تبیان، دستیار زندگی
مجموعه تلویزیونی پنجمین خورشید چهارمین ساخته تلویزیونی علیرضا افخمی مجموعه یی که دستمایه یی تخیلی و دور از حقیقت ولی در عین حال جذاب به نام عبور از تونل زمان و سفر به گذشته یا آینده تم و زمینه اصلی آن را تشکیل می داد و گرچه مانند مجموعه «او یک فرشته بود»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در مسیر تخیل

مریم کاویانی

مجموعه تلویزیونی پنجمین خورشید چهارمین ساخته تلویزیونی علیرضا افخمی پس از مجموعه های تب سرد (رمضان 1383)، او یک فرشته بود (رمضان 1384) و زیرزمین (رمضان 1385) است که شبکه سوم سیما رمضان امسال آن را برای دقایق پس از افطار به آنتن خود سپرد؛ مجموعه یی که دستمایه یی تخیلی و دور از حقیقت ولی در عین حال جذاب به نام عبور از تونل زمان و سفر به گذشته یا آینده تم و زمینه اصلی آن را تشکیل می داد و گرچه مانند مجموعه «او یک فرشته بود» که نخستین کار رمضانی افخمی محسوب می شود به شکل مستقیم به درگیری خیر و شر و حضور فیزیکی و تجلی شیطان در زندگی بشر امروزی نمی پرداخت اما باز هم اتفاقات غیرقابل باور در زندگی طبیعی انسان ها در بافت قصه مشهود بود که این بار با موضوعیت کتیبه یی که نقش اصلی مجموعه را به 24 سال بعد می برد، تجلی یافته بود.

موضوعی که به نظر می رسد با توجه به رسالتی که سیما خصوصاً در ماه رمضان برای خود به عنوان رسانه یی که سهمی در ترویج مفاهیم دینی در میان مخاطبان خود دارد در چند سال گذشته همیشه در ردیف اولویت های سوژه های رمضانی منظور شده و افزون بر دو مجموعه یادشده مجموعه های دیگری نظیر صاحبدلان (محمدحسین لطیفی، 1385)، اغما (سیروس مقدم، 1386) و روز حسرت (سیروس مقدم، 1387) نیز در همین قالب کلی ساخته و روانه آنتن شبکه های مختلف تلویزیون شدند.

بدون شک یکی از دلایلی که توفیق نسبی این مجموعه در جذب مخاطب را در پی داشت همان سوژه داستان بود چرا که تا آنجا که حافظه یاری می کند دستمایه جذاب تونل زمان و سفر به آینده یا گذشته چندان در سینما و تلویزیون ایران مورد استفاده قرار نگرفته ...

شاید اولین نکته یی که پخش این مجموعه به ذهن بینندگان همیشگی شبکه 3 متبادر کرد سنت شکنی این شبکه پس از چند سالی بود که سریال های رمضانی آن مستمراً در حوزه طنز بودند و طبق یک قانون نانوشته بار طنز و کمدی مجموعه های مناسبتی رمضان به این شبکه واگذار شده بود (مجموعه هایی مانند خانه به دوش، متهم گریخت، یک وجب خاک و بزنگاه). اما این بار این اتفاق نیفتاد و در واکنش به اعتراضات شدیدی که سال گذشته نسبت به سریال بزنگاه و بدآموزی هایی که منتقدانش به آن نسبت می دادند مجموعه یی روی آنتن رفت که گرچه لحظات طنز گذرایی داشت اما به هیچ عنوان مجموعه طنز به مفهوم صرف آن محسوب نمی شد.

