی به دیگران ،ادب خاصی داشتند.اگر می خواست به سخن کسی اشکال بکند،ابتدا، نقاط مثبت آن شخصیت را بر می شمرد واز او تجلیل می کرد، سپس انتقادش را می گفت . در نقد و بررسی انظارافراد، ذره ای به شخصیت افراد لطمه و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ویژگی های اخلاقی آیت الله بروجردی
(1h,1/j

در رعایت ادب ، نمونه بودند، حتی در مقام اشکال عملی به دیگران ،ادب خاصی داشتند.اگر می خواست به سخن کسی اشکال بکند،ابتدا، نقاط مثبت آن شخصیت را بر می شمرد واز

او تجلیل می کرد، سپس انتقادش را می گفت . در نقد و بررسی انظارافراد، ذره ای به شخصیت افراد لطمه وارد نمی شد.

زهد و معنویت

در زمینه زهدایشان ، باید عرض کنم : آن بزرگوار، دیناری از وجوهات استفاده نمی کردند. تمامی مخارج داخلی خود رااز درآمد ملک شخصی خود، که در بروجرد داشتند،استفاده می کردند. حتی آب حوض منزل رااز پول شخصی تهیه می کردند.

یک وقتی ، من به ایشان عرض کردم : در نزدیک منزل شما، نانوایی سنگکی است و نان بسیار خوبی می پزد. شماازاین نان استفاده کنید.

فرمود: من به همین نانی که از آرد ملک خودم ، تهیه می کنم ، قانع هستم .

این در حالی بود که نان آرد خودشان ، مرغوبیتی نداشت .

آقای حاج شیخ قوام ، که الان امام جماعت مسجد صفائیه هستند، گفتند: آیه الله بروجردی با خانواده و نوکرها، به وشنوه آمده بودند. من شاهد بودم که مصرف گوشت ایشان در روز، تنها ده سیر بود. خلاصه :ایشان در زندگی خیلی با قناعت بود. حتی از زندگی معمولی هم کمتر بود.

آن بزرگوار، به مال دنیا خیلی بی توجه بود. پول گرفتن ، برایش خیلی سخت بود، ولی پول دادن آسان .اگر کسی از باب وجوهات و غیره صدهزار تومان برای ایشان می آورد، می گفت :[ یغفرکم الله] واگر کسی مبلغ بسیار کمی به ایشان می داد، باز می گفت[ یغفرکم الله] برای ایشان کم و زیاد تفاوتی نمی کرد.

گاهی اوقات ، وقت شهریه می شد، ولی پولی در دست نبود. به ایشان می گفتند: شما هم مانند بعضی از مراجع بزرگ ، به برخی از تجار بنویسید تا پولی بفرستند.

آن مرحوم در پاسخ می فرمود : خدا هست

اتفاقا هم درست می شد.

جنبه های معنوی ایشان ،اصلا قابل توصیف نیست . نماز جماعت را ، نسبتا، طولانی می خواندند ولی وقتی خودشان تنهایی می خواندند، به مراتب طولانی تر و مفصل تر بود.

من خودم شاهد بودم که : چراغ را خاموش می کردند و نماز می خواندند.یا رسم ایشان این بود که : هر روز، به هنگام شروع درس ، خطبه ، نسبت، مفصلی می خواندند آنچنان به حمد و ستایش خداوند می پرداختند و جملات را بر زبان می آوردند که بدن می لرزید.

ادب

دررعایت ادب ، نمونه بودند، حتی در مقام اشکال عملی به دیگران ،ادب خاصی داشتند.اگر می خواست به سخن کسی اشکال بکند،ابتدا، نقاط مثبت آن شخصیت را بر می شمرد وازاو تجلیل می کرد، سپس انتقادش را می گفت . در نقد و بررسی انظارافراد، ذره ای به شخصیت افراد لطمه وارد نمی شد.

نمونه هایی در خاطرم هست ، برای شما عرض می کنم :

1. در مبحث صلوه ، به مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حائری اشکال داشتند.ابتدا شروع کردند به تحلیل از کتاب صلاه ایشان و فرمودند: من تاکنون کتابی به این کم لفظی و پرمعنایی ندیده ایم .

آنگاه ،اشکال خودشان را مطرح نمودند.

2. مرحوم حاج شیخ عباس قمی ، درباره روایتی نظری داده بودند. عده ای از آیه الله بروجردی ،از صحت و سقم این نظر سوال کردند. ایشان ،ابتدا زحمات شیخ عباس قمی را مفصل بیان کردند، آنگاه نظر خود را بیان کردند.

3. یا به هنگام اشکال بر نظری از نظرات شیخ طوسی ، رحمه الله علیه ، در مقام اعتذار بر می آمدند و می فرمودند: مرحوم شیخ طوسی ، بااین همه تالیفاتی که داشته ، مقدار وقتی که برای این موضوع صرف نموده ، بسیار اندک بوده است لذااین نظر را داده است .

اجتناب از تملق و چاپلوسی

ایشان اگر درباره کسی سخن می گفت ، هیچ گاه افراط و تفریط نمی کرد. هم خودش تملق نمی کرد و هم از تملق دیگران خوشش نمی آمد.

به عنوان مثال : آقایی که فرد ملائی بود و در تعبیر خواب هم وارد، گفت : کسی خواب دیده است :

[تمام صفحات قرآن از بین رفته است و تنها یک صفحه مانده است].

من تعبیر کرده ام :[ آن صفحه باقی مانده جناب عالی هستید]!

مرحوم آیه الله بروجردی ، بسیار ناراحت شدند، به طوری که با آن آقا دعوا کردند و فرمودند :[چرااین حرفها را می زنید].

یا شاعری درباره امیرالمومنین ( ع ) شعری گفته بود و چند بیتی هم درباره آیه الله بروجردی سروده بود. سروده اش را آورده بود خدمت ایشان . روش آیه الله بروجردی این بود که : به شاعرانی که برای ائمه ( ع ) شعر می گفتند صله می دادند.این آقا شعرش را که خواند، آیه الله بروجردی ، به او صله ندادند. بااین که برای امیرالمومنین ( ع ) شعر خوبی گفته بود. چند بار، خدمتشان عرض کردم :ایشان شعر خوبی گفته اند.

آقا با عصبانیت ، فرمودند: این دروغها چیست که درباره من گفته است . کجا من گفتم اینها را بگوید .

عرض کردم : شما فقط برای شعرامیر المومنان( ع ) صله بدهید، چون انصافا شعر خوبی است .

خلاصه با زحمت زیاد،ایشان را قانع کردیم که به این آقا هم صله ای بدهند.

خیلی دراین امور دقت داشتند که تعبیره، هیچ وقت ، خلافت واقع نباشد.

یادم هست : یک وقتی من و آقای اخوی ، به همراه ایشان ، در داخل حیاط نشسته بودیم . خدمتکار آمد گفت : عده ای از مردم آمده اند خدمت شما برسند.آقا فرمودند: من حال ندارم خسته ام .

عرض کردم : بروند بگویند: آقا مسرور شدند و سلام رساندند. ولی الان نمی توانند بیایند.

آقا فرمود: مسرور نشدم که بگویند مسرور شدم

حجت الاسلام مرحوم میرزا حسن نوری از شاگردان ایشان در مورد خصوصیت این مرجع عظیم الشان می گوید:دراین چند سالی که این جانب ، در خدمت ایشان بودم ، هرگز وی را بدون عمامه یا قبا ندیدم . همیشه ، دو زانو می نشست . هیچ گاه آن مرحوم را در حال نشستن ، غیرازاین حالت ندیده ام .

ایشان از درد پا، بسیار ناراحت بود. آقایان، پیشنهاد کردند؛ هنگام درس ، که روی منبر قرار دارند، دو زانو ننشینند و پاها را روی پایین تر منبر قرار بدهند.ایشان ، با تعجب فرمود: چطور ممکن است این کار را انجام بدهم. آقایان نشسته اند. آقایان تشریف دارند. روی همین حساب ، در منزل کرسی کوچکی گذاشته بودند که ایشان در حضور مراجعین ، بتواند، پاهایش را دراز کند!

احترام به کتب علمی و دینی:

آن بزرگوار به کتب دینی و علمی، احترام بسیار قائل بودند. می فرمودند: در تمام عمرم ، در اطاقی که کتب حدیث باشد، حتی دارای یک حدیث باشد، نخوابیده ام.

بلند نظری

حضرت آیه الله بروجردی ، بسیار بلند نظر بودند. یک وقتی قرار بود، در شهر هامبورک آلمان ، مرکزی برای نشر تعالیم اسلام ، ساخته شود. آقایی را فرستادند که در آنجا زمینی تهیه کند.این فرد، رفته بود و زمین خریداری کرده بود. برخی به آیه الله بروجردی ،اطلاع داده بودند که :این زمین خریداری شده ، در موقعیت خوبی قرار ندارد. پایین شهر هامبورک قرار دارد. هنگامی که شخص مامور خرید زمین برگشت و گزارشی از عملکردش ارائه داد. آیه الله برجرودی ، به ایشان فرمودند: شنیده ام زمین خریداری شده در موقعیت مناسبی قرار ندارد. واین برای جامعه ای که ارزش را در زیباییهای ظاهری می بیند، صلاح نیست که ما در چشم آنان ، حقیر جلوه کنیم . مذاهب دیگری در آن جا وجود دارد که مراکز مذهبیشان ،از ساختمانهای مجلل و زیبا برخورداراست ،از ماشینهای خوب و زیبااستفاده می کنندازاین روی ، برای ما صلاح نست که پایین تراز آنها جلوه کنیم .

آن شخص (شاید به طعنه !) گفت : آقا! یعنی می فرمایید در بالای شهر هامبورک و در کنار دریا زمین تهیه کنیم ؟ آن جا خیلی گران است .

ایشان فرمودند: بله . در جای مناسب تهیه کنید، من هزینه اش را تامین می کنم . شما، تصور می کنید برای من زمین می خرید! خیر.این مکان ، به نام امام زمان ( ع )است و باید در جای آبرومندی باشد که باعث تحقیر مسلمانان نگردد.

تقدیراز خدمت دیگران

آیه الله بروجردی ، بسیار قدرشناس بودند. در یکی از روزها که پاکنویس و تنظیم مطالب را خدمتشان ارائه کردم ، وقتی نوشته ها را دیدند، بسیار خوشحال شدند و بنده را دعا کردند وافزودند: شما هم در ثواب این نوشته ها شریک هستید. پس برای تشویق بنده و قدردانی از زحمات ، دستور دادند قبای برک ، که مال خودشان بود، به من بدهند. خادم مقداری دیر کرد. آقا صدا زد: مگر نگفتم قبا را بیاورید؟ قبا را آوردند و تحویل من دادند. پسر بزرگ ایشان ، به من گفت : فردا که آمدید،این قبا را بپوشید که آقا قبا را بر تن شما ببیند، خوشحال می شود. فردای آن روز، قبا را پوشیدم . هنگامی که وارداطاق شدم ، آیه الله بروجردی ، قبا را بر تن می دیدند، لبخند زدند!


منابع ،حوزه نت ،سایت معظم له و مجله حوزه

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه