تبیان، دستیار زندگی
چگونه دل با یاد خدا آرام مى گیرد؟ همیشه اضطراب و نگرانى یكى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست ، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى كاملا محسوس است . همیشه آرامش یكى از گمشده هاى مهم بشر بوده ، و به هر درى میزند تا آن را پیدا كند، و اگر ت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیات آرام بخش (2)

قرآن

1 - چگونه دل با یاد خدا آرام مى گیرد؟ همیشه اضطراب و نگرانى یكى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست ، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى كاملا محسوس است . همیشه آرامش یكى از گمشده هاى مهم بشر بوده ، و به هر درى میزند تا آن را پیدا كند، و اگر تلاش و كوشش  انسانها را در طول تاریخ براى پیدا كردن آرامش از طرق ((صحیح )) و ((كاذب )) جمع آورى كنیم خود كتاب بسیار قطورى را تشكیل مى دهد. بعضى از دانشمندان مى گویند: به هنگام بروز بعضى از بیماریهاى واگیردار همچون وبا از هر ده نفر كه ظاهرا به علت و یا مى میرند اكثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها اقلیتى از آنها حقیقتا بخاطر ابتلاى به بیمارى و یا از بین مى روند! به طور كلى آرامش و دلهره ، نقش بسیار مهمى در سلامت و بیمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چیزى نیست كه بتوان از آن به آسانى گذشت و به همین دلیل تاكنون كتابهاى زیادى نوشته شده كه موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن ، و طرز بدست آوردن آرامش است . تاریخ بشر پر است از صحنه هاى غم انگیزى كه انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده ، و تن به انواع اعتیادها داده است . ولى قرآن با یك جمله كوتاه و پر مغز، مطمئن ترین و نزدیكترین راه را نشان داده و مى گوید: ((بدانید كه یاد خدا آرامبخش دلها است ))!. براى روشن شدن این حقیقت قرآنى به توضیح زیر توجه كنید: عوامل نگرانى و پریشانى .

1 - گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آینده تاریك و مبهمى است كه در برابر فكر انسان خودنمائى مى كند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن ، ضعف و بیمارى و ناتوانى و درماندگى ، و احتیاج ، همه اینها آدمى را رنج مى دهد، اما ایمان به خداوند قادر متعال ، خداوند رحیم و مهربان ، خدائى كه همواره كفالت بندگان خویش را بر عهده دارد مى تواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به او آرامش دهد كه تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستى ، خدائى دارى توانا، قادر و مهربان .

2 - گاه گذشته تاریك زندگى فكر انسان را به خود مشغول مى دارد و همواره او را نگران مى سازد، نگرانى از گناهانى كه انجام داده ، از كوتاهیها و لغزشها، اما توجه به اینكه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم و غفور است ، به او آرامش مى دهد، به او مى گوید: عذر تقصیر به پیشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى كن و در مقام جبران براى ، كه او بخشنده است و جبران كردن ممكن .

همیشه اضطراب و نگرانى یكى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست ، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى كاملا محسوس است .

3 - ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى ، او را نگران مى سازد كه من در برابر اینهمه دشمن نیرومند در میدان جهاد چكنم ؟ و یا در مبارزات دیگر چه مى توانم انجام دهم ؟ اما هنگامى كه به یاد خدا مى افتد و متكى به قدرت و رحمت او مى شود، قدرتى كه برترین قدرتها است و هیچ چیز در برابر آن یاراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى گیرد، با خود مى گوید آرى من تنها نیستم ، من در سایه خدا، بینهایت قدرت دارم !. قهرمانیهاى مجاهدان راه خدا در جنگها، چه در گذشته ، چه در حال ، و سلحشوریهاى اعجاب انگیز و خیره كننده آنان ، حتى در آنجائى كه تك و تنها بوده اند، بیانگر آرامشى است كه در سایه ایمان پیدا مى شود. هنگامى كه با چشم خود مى بینیم و با گوش مى شنویم كه افسر رشیدى پس از یك نبرد خیره كننده ، بینائى خود را به كلى از دست داده و با تنى

قرآن

مجروح به روى تخت بیمارستان افتاده اما با چنان آرامش خاطر و اطمینان سخن مى گوید كه گوئى خراشى بر بدن او هم وارد نشده است ، به اعجاز آرامش در سایه ذكر خدا پى مى بریم .

4 - گاهى نیز ریشه نگرانیهاى آزار دهنده انسان ، احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن آن است ولى آن كسى كه به خدا ایمان دارد، و مسیر تكاملى زندگى را به عنوان یك هدف بزرگ پذیرفته است ، و تمام برنامه ها و حوادث زندگى را در همین خط مى بیند، نه از زندگى احساس پوچى مى كند، و نه همچون افراد بى هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است .

5 - عامل دیگر نگرانى آن است كه انسان گاهى براى رسیدن به یك هدف زحمت زیادى را متحمل مى شود، اما كسى را نمى بیند كه براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشكر كند، این ناسپاسى او را شدیدا رنج مى دهد و در یك حالت اضطراب و نگرانى فرو مى برد، اما هنگامى كه احساس كند كسى از تمام تلاشها و كوششهایش آگاه است ، و به همه آنها ارج مى نهد و براى همه پاداش مى دهد دیگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است ؟

6 - سوء ظنها و توهمها و خیالات پوچ یكى دیگر از عوامل نگرانى است كه بسیارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى برند، ولى چگونه مى توان انكار كرد كه توجه به خدا و لطف بى پایان او و دستور به حسن ظن كه وظیفه هر فرد با ایمانى است این حالت رنج آور را از بین مى برد و آرامش و اطمینان جاى آن را مى گیرد.

7 - دنیا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى یكى از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانى انسانها بوده و هست ، تا آنجا كه گاهى عدم دستیابى به رنگ خاصى از لباس یا كفش و كلاه و یا یكى دیگر از هزاران وسائل زندگى ساعتها و یا روزها و هفته ها فكر دنیا پرستان را نا آرام و مشوش مى دارد. اما ایمان به خدا و توجه به آزادگى مؤ من كه همیشه با زهد و پارسائى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه این اضطرابها پایان مى دهد، هنگامى كه روح انسان ((على وار)) آنگونه وسعت یابد كه بگوید: دنیا كم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها: ((دنیاى شما در نظر من بى ارزشتر از برگ درختى است كه در دهان ملخى باشد كه آن را مى جود)) نرسیدن به یك وسیله مادى یا از دست دادن آن چگونه امكان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فكر او ایجاد كند.

سوء ظنها و توهمها و خیالات پوچ یكى دیگر از عوامل نگرانى است كه بسیارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى برند، ولى چگونه مى توان انكار كرد كه توجه به خدا و لطف بى پایان او و دستور به حسن ظن كه وظیفه هر فرد با ایمانى است این حالت رنج آور را از بین مى برد و آرامش و اطمینان جاى آن را مى گیرد.

8 - یك عامل مهم دیگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است كه همیشه روح انسانها را آزار مى داده است و از آنجا كه امكان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلكه در سنین دیگر مخصوصا به هنگام بیماریها، جنگها، ناامنیها وجود دارد، این نگرانى مى تواند عمومى باشد. ولى اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را به معنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم (همانگونه كه مادیون جهان مى پندارند) این اضطراب و نگرانى كاملا بجا است ، و باید از چنین مرگى كه نقطه پایان همه آرزوها و موفقیتها و خواستهاى انسان است ترسید، اما هر گاه در سایه ایمان به خدا مرگ را دریچه اى به یك زندگى وسیعتر و والاتر بدانیم ، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسیدن به یك فضاى آزاد بشمریم دیگر این نگرانى بى معنى است ، بلكه چنین مرگى - هر گاه در مسیر انجام وظیفه بوده باشد - دوست داشتنى و خواستنى است ، البته عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست بلكه مى توان عوامل فراوان دیگرى براى آن نیز شمرد، ولى باید قبول

قرآن

كرد كه بیشتر نگرانیها به یكى از عوامل فوق باز مى گردد. و هنگامى كه دیدیم این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى گردد تصدیق خواهیم كرد كه یاد خدا مایه آرامش دلها است (الا بذكر الله تطمئن القلوب ).

1- آیا آرامش با خوف خدا سازگار است ؟ بعضى از مفسران در اینجا ایرادى مطرح كرده اند كه خلاصه اش این است : ما از یك طرف در آیه فوق مى خوانیم یاد خدا مایه آرامش دلها است ، و از طرفى دیگر در آیه 2 سوره انفال مى خوانیم انما المؤ منون الذین اذا ذكر الله وجلت قلوبهم : مؤ منان كسانى هستند كه وقتى نام خدا برده مى شود قلبشان ترسان مى گردد آیا این دو با هم منافات ندارند؟ پاسخ سؤ ال این است كه منظور از آرامش همان آرامش در برابر عوامل مادى است كه غالب مردم را نگران مى سازد كه نمونه هاى روشن آن در بالا ذكر شد، ولى مسلما افراد با ایمان در برابر مسئولیتهاى خویش ‍ نمى توانند نگران نباشند، و به تعبیر دیگر آنچه در آنها وجود ندارد نگرانیهاى ویرانگر است كه غالب نگرانیها را تشكیل مى دهد اما نگرانى سازنده كه انسان را به انجام وظیفه در برابر خدا و خلق و فعالیتهاى مثبت زندگى وا مى دارد در وجود آنها هست و باید هم باشد، و منظور از خوف از خدا نیز همین است .

