تفسیر مقام معظم رهبری(9)
إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یؤْمِنُونَ(بقره/6)
کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.
كفار در جهت مقابل دعوت حق
در برابر آیات قرآن یك گروه متقین بودند، كه این آیات برای آنان هدایت است. شرح چهره متقین در آیات قبل انجام شد و دو گروه دیگر در برابر آیات الهی و وحی الهی چهرهنگاری و معرفی میشوند: گروه اول آن گروهی هستند كه در این دو آیه راجع به آنان حرف زده شده. گروه دوم هم بعد از این دو آیه، طی ده، دوازده آیه ذكرشان خواهد رفت. گروه اول اینگونه معرفی شدند: انالذین كفروا ( آنان كه كفر ورزیدند ). حالا آنها كه كفر ورزیدندچه كسانی هستند؟ قبل از نزول وحی الهی و قبل از اینكه دعوت حق در جامعه مطرح بشود، بدیهی است كسانی كه در آن جامعه بودند نسبت به آن دعوت و نسبت به آن وحی، چون قبلاً مطرح نبوده، موافقت و معرفتی نداشتند مثلاً: فرض كنید، قبل از آنكه دعوت توحید پیغمبر اكرم(ص) در مكه، مطرح بشود همهی كسانی كه در آن منطقه بودند مفاهیم این دعوت جدید مطرح نشده را طبیعتاً نمیشناختند و نه تنها به آن متعقد نبودند، بلكه به ضد آن معتقد بودند. یعنی این دعوت، دعوت توحید میبود، در حالی كه آنها مشرك بودند خداهای مادی و بتها را میپرستیدند و این دعوت مبنی بر تصفیه نفس و خودشكنی (یعنی نفس شكنی) انسان بود، در حالی كه آنها غرق در هواهای نفسانی و شهوات نفسانی بودند. بنابراین: همهی مردم، در جهت مقابل این دعوتی كه هنوز نیامده بود قرار داشتند. و به اینها گفته میشود كافر، یعنی بیایمان، بیاعتقاد و مشرك كه وقتی دعوت جدید یعنی دعوت به توحید در جامