استقبال از امام رضا؛ غرور ملی
نوشتاری که پیش رو دارید گفتگویی خواندنی است از روزنامه قدس با جناب آقای محمدحسین عرفان منش که به مناست سالروز ورود حضرت رضا علیه السلام به مرو تقدیم حضور میشود.
* جناب آقای عرفان منش! در ابتدا اشاره ای به فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران حضرت رضا علیهالسلام بویژه در زمان ورود ایشان به نیشابور که به خلق رخدادی بزرگ در تاریخ اسلام منجر شد، داشته باشید؟
** حضرت رضا علیهالسلام زمانی به ایران هجرت کردند که خلافت عباسی در شرایط خاصی قرار داشت. به دلیل تشتت سیاسی که درون حاکمیت سیاسی عباسیان شکل گرفت، مامون با شعار طرفداری از علویان بر برادرش امین پیروز شد و توانست با این شعار توجه علویان، بویژه ایرانیان که عشق و علاقه وافری به امام رضا علیهالسلام و اهل بیت علیهالسلام داشتند را جلب کند که از ملزومات این شعار، نزدیکی با اهل بیت علیهالسلام و در راس آن حضرت رضا علیهالسلام بود. بر این اساس، مامون طرحی را ریخت که با موضوع ولایتعهدی حضرت رضا علیهالسلام بتواند خودش را به ایشان نزدیک کند. اهداف مامون از نزدیکی به امام علیهالسلام این بود که ایرانیان و علویان را نسبت به حکومت خود متمایل کرده و به آن مشروعیت بخشد. از سوی دیگر قیام علویان را که از گذشته شکل گرفته بود و بویژه قیامهای مکه و مدینه و برخی مناطق شمالی و جنوبی ایران و بصره را سرکوب کند. او می خواست به علویان نشان دهد که با قرار گرفتن حضرت رضا علیهالسلام به عنوان ولیعهد در حکومت، دلیلی برای مبارزه و مخالفت وجود ندارد. اما با تدبیر حضرت رضا علیهالسلام و پذیرش ولایتعهدی با شروطی که تعیین کردند و حوادثی که پس از قرار گرفتن در این جایگاه به نفع شیعیان رخ داد، موجب شد که مسیر نقشه مامون نه تنها خنثی، بلکه معکوس شود. به تعبیری دیگر حضرت رضا علیهالسلام با درایت و هوشمندی نسبت به شرایط دوران خود به ایرانی پا گذاشت که در آن زمان مهد تمدن اسلامی بود و به واقع ایشان به پایتخت فرهنگی جهان اسلام وارد شدند. زیرا در آن زمان علاوه بر بغداد که مرکز سیاسی حکومت عباسیان بود، بعد از خلافت مامون این مرکزیت به خراسان منتقل شد. به عبارتی، در آن دوران دو پایگاه داشتیم که عمده ترین آن خراسان به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام بود.
* دلیل این تغییر مرکزیت حکومت به خراسان از سوی مامون چه بود؟
** خراسان از دیرباز به دلیل دور بودن از مرکز خلافت (بغداد) شاهد قیام های ضد اموی بود. حتی در قیام ابومسلم خراسانی و حرکتهایی که به نفع عباسیان شکل گرفت، ایران و بویژه خراسان نقش تعیین کننده ای داشت. اگرچه عباسیان در ابتدا به نام «الرضا من آل محمدصلیاللهعلیهوآله” به معنای قیام برای به دست گرفتن حکومت توسط یکی از خاندان پیامبرصلیاللهعلیهوآله قیام کردند، اما رهبر قیامها مشخص نمی شد، بدین معنا که ما رضایت می دهیم به فردی از آل محمدصلیاللهعلیهوآله، اما رهبر تا زمان پیروزی تعیین نمی شد. بسیاری از کسانی که پیرو ابومسلم قیام کردند، در این گمان بودند که شخصیتی همچون امام صادق علیهالسلام و از خاندان ایشان پرچمدار این قیام خواهد بود. اما عباسیان با ترفندهای خود بر این موج سوار شدند و عملا قیام را به نفع خود ساماندهی کرده تا بتوانند به کمک ایرانیان و بخشی از علویان، حکومت بنی امیه را سرنگون کنند. آنها نشان دادند، همان ظلمی که بنی امیه بر ائمه علیهالسلام داشت آنان هم بر ائمه علیهالسلام روا داشتند. به عنوان نمونه تاریخی، شریک بن مهدی است.
او اولین کسی بود که در سال 133 هجری قمری در بخارا علیه عباسیان قیام کرد و گفت ما شاهد ظلم و ستمی که امویان بر اهل بیت علیهالسلام کردند توسط عباسیان هم هستیم و هیچ حکومتی جز حکومت آل علی علیهالسلام برای ما رضایت بخش و مشروع نیست. از این رو خراسان قبل از ورود امام رضا علیهالسلام به این منطقه و قبل از حکومت مامون به عنوان پایگاه مهم علویان به شمار می رفت. امام رضا علیهالسلام با حضور در پایتخت معنوی اسلام در ایران توانستند نقشه های مامون را معکوس کرده و شمشیر دوسر او را که به سوی ایشان کشیده شده بود با تدبیر و درایت به
سوی خودش نشانه روند. امام رضا علیهالسلام با قبول ولایتعهدی نه تنها به حکومت مامون مشروعیت ندادند، بلکه توانستند با شروط خود و با نفوذ معنوی که در حاکمیت داشتند، توجه مردم و حتی نزدیکان مامون را به حقانیت اهل بیت علیهالسلام جلب کنند. برای نمونه مناظرات ایشان به عنوان حرکتی علمی بنیانگذاری بنای تمدن اسلامی مبتنی بر تفکر اهل بیت علیهالسلام بود که با توفیقات امام علیهالسلام در مناظرات، اسلام واقعی را به نمایش گذاشتند. مامون هم با دیدن چنین شرایطی مجبور شد مسیری که خودش آغاز کرده بود و به نفع امام علیهالسلام هدایت می شد را با شهادت حضرت رضا علیهالسلام به گمان خودش متوقف کند. اما نقاب مامون بعد از شهادت حضرت رضا علیهالسلام از چهره اش برداشته شد.
* در زمان ورود امام علیهالسلام به نیشابور با توجه به آمادگی و شرایط فکری و مذهبی در میان مردم این منطقه، شاهد استقبال بی نظیر و تاریخی مردم از ایشان هستیم که نشان دهنده مشروعیت و اقبال مردم به جریان امامت است. این حادثه بزرگ و تحول ساز پیش بینیهای مامون را چقدر دستخوش تحول کرد و او که به واقع از زیرکترین حاکمان عباسی بود، چه رفتاری را دراین اتفاق غیرقابل کنترل پیش گرفت؟
** بیان این نکته مهم است که مامون مسیری را که برای هجرت امام رضا علیهالسلام از مدینه به مرو طراحی کرد کاملاً تعیین شده و کنترل شده بود. در آن دوران دو مسیر از مدینه به مرو به طور متعارف وجود داشت که یک مسیر از مدینه به قادسیه، کوفه، بغداد، کرمانشاه و به سمت شاهراه قدیم خراسان می رفت که در این شاهراه شهرهایی همچون ری، سمنان امروز، دامغان، نیشابور، ده سرخ، طوس و سرخس را در می نوردید و به مرو می رسید. این راه متعارف بسیار مرسوم بود و در آن دوران حضرت معصومه علیهاالسلام نیز از این مسیر عبور کردند که در ساوه دچار بیماری شدند و در قم هم رحلت کردند. اما راهی که مامون به آن تاکید داشت راه بصره، اهواز، فارس، کویر میان فارس و خراسان، نیشابور، ده سرخ، طوس، سرخس و مرو بود.* چرا مامون به عبور کاروان امام رضا علیهالسلام از این مسیر تاکید داشت؟
** زیرا از مسیر قبلی که از کوفه، بغداد و حوالی ری و قم عبور می کرد، به مرو می رسید چند مشکل وجود داشت اول اینکه کوفه مرکز تجمع شیعیان بود و دوم بغداد مرکز تجمع آل عباس که ضد شیعیان بوده و به دلیل خونخواهی امین، ضد مامون هم بودند. بنابراین برای مامون معقول نبود که امام رضا علیهالسلام به دلیل استقبال ویژه مردم از کوفه عبور کنند و از سوی دیگر در مواجهه با عباسیان متعصب در بغداد قرار گیرند. در امتداد این مسیر هم قم را داریم که باز هم مرکز تجمع دوستداران اهل بیت علیهالسلام است، از این جهت مسیری را که انتخاب می کنند، مسیر غیر متعارف و بیابانی بود.* آیا عدم برنامه ریزی مامون در جلوگیری از استقبال عاشقان ولایت در نیشابور به دلیل مشترک بودن این نقطه در حرکت از هر دو مسیر بود؟