3 - ذكر خدا چیست و چگونه است ؟ ((ذكر)) همانگونه كه راغب در ((مفردات )) گفته است ((گاهى به معنى حفظ مطالب و معارف آمده است با این تفاوت كه كلمه ((حفظ)) به آغاز آن گفته مى شود و كلمه ((ذكر)) به ادامه آن ، و گاهى به معنى یادآورى چیزى به زبان یا به قلب است ، لذا گفته اند ذكر دو گونه است : ((ذكر قلبى )) و ((ذكر زبانى )) و هر یك از آنها دو گونه است یا پس از فراموشى است و یا بدون فراموشى . و به هر حال منظور در آیه فوق از ذكر خدا كه مایه آرامش دلها است تنها این نیست كه نام او را بر زبان آورد و مكرر تسبیح و تهلیل و تكبیر گوید، بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش ‍ و حاضر و ناظر بودنش گردد، و این توجه مبداء حركت و فعالیت در وجود او به سوى جهاد و تلاش و نیكیها گردد و میان او و گناه سد مستحكمى ایجاد كند، این است حقیقت ((ذكر)) كه آنهمه آثار و بركات در روایات اسلامى براى آن بیان شده است .

خدا كردن به هنگام مصیبت (و شكیبائى و استقامت ورزیدن ) و از آن برتر آن است كه خدا را در برابر محرمات یاد كند و میان او و حرام سدى ایجاد نماید)). و به همین دلیل است كه در بعضى از روایات ذكر خداوند به عنوان یك سپر و وسیله دفاعى شمرده شده است.

در حدیث مى خوانیم كه از وصایائى كه پیامبر به على (علیهالسلام ) فرمود این بود: یا على ثلاث لا تطیقها هذه الامة المواسات للاخ فى ماله و انصاف الناس من نفسه و ذكر الله على كل حال ، و لیس هو سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر و لكن اذا ورد على ما یحرم علیه خاف الله عز و جل عنده و تركه : اى على سه كار است كه این امت طاقت آن را ندارند (و از همه كس ساخته نیست ) مواسات با برادران دینى در مال ، و حق مردم را از خویشتن دادن ، و یاد خدا در هر حال ، ولى یاد خدا (تنها) سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر نیست ، بلكه یاد خدا آن است كه هنگامى كه انسان در برابر حرامى قرار مى گیرد از خدا بترسد و آن را ترك گوید)). در حدیث دیگرى مى خوانیم على (علیهالسلام ) فرمود: الذكر ذكران : ذكر الله عز و جل عند المصیبة و افضل من ذلك ذكر الله عند ما حرم الله علیك فیكون حاجزا: ذكر دو گونه است : یاد خدا كردن به هنگام مصیبت (و شكیبائى و استقامت ورزیدن ) و از آن برتر آن است كه خدا را در برابر محرمات یاد كند و میان او و حرام سدى ایجاد نماید)). و به همین دلیل است كه در بعضى از روایات ذكر خداوند به عنوان یك سپر و وسیله دفاعى شمرده شده است ، در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام ) مى خوانیم كه روزى پیامبر رو به یارانش كرد و فرمود: اتخذوا جئنا فقالوا یا رسول الله امن عدو قد اظلنا؟ قال لا، و لكن من النار قولوا سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر: ((سپرهائى براى خود فراهم كنید عرض كردند اى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آیا در برابر دشمنان كه اطراف ما را احاطه كرده و بر ما سایه افكنده اند؟ فرمود نه ، از آتش (دوزخ ) بگوئید: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر (خدا را به پاكى بستائید و بر نعمتهایش ‍ شكر گوئید و غیر از او معبودى انتخاب نكنید و او را از همه چیز برتر بدانید). و اگر مى بینیم در پاره اى از احادیث ، پیامبر به عنوان ((ذكر الله )) معرفى شده ، نیز به خاطر آن است كه او مردم را به یاد خدا مى اندازد و تربیت مى كند. از امام صادق (علیهالسلام ) در تفسیر الا بذكر الله تطمئن القلوب نقل شده است كه فرمود: بمحمد تطمئن القلوب و هو ذكر الله و حجابه : ((به وسیله محمد دلها آرامش مى پذیرد و او است ذكر خدا و حجاب او

تهیه و تنظیم برای تبیان: رضا سلطانی