بدون شک یکی از دلایلی که توفیق نسبی این مجموعه در جذب مخاطب را در پی داشت همان سوژه داستان بود چرا که تا آنجا که حافظه یاری می کند دستمایه جذاب تونل زمان و سفر به آینده یا گذشته چندان در سینما و تلویزیون ایران مورد استفاده قرار نگرفته و تنها آثار اندکی با چنین محتوایی ساخته شده اند که فیلم سینمایی سفر جادویی (ابوالحسن داوودی)، مجموعه مناسبتی محرم سال گذشته (دعوت به کارگردانی حسین سهیلی زاده) و نیز مجموعه تلویزیونی تازه به اتمام رسیده مسافر زمان 2 (مسعود نوابی) از بارزترین نمونه های آن به شمار می روند و بنابراین کاملاً طبیعی است که بینندگان سیما از چنین سوژه کمتر پرداخته شده و غیرکلیشه یی استقبال کنند به خصوص که افراط سیما در پرداختن به سوژه های تکراری ظرف چند رمضان گذشته تا حدود زیادی آنها را از موضوعاتی مانند تجلی فیزیکی شیطان در جهان حاضر (او یک فرشته بود و اغما) یا برخورداری از چشم برزخی (آخرین گناه و روز حسرت) خسته کرده بود.

حمید گودرزی

گذشته از ایده نسبتاً بکری که افخمی به عنوان هسته اصلی داستان خود در نظر گرفته چگونگی پرداخت این ایده نیز از جمله فاکتورهایی بود که تا حدود زیادی به موفقیت کار کمک کرد. به عنوان یک مصداق عینی به نحوه گذر کاراکتر محسن (حمید گودرزی) از سال 1364 به سال 1388 اشاره می کنم که افخمی و سجاد ابوالحسنی به عنوان نویسندگان فیلمنامه برای هر بار که این رفت و برگشت زمانی اتفاق می افتد شیوه یی نو و تازه در نظر گرفته و از تکرار مکررات و سکانس های کلیشه یی پرهیز کرده بودند. ضمن اینکه کارگردان با شناخت خوب از مختصات مدیومی که در آن کار می کند ریتمی خوب و منطقی برای کار در نظر گرفته بود؛ ریتمی که نه به موجزی آثار سینمایی بود و نه پرداخت های خسته کننده اغلب آثار تلویزیونی را در خود داشت.

اما مهم ترین نکته یی که در مورد انتخاب بازیگران این اثر به چشم می آمد و بد نیست به آن پرداخته شود انتخاب حمید گودرزی به عنوان نقش اول و اصلی سریال و در نقش پسر جوانی متعلق به یکی از مناطق جنوبی تهران در حدود ربع قرن پیش بود ...

اما مهم ترین نکته یی که در مورد انتخاب بازیگران این اثر به چشم می آمد و بد نیست به آن پرداخته شود انتخاب حمید گودرزی به عنوان نقش اول و اصلی سریال و در نقش پسر جوانی متعلق به یکی از مناطق جنوبی تهران در حدود ربع قرن پیش بود؛ انتخابی که همخوانی چندانی با نقشی که به گودرزی سپرده شده بود، نداشت و پرسونای محسن به رغم بازی خوب و باورپذیر گودرزی به دلیل نزدیک نبودن به نقش محول شده و نیز به این دلیل که حتی از یک گریم سبک برای نزدیک کردن تیپ بیشتر بالای شهری گودرزی به یک بچه پایین شهر دریغ شده بود آنچنان که باید و شاید باورپذیر از کار در نیامد. درست برخلاف شهرام قائدی و شبنم قلی خانی که انتخاب های خوب و سنجیده یی بودند و انتخاب و بازی خوب آنها به وزن بازیگری مجموعه تا حدود زیادی اضافه کرد.در پایان خالی از لطف نیست که به استفاده از یکی از استادان موسیقی سنتی ایران در تیتراژ پایانی این مجموعه یعنی استاد علیرضا افتخاری یادی شود که علاوه بر تنوعی که پس از مدت های مدید در اجرای ترانه تیتراژ محسوب می شد بار دیگر ثابت کرد نگاه فراگیر و محدود نشدن به یکی دو چهره تا چه اندازه می تواند در ارتقای کیفیت تیتراژ و در نتیجه کیفیت کلی مجموعه تلویزیونی موثر باشد حتی اگر آن دو چهره خوانندگان برجسته و صاحب سبکی همچون محمد اصفهانی و احسان خواجه امیری باشند.

منبع : اعتماد

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی