تبیان، دستیار زندگی
شاید نیاز به توضیح نباشد، اما من فقط به این نكته اشارهمی‌كنم؛ كشور ما به عنوان كشوری تازه انقلاب كرده كه باید همه چیز را از نو آغاز می‌كرد، به تنهایی در برابر سه اردوگاه مهم جهان - اردوگاه غرب و شرق و ارتجاع - و همچنین یك ارتش تا بن دندان مسلح كه در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جنگ ما مشابه خارجی ندارد

اشاره

آن‌چه از منظر خوانندگان گرامی می‌گذرد متن سخنرانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده دوران جنگ تحمیلی در پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس است كه بدلیل اهمیت آن در تاریخ‌نگاری دفاع مقدس از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد:‌

آقای هاشمی

شاید نیاز به توضیح نباشد، اما من فقط به این نكته اشاره می‌كنم؛ كشور ما به عنوان كشوری تازه انقلاب كرده كه باید همه چیز را از نو آغاز می‌كرد، به تنهایی در برابر سه اردوگاه مهم جهان - اردوگاه غرب و شرق و ارتجاع - و همچنین یك ارتش تا بن دندان مسلح كه در گذشته برای هم‌آوردی با ارتش ایران تجهیز شده بود، وارد میدان دفاع شد و پس از 8 سال توانست اهداف دفاع را تامین كند و جهان را وابدارد تا به متجاوز بودن صدام و مظلومیت خودش اعتراف كند. كشوری كه موفق شد همه‌ی خاكش را از دستبرد دیگران مصون نگه دارد و در تاریخ هم ثبت كند كه به تنهایی از خود دفاع كرده و پیروز شده و اكنون نیز مستحق دریافت غرامت از متجاوزان است.

این موفقیت ما محصول 8 سال دفاع آن چنان جانانه‌ای است كه اكنون شما قصد دارید تا درباره آن تحقیق كنید. موضوع بسیار مهمی است. جنگ‌های جهانی كه اساسا حساب دیگری دارند، اما در جنگ‌های منطقه ای، از جمله جنگ كره، یا ویتنام و جنگ‌های دیگر هم باز می‌بینیم جنگ فقط بین یك كشور تنها و یك قدرت بزرگ نیست، بلكه میان دو اردوگاه است. برای مثال، میان اردوگاه سوسیالیسم و اردوگاه امپریالیسم. یعنی یك كشور می‌شود میدان درگیری و دو ابرقدرت، هر كدام به یكی از دو طرف كمك می‌كنند، اما جنگ ما این‌گونه نبود. چون همه‌ی آن‌ها در یك طرف بودند و ما به تنهایی در طرف دیگر. بنابراین، جنگ ما مشابه تاریخی ندارد تا ما بتوانیم دفاع مقدس را با نمونه های دیگر آن مقایسه كنیم.

بنابراین برنامه‌ آن‌ها روشن بود؛ اما دفاع مقدس از انقلاب حفاظت كرد و نگذاشت توطئه‌ دشمنان ما به نتیجه برسد. امروز هم شما پژوهشگاهی تاسیس كرده‌اید و قصد دارید درباره دفاع مقدس تحقیق كنید. اولا می‌خواهید واقعیات و حقایق جنگ را به ثبت برسانید، ثانیا این واقعیات و حقایق را تحلیل كنید - آن هم تحلیل عالمانه، دانشگاهی و آكادمیك‌- تا برای تاریخ و برای آینده‌ این كشور سرمایه‌ای را ذخیره كرده باشید و یك قطعه‌ی تاریخی را كه می‌تواند با اغراض سیاسی عوض شود، از تعرض دیگران مصون بدارید، در نتیجه، همه‌ی اهداف‌تان مقدس است.

دوم این كه جنگ تحمیلی زمانی آغاز شد كه ما تازه انقلاب كرده بودیم و هرآن چه از رژیم گذشته باقی مانده بود، از هم پاشیده بود و ما باید این مفصل‌ها را ترمیم میكردیم. ارتش باید بازسازی می‌شد و ما ناگزیر بودیم همه‌ كارها را از نو آغاز كنیم. در واقع، دشمن از حساس‌ترین فرصتی كه برایش به وجود آمده بود استفاده كرد و وارد میدان شد. زمانی هم وارد شد كه توطئه‌های دیگرشان شكست خورده بود. شورش كوری كه اوایل انقلاب برپا كرده بودند - و خیلی هم عمیق بود و حتی خطر تجزیه‌ كشور هم می‌رفت - به نتیجه نرسیده بود، كودتا شكست خورده بود، و همچنین تلاش‌شان هم برای لیبرالیزه كردن انقلاب و تهی كردن نهضت از محتوای دینی‌اش - كه سرمایه‌ انقلاب به حساب می‌آمد - با شكست روبه‌رو شده بود. پس تنها راهی كه برای دشمنان ما باقی مانده بود، این بود كه از طریق جنگ این انقلاب را از پا در بیاورند. كاملا روشن است كه هدف آن سه اردوگاه از پا درآوردن انقلاب بود. برای این كار هم دو فرضیه داشتند: یكی این كه در همان ابتدای جنگ نظام شكست بخورد، و دوم این كه دست كم خوزستان را اشغال كنند تا با این كار بتوانند نظام را از پا در آورند؛ زیرا می‌دانستند كه ما به نفت خیلی وابسته هستیم.

بنابراین برنامه‌ آن‌ها روشن بود؛ اما دفاع مقدس از انقلاب حفاظت كرد و نگذاشت توطئه‌ دشمنان ما به نتیجه برسد. امروز هم شما پژوهشگاهی تاسیس كرده‌اید و قصد دارید درباره دفاع مقدس تحقیق كنید. اولا می‌خواهید واقعیات و حقایق جنگ را به ثبت برسانید، ثانیا این واقعیات و حقایق را تحلیل كنید - آن هم تحلیل عالمانه، دانشگاهی و آكادمیك‌- تا برای تاریخ و برای آینده‌ این كشور سرمایه‌ای را ذخیره كرده باشید و یك قطعه‌ی تاریخی را كه می‌تواند با اغراض سیاسی عوض شود، از تعرض دیگران مصون بدارید، در نتیجه، همه‌ی اهداف‌تان مقدس است. من به نكاتی اشاره می‌كنم كه می تواند در این بررسی‌ها قابل توجه باشد. یعنی فقط سرفصل‌های مهمی است كه می‌توانید روی آن‌ها زیاد تكیه كنید:

نكته‌ اول این كه انقلاب اسلامی به پیروی از اسلام و قرآن طرف‌دار جنگ نبود و نمی‌خواست باشد، اما به لحاظ دفاعی آماده است، برای این كه دشمن فكر تعرض را از سرش بیرون كند. دستور هم این است كه اگر دیدی آن‌ها به طرف صلح می‌آیند، تو هم حركت سریعی را آغاز كن و به استقبال صلح برو. یعنی نگذار جنگ آغاز شود. استراتژی اسلام همین است. جنگ‌های اول دوران اسلامی را هم كه نگاه می‌كنیم،

انقلاب اسلامی به پیروی از اسلام و قرآن طرف‌دار جنگ نبود و نمی‌خواست باشد، اما به لحاظ دفاعی آماده است،

می‌بینیم همگی دفاعی بوده‌‌اند. البته بعضی از جنگ‌ها را نیز حضرت پیغمبر(ص) آغاز می‌كردند، ولی این‌ها هم همه در زمانی بود كه دشمن آمادگی پیدا می‌كرد تا حمله كند، و حمله می‌كرد و اسلام هم دفاع می‌كرد. البته من در این جا فقط به جنگ‌های زمان حضرت پیغمبر(ص) اشاره می‌كنم. جنگ‌های دوره‌های بعد هم مسایل دیگری هستند كه آن‌ها جای خودشان را دارند، مستندات ما جنگ‌هایی هستند كه پیامبرمان در آن 10 ساله - در دوران مكه و مدینه - انجام دادند. اصل سیاست اسلام این است كه فضا برای انتقال افكار درست آماده باشد و قرآن - كه معجزه‌ی خالق است - به جهان عرضه شود تا هر كس خواست بپذیرد، هركس نخواست نپذیرد، ولی اگر كسی مانع این آزادی - یعنی آزادی انتقال اندیشه - باشد، این مانع باید برداشته شود. این هم منطق امروزی قابل توجهی است؛ یعنی هركس فكری دارد، محق است كه فكر خود را برای دیگران مطرح كند. دیگران هم حق دارند بپذیرند یا نپذیرند، ولی عقل بشریت را نباید تعطیل كرد. چون بدترین ستم به بشریت این است كه امكان اندیشه‌ آزاد از انسان‌ها گرفته شود؛ اصل حركت ما در تاریخ پس از انقلاب‌مان هم همین بود. ولی مساله‌ صدور انقلاب فقط بهانه‌ای بود برای جنگ، زیرا آن‌ها خیال می‌كردند كه ما قصد داریم انقلاب‌مان را به شكل فیزیكی برداریم و ببریم داخل یك كشور دیگر، اما بحث این نبود. بحث این بود كه ما می‌خواستیم فكر انقلاب را كه توانسته بود حساس‌ترین حلقه‌ زنجیر استبداد و استكبار را در ایران از هم بگسلد، برای جهان مطرح كنیم. راهمان هم كاملا روشن بود. چون از نظر ما بهترین راه حضور مردم بود؛ این كه مردم خودشان در صحنه حاضر شوند و خواسته‌های‌شان را مطرح كنند. در واقع ما معتقد بودیم كه توده‌ی مردم خودشان می‌توانند حرف‌شان را به كرسی بنشانند.‌

پس نكته‌ اول این بود كه ما خواهان جنگ نبودیم، و نكته‌ دوم این كه اساسا آمادگی جنگ را هم نداشتیم. پس به این ترتیب، اگر بگویند نكته‌ اول در قلب‌تان بوده و ما خبر نداریم، نكته‌ دوم كه دیگر كاملا محسوس است. چون ایران با آن شرایطی كه از سر گذرانده بود، چگونه می‌خواست بجنگد؟ ارتشی كه در حال اصلاح بود و تازه داشت خودش را بازسازی می‌كرد، در آن روزها حتی آمادگی دفاعی هم نداشت. به خاطر این كه ارتباطش با منابع لجستیك‌اش قطع شده بود، مدیران ارشدش یا رفته بودند یا عزل شده بودند، بدنه‌ ارتش هم داشت خودش را اصلاح می‌كرد. سپاه و بسیج هم كه بعدها به بخش مهمی از نیروهای جنگ تبدیل شدند، آن زمان اصلا هنوز وجود نداشتند. یعنی سپاه نیروی جوانی بود كه تازه شكل گرفته بود و فقط هم حالت امنیتی داخلی داشت، بسیج هم برای خدمات دیگری خلق شده بود و بحث سلاح بسیج آن روزها اصلا مطرح نبود. همه‌ این واقعیات نشان می‌دهد كه ایران اصلا آمادگی جنگ نداشت و برای جنگ هم نمی‌خواست آماده باشد. یعنی اصلا كسی انتظار نداشت كشوری بخواهد به ما حمله كند.

نكته‌ سوم این كه دشمن قبلا در همه‌ صحنه‌ها شكست خورده بود و آخرین راهكارش اجرای سناریویی بود كه حتی مانورش راهم قبلا انجام داده بودند. نقشه این بود كه ایران را با یك حمله‌ نظامی از پا در‌آورند. ارتش عراق هم آمادگی این كار را داشت؛ زیرا در داخل عراق شرایطی حاكم بود كه حزب بعث تصور می‌كرد اگر نجنگد، توسط مردم خودش و از درون منهدم خواهد شد. چون در این جا هم شرایطی شبیه به ایران پیش از انقلاب به وجود آمده بود. یعنی اكثریت مردم عراق با حكومت این كشور مخالف بودند، فشار حاكمیت بعث مردم عراق را جان به‌سر كرده بود و حركت هم آغاز شده بود. بنابراین، حكومت بعث نیاز داشت تا فرافكنی بكند.

                                                                                                                                ادامه دارد ...

منبع :

روزنامه اطلاعات،