قرآن دینامیت است!
باید قرآن را محور قرار بدهیم. كاش فضلای حوزوی و دانشگاهی ما در كنار درسهایی كه میخوانند و میدهند، روزی نیمساعت، دوتا تفسیر را ببینند؛ میشود هشت تفسیر از هشت مفسر. این تفسیرها میتوانند فارسی یا عربی و از شیعه یا سُنّی باشند. اینها بعد از ده سال خودشان چند دوره تفسیر دیدهاند و مباحثه كردهاند و گفتهاند. باید برخورد هر فاضل، طلبه و استادی اینطور باشد؛ شبیه برخوردی كه با كتابهای دیگر حوزوی مانند رسایل و مكاسب و كفایه میشود.
باید حساب كنیم كه قرآن جایگاهش چیست. چطور ما كتابهای مخلوقان را با عنایت مباحثه میكنیم. جواهر از مهمترین كتابهای فقهی است، اما بالاخره كتاب مخلوق است. همان طور كه افتخار میكنیم استاد كفایه و رسایل و مكاسب هستیم- كه همهی اینها كتابهای مخلوق هستند- باید درسگفتن كتاب خالق هم افتخار باشد. این حرف اول.
در قرآن كلماتی داریم كه هر كدامشان یك دانشكده راه میاندازد. الآن دانشكدهی روانشناسی رنگها در دنیا راه افتاده است. در قرآن داریم: “لَوْنُها تَسُرّ النّاظِرینَ” رنگش دل را شاد میكند. این یك جرقه است كه باید تبدیل به یك تحقیق و بعد جریان بشود. قرآن ما را راه میاندازد.
بهترین
قرآن در بهترین شب تاریخ نازل میشود؛ شب قدر. بر قلب بهترین آدمها نازل میشود؛ قلب پیغمبر و كتاب تحرك است. خود خداوند صفتش “قایم بالقسط” است، یعنی بهپاخاسته. قرآن نازل شده برای این كه “لیقوم الناس بالقسط”؛ مردم عدالت را بهپا دارند. راجع به نماز میگوید: “أقیموا”. راجع به حج میگوید: “قیاماً للنّاس”. رهبرش قایم و رستاخیزش قیامت است. همهاش بلندشدن، ایستادن و حركت است. اگر بخواهیم جامعهی ما متحرك و بانشاط باشد، باید به قرآن رو بیاوریم.
اصلاً قرآن میگوید من دینامیتم! “لو أنزلنا هذالقرآن علی جبلٍ لرأیته خاشعاً متصدعاً” تكه تكه میشود یعنی چه؟ یعنی من مواد منفجره هستم! این كه ما قرآن میخوانیم و تكه تكه نمیشویم، پیداست كه درِِ روحمان را بر قرآن باز نكردهایم؛ در حد تواشیح و ترتیل و تجوید ماندهایم. به ظاهر قرآن رسیدهایم كه آن هم خوب و لازم است، اما تدبر در قرآن هنوز جدّی نشده بین ما.
ای كاش خود رهبر معظم انقلاب فراغتی پیدا میكردند و فشار كاریشان كه خیلی زیاد و سنگین است، كم میشد؛ خود ایشان در مدت رهبریشان یك دوره تفسیر میگفتند؛ بعد از چند سال، ایشان صاحب یك دوره تفسیر میشدند. كتابهای دیگر میپَرد! رسالهی آیتالله خویی پرید؛ چون وقتی مرجع از دنیا میرود، مردم رسالهاش را كنار میگذارند اما “البیان” ایشان همیشه هست؛ “المراجعات”، “الغدیر” و “المیزان” هستند.
اگر در میانهی كارهای سنگین دیگر، رهبری بتوانند یك دوره تفسیر بگویند یا بنویسند، خیلی خوب است. اگر این حركت قرآنی از بیت رهبری شروع بشود، فراگیر میشود. اگر آقا در خانهشان سبزی بكارند، همهی مردم سبزی میكارند و دیگر نسل چمن ور میافتد! “النّاسُ عَلی دینِ مُلُوكِهِم.”
در پروازی كه با آقای رییسی همسفر بودیم، ایشان میگفت آیتالله شاهرودی میگویند الآن غصه میخورم كه چرا نسبت به قرآن كاری نكردیم. آیتالله شاهرودی از آیتالله شهید صدر نقل میكردند كه ایشان گفته بود: “برای حل مشكلاتمان باید برویم سراغ قرآن.” ملاصدرا در اواخر عمرش نالهای دارد- این را من حدود صدهزارتا ازش دادم چاپ كردند- میگوید من در چند رشته تخصص یافتم، اما افسوس كه آخر عمر به فكر قرآن افتادم.
رساله دكتری
جایی بودیم كه دور تا دور همه پزشكان متخصص و فوق تخصص نشسته بودند؛ شاید بهترین پزشكان ایران. مراسم عروسی دختر یكی از همین پزشكان بود. گفتم به نظرتان در قرآن چند هزار رسالهی دكتری پزشكی هست؟ ما همینطور صاف میخوانیم “و التّین و الزّیتون و طور سینین.” قسم به انجیر و قسم به زیتون. رابطهی بین انجیر و زیتون چیست؟ چرا از بین این همه، قرآن اینها را كنار هم گذاشته است؟ چرا نگفته والتّین والعنب یا والنّخل؟ چرا تنها اسم 9 درخت میوه در قرآن هست؟ امتیاز اینها بر بقیه چیست؟ چرا زیتون و خرما بیش از بقیهی میوهها اسمشان برده شده است؟ اسم موز هم برده شده؛ “و طلحٍ منضودٍ.” طلح یعنی موز. چرا میگوید با آب سرد آبتنی كن؟ “هذا مغتسلٌ بارد و شراب.” نمیگوید شراب بارد، میگوید مغتسل بارد. آبتنی با آب سرد چه نقشی دارد؟ شاید صد سال بعد در یك گوشهای از دنیا گروهی از دانشمندان به این برسند كه بله، رابطهی بین انجیر و زیتون چنین و چنان است.
در قرآن كلماتی داریم كه هر كدامشان یك دانشكده راه میاندازد. الآن دانشكدهی روانشناسی رنگها در دنیا راه افتاده است. در قرآن داریم: “لَوْنُها تَسُرّ النّاظِرینَ” رنگش دل را شاد میكند. این یك جرقه است كه باید تبدیل به یك تحقیق و بعد جریان بشود. قرآن ما را راه میاندازد.
قرآن مثل دریاست. دریا را نگاهش كنید، لذت میبرید؛ شنا كنید، لذت دارد؛ اگر كشتیرانی و غواصی كنید هم لذت میبرید. قرآن هم همین طور است و هر كس ملاّحتر است، بهرهی بیشتری از آن میبرد. بین غواصها آن كه غواصتر است، از دریا سرمایهای استخراج میكند كه دیگران نمیتوانند.
برگرفته از درسهای قرآن استاد قرائتی
تنظیم برای تبیان: شکوری