** همینطور است، درهر دو مسیر نیشابور، راه عبور مشترک و اجتناب ناپذیر بود. در خصوص استقبال بی نظیر مردم نیشابور بیان این نکته ضروری است که این منطقه یکی از مراکز بزرگ و تمدنی جهان اسلام آن دوران بود. شاهد این مدعا هم کتابخانه های عظیمی که در نیشابور وجود داشت و شمار برخی از کتابهای موجود در آن را تا 50 هزار عدد نقل کردهاند. نیشابور در آن دوران به عنوان پایگاه بزرگ علمی مطرح بود. البته نباید این موضوع را فراموش کرد که در آن دوران شاکله مذهبی نیشابور مکتب اهل سنت بود. این باعث حیرت است که 24 هزار نفری که قلم به دست گرفتند و رویداد حضور امام رضا علیهالسلام در نیشابور را ثبت کردند، الزاما همه آنان از علویان نبودند. به عبارتی اهل سنت و شیعیان در ایران هر دو از دوستداران اهل بیت علیهالسلام بودند. یکی از مصادیق آن هم استقبال بی نظیر و تاریخی مردم نیشابور از حضرت رضا علیهالسلام است.* آیا می توان ورود امام رضا علیهالسلام به نیشابور را «افتخاری ملی» در تاریخ ایران اسلامی تعبیر کرد؟
** ورود امام رضا علیهالسلام به نیشابور یک حماسه غرورآفرین ملی بود، با توجه به این نکته که مسیر حرکتی ایشان هم کاملا کنترل شده بود. در واقع نیشابور و مردم آن نمادی از همه مردم ایران بودند. در حقیقت، تنها مردم نیشابور نبودندکه به استقبال امام علیهالسلام آمدند، بلکه همه ایران به استقبال ایشان آمد. علویان و شیعیان از زمانی که خبر حرکت امام رضا علیهالسلام به مرو را شنیدند، حرکت خود را به سوی نیشابور که مسیر قطعی عبور ایشان بود، آغاز کردند. از این رو خراسان به کانون حضور اهل بیت علیهالسلام تبدیل شد و به واقع قلب همه مردم ایران، به سمت خراسان بزرگ آن روز متمایل شد. طبیعتا مردم نیشابور به عنوان افرادی فرهیخته و صاحب علم و کمال با پیشینه تمدنی بزرگ که در منابع تاریخی بسیار از عظمت آن نقل شده، نمادی از همه مردم در استقبال از مقام ولایت بودند.
* حضرتعالی مسائل پیرامون روایت حدیث سلسلة الذهب را به عنوان اتفاق بزرگ تاریخی در این منطقه تحول ساز را چگونه تشریح می فرمایید؟
** امام رضا علیهالسلام در واقعه بزرگ نیشابور، حدیث سلسلة الذهب را می فرمایند که در آن نکته بسیار مهم و ظریفی نهفته است. شرط ایشان برای قرار گرفتن در حصار لااله الی ا... به عنوان دژی محکم برای محافظت از مسلمین، شرط ولایت است. حضرت علیهالسلام با گفتن «انا من شروطها» به اصل پایبندی ولایت تاکید می کنند که شرط ورود و ایمن ماندن در این حصار محبت و پیروی از اهل بیت علیهالسلام است.* قطعا این صراحت بیان و روشنگری در حدیث سلسلة الذهب که فصل الخطابی برای همه مسلمانان بود، موجب خشم مامون در فروریختن معادلات برنامه هایش شده است، اشاراتی به واکنشهای مامون در برابر این روشنگری بزرگ می فرمایید؟
** در این باره یک حدیث نادری داریم که البته خیلی تواتر ندارد و در منابع متعدد به طور مؤکد روی این روایت نکته ای را ندیدم. این روایت را شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا و مرحوم مجلسی در بحارالانوار نقل کردهاند. اما این واقعه پس از آن حماسه کم نظیر استقبال از ایشان در نیشابور، واکنشی را در مامون بر می انگیزد و امام علیهالسلام را برای مدتی کوتاه در سرخس در حبس نگه می دارند. بیانات صریح حضرت رضا علیهالسلام در حدیث سلسلة الذهب و اشتیاق مردم از این روشنگری، مامون را نگران می کند که بدون شک برای او حادثهای ناگوار بود و از واقعه نیشابور به رنجش و ناراحتی بزرگی افتاد.* آیا انگیزه به شهادت رساندن حضرت رضا علیهالسلام از همین زخم واقعه نیشابور در مامون، سرباز کرد؟
** این انگیزه در ادامه سفر به مرو و حوادث دیگری که در امتداد این حادثه رخ می دهد، در او قوی می شود. در واقع حدیث سلسلة الذهب آغاز حرکتی است که حضرت امام رضا علیهالسلام در سیاست راهبردی خودشان علیه مامون به کار بردند. به کاربردن عبارت «انا من شروطها» بدین معناست که حقانیت حکومت و ولایت متعلق به ما اهل بیت علیهالسلام است. درواقع این اولین بیانیه سیاسی مهم امام رضا علیهالسلام در برابر مامون است که بعدها این بیانیه در حوادث دعای باران، برپایی نمازعید فطر و مواضع ایشان در مقابل مامون جدی تر و بیشتر می شود و در نهایت مامون راهی جز به شهادت رساندن امام علیهالسلام در برابر ناکامی های خود نمی یابد.تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه - حسین عسگری