تبیان، دستیار زندگی
در برابر اینان افرادى هم بودند كه دلباخته جانبازى در راه دین و عاشق شركت در این جنگ بودند اما در اثر فقر و تنگدستى نتوانستند براى خود آذوقه و مركبى تهیه كنند و به ناچار به نزد پیغمبر آمده اند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جنگ تبوک (2)

اشک های آسمانی

غزوه

گریه كنندگان(بكائین)

در برابر اینان افرادى هم بودند كه دلباخته جانبازى در راه دین و عاشق شركت در این جنگ بودند اما در اثر فقر و تنگدستى نتوانستند براى خود آذوقه و مركبى تهیه كنند و به ناچار به نزد پیغمبر آمده و از آن حضرت خواستند تا مركبى به آنها بدهد كه در ركاب آن حضرت به جنگ رومیان بروند،و چون با پاسخ منفى پیغمبر رو به رو شدند و از آن بزرگوار شنیدند كه فرمود:من مركبى ندارم كه در اختیار شما بگذارم از شدت غم و اندوه اشك در دیدگانشان گردش كرد و سرشكشان بر چهره جارى شد و در تاریخ اسلام به«بكائین»معروف شدند كه نام یك یك آنها را نیز تاریخ نویسان در كتابهاى خود ثبت كرده و نوشته‏اند.

خداى تعالى نیز عذر آنها را از عدم شركت در جنگ پذیرفت و در ضمن آیه 92 از سوره توبه به اطلاع پیغمبر خویش رساند تا آنان را از شركت در این جنگ معاف دارد.

متخلفان از جنگ

یكى از سنتهاى الهى در مورد مردمان دیندار و با ایمان سنت آزمایش و امتحان است كه روى مصالح و حكمتهایى آنها را گاه و بى گاه به وسایط گوناگون و وسایل مختلف مورد ابتلا و آزمایش قرار مى‏دهد تا مؤمنان واقعى و راستگو از منافقان و دورویان دروغگو متمایز و جدا گردند و این حقیقت را در آیاتى از قرآن كریم یادآورى كرده است. و جنگ تبوك یكى از این صحنه‏ها بود كه جمع زیادى از مردم در آن آزمایش شدند،برخى مانند همین بكایین از شدت ناراحتى و افسردگى كه نمى‏توانستند در این جنگ شركت كنند همچون ابر بهار مى‏گریستند و جمعى نیز گرما و جمع‏آورى محصول خرما و غیره را بهانه كرده شانه از زیر بار این فریضه بزرگ الهى خالى مى‏كردند و گروهى نیز كه مى‏خواستند جمع میان هر دو كار كنند و در دل نفاق و دورویى نداشتند به سرنوشت سخت و دشوارى دچار گشتند.

یكى از سنتهاى الهى در مورد مردمان دیندار و با ایمان سنت آزمایش و امتحان است كه روى مصالح و حكمتهایى آنها را گاه و بى گاه به وسایط گوناگون و وسایل مختلف مورد ابتلا و آزمایش قرار مى‏دهد تا مؤمنان واقعى و راستگو از منافقان و دورویان دروغگو متمایز و جدا گردند.

از جمله افرادى كه از رفتن به تبوك خود دارى كردند این چهار نفرند:كعب بن مالك،مرارة بن ربیع،هلال بن امیة،ابو خیثمة.

ابو خیثمه پس از گذشتن یكى دو روز از حركت سپاه اسلام كه مدینه كاملا خلوت شده بود نزدیكیهاى ظهر وارد باغ خود

غزوه تبوک

شد و دو همسر خود را مشاهده كرد كه هر كدام سایبان حصیرى مخصوص به خود را براى پذیرایى شوهر آب پاشیده و غذاى لذیذ و آب سرد و گوارایى فراهم كرده و هر كدام براى پذیرایى بهتر از شوهر،خود را آرایش كرده‏اند.

ابو خیثمه با دیدن آن دو،ناگهان به یاد پیغمبر بزرگوار خود و رهبر اسلام افتاد كه در آن گرماى سوزان در بیابانهاى حجاز براى سركوبى دشمنان دین پیش مى‏رود و آن همه مرارت و رنج و سختى را بر خود هموار مى‏سازد،با خود گفت:انصاف نیست كه من در كنار زنان زیباى خود در زیر سایبان بیاسایم اما رسول خدا گرفتار آفتاب و بادهاى سوزان و گرماى كشنده بیابان باشد!

از این رو تصمیم به حركت گرفت و به زنان خود گفت:شتر مرا حاضر كرده و توشه راه مرا مهیا سازید كه من هم اكنون باید حركت كنم.

ابو خیثمه در تبوك به پیغمبر اسلام رسید و از تأخیر خود اظهار ندامت وعذرخواهى كرد و رسول خدا نیز او را پذیرفت و همچنان با لشكر اسلام بود تا به مدینه بازگشت.

اما آن سه نفر دیگر یعنى كعب بن مالك و مراره و هلال بدون آنكه در دل نفاقى داشته باشند و از روى دشمنى با اسلام از سپاه عقب مانده باشند،بلكه روى تنبلى و گرفتارى امروز و فردا كردند و هر روز مى‏گفتند فردا حركت مى‏كنیم تا یك روز هم مطلع شدند سپاه اسلام از تبوك بازگشته و نزدیكیهاى مدینه است.اینان براى قبول شدن توبه خود به سرنوشت رقت بار و سختى دچار شدند و پس از محرومیتهاى زیادى كه كشیدندـبه شرحى كه در صفحات آینده مى‏خوانیدـتوبه‏شان پذیرفته شد و زندگى عادى خود را از سر گرفتند.

البته افراد زیاد دیگرى هم بودند كه در جنگ تبوك شركت نكردند،اما چون افراد منافق و بى‏ایمانى بودند پس از مراجعت رسول خدا(ص)به مدینه به نزد آن حضرت آمده و براى تخلف خود عذرها تراشیدند و سوگندها خوردند و پیغمبر اسلام مأمور شد در ظاهر عذر آنها را بپذیرد و به همان حال نفاق و بى‏ایمانى خودشان واگذارشان نماید،اگر چه در پیشگاه خداى تعالى عذرشان مقبول نبود و توبه‏شان پذیرفته نشد.

تهیه و تنظیم برای تبیان: رضا سلطانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.