تبیان، دستیار زندگی
آیا از این بالاتر هم هست؟ آیا این مرکب عبودیت از این هم بیشتر انسان را به خدا نزدیک می کند و از این بیشتر هم به انسان قدرت و توانایی می دهد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قدرت تصرف در بدن

عبادت و دعا 14

عبادت

آیا از این بالاتر هم هست؟ آیا این مرکب عبودیت از این هم بیشتر انسان را به خدا نزدیک می کند و از این بیشتر هم به انسان قدرت و توانایی می دهد؟ بله، نه تنها رابطه ی انسان با بدن خود به اینجا منتهی می شود که روح از بدن مستقل شود و نیاز خودش را از بدن سلب کند، می رسد به مرحله ای که هر تصرفی که بخواهد، در بدن خودش می کند. حتی این قدرت را پیدا می کند (می دانم بعضی از شما این مطلب را شاید دیر باور می کنید) جلو حرکت قلب خودش را یک ساعت بگیرد و نمیرد، قدرت پیدا می کند دو ساعت نفس نکشد و نمیرد، قدرت پیدا می کند که با همین بدن طی الارض کند؛ بله قدرت پیدا می کند. این آ ثار عبادت است.

قدرت بر تصرف در دنیای بیرون

آیا از این بالاتر هم هست؟ بله، اگر شما وحشت نمی کنید، بالاترش هم هست. آن مرحله ی بالاتر، آن قدرتی است که بنده ای در اثر بندگی و عبودیت خداوند و در اثر قرب به ذات اقدس الهی و در اثر نزدیک شدن به کانون لایتناهای هستی می تواند در دنیای بیرون خودش هم تصرف کند، می تواند چوبی را تبدیل به اژدها کند، می تواند قرص ماه را دو نیم کند، می تواند تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین احضار کند. بله می تواند. العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة. اما این مراحل از ما خیلی دور است، ما همان مرحله ی خودمان ار صحبت کنیم.

بنده در اثر بندگی و عبودیت خداوند و در اثر قرب به ذات اقدس الهی و در اثر نزدیک شدن به کانون لایتناهای هستی می تواند در دنیای بیرون خودش هم تصرف کند

ما که اینجا امشب آمده ایم نشسته ایم، گذشته از اینکه امشب از شبهای احیاء است و باید احیاء بشود، ولی این شب به یک اعتبار یک میمنتی پیدا کرده است و به یک اعتبار یک شئامتی. اما به ان اعتبار که شئامت است (مقدّم ذکر می کنم). در مثل این شبی مردی مثل علی بن ابی طالب را ما از دست داده ایم. و اما میمنت، برای اینکه رفتن علی بی ابی طالب یک رفتن عادی نیست، یک رفتنی است که واقعاً «مبارک باد» دارد؛ همین طور که صعصعة بن صوحان عبدی در همان شب دفن امیرالمؤمنین وقتی که آمد بالای قبر امیرالمؤمنین ایستاد (او و چند نفر معدود بودند که حضرت مجتبی سلام الله علیه از خواص نزدیک حضرت امیر خواسته بود بیایند) گفت چه خوب زندگی کردی و چه عالی مردی! هم شب

احیاء است، هم شبی است که تعلق دارد به امیرالمؤمنین علی علیه السلام. علی نسبت به دیگران چه مزیتی دارد که شما اینقدر شیفته ی علی هستید؟ علی با شما چه قوم و خویشی دارد؟ هیچ. علی با شما چه روابط مادی داشته است؟ هیچ گونه روابط مادی نداشته است. مزیت و خصوصیت علی چیست؟ خصوصیت علی عبودیت و بندگی است. یک بنده ی صالح کامل خداست، بنده ای است که جز در موضوع بندگی در موضوع دیگری نمی اندیشد، بنده ای است که تمام آن مراحل ربوبیت و تسلطی که عرض کردم به حد اعلی طی کرده است، بنده ای است که همیشه خدا را در اعمال خودش حاضر و ناظر می بیند.

چه عالی می نویسد به مالک اشتر نخعی! فرمان علی به مالک اشتر که در نهج البلاغه هست یکی از معجزات اسلام است. انسان حیرت می کند، در چهارده قرن پیش، در میان چنان قوم بدوی و وحشی یک چنین دستورالعمل اجتماعی عظیم و بزرگ [صادر شود] که انسان خیال می کند در قرن نوزدهم و بیستم یک عده فلاسفه نشسته اند تنظیم کرده اند. من نمی دانم این مردمی که دنبال معجزه می گردند، خیال کرده اند معجزه منحصر است به اینکه یک عصا اژدها بشود؟ آن معجزه برای عوام است. برای مرم عالِم دعای کمیل و دعای ابوحمزه ی ثمالی و مناجات شعبانیه معجزه است، فرمان علی به مالک اشتر معجزه است.

آن که مسلمان است برادر دینی توست و آن هم که مسلمان نیست انسانی است همنوع تو

در آنجا این جور می نویسد: مالک! خیال نکن حالا که رفته ای در کشور مصر، چون والی و مافوق این مردم هستی و مردم را رعایت خودت می پنداری، بنابراین مثل یک گرگ درنده هر کاری که دلت می خواهد بکنی؛ نه، چنین نیست. مردم را تقسیم می کند: آن که مسلمان است برادر دینی توست و آن هم که مسلمان نیست انسانی است همنوع تو. بعد در آخرش – که شاهد کلامم اینجاست – می فرماید: مالک! فَاِنَّکَ فَوقَهُم تو البته در بالادست رعیت خودت قرار گرفته ای، آنها محکومند و تو حاکم، اما وَ والی الاَمرِ عَلَیکَ فَوقَکَ آن کسی که این فرمان را به نام تو نوشت و این ابلاغ را برای تو صادر کرد که من باشم، بالاسر توست؛ مراقب تو هستم، اگر دست از پا خطای کنی مجازاتت می کنم. وَاللهُ فَوقَ مَن وَلاّکَ و ذات اقدس پروردگار در بالای سر آن کسی است که تو را حاکم مردم مصر کرد؛ خدا در بالا سر علی است و علی همیشه از خدای خودش می ترسد مبادا دست از پا خطا کند.

در ارتباط با مرحله ی دوم که مرحله ی تمرکز خیال و فکر است، دیگر چه از این بالاتر که علی در نماز می ایستد، آنچنان مستغرق در خدا و عبادت می شود که تیری  که به پای مبارکش فرو رفته است و در حال عادی اگر بخواهند بیرون بیاورند رنج می برد و شاید بی تابی می کند، در حال نماز از بدنش بیرون می کشند و حس نمی کند. علی که علی است به واسطه ی این جهات است.

منبع: کتاب آزادی معنوی شهید مطهری

 رضا سلطانی_گروه دین و اندیشه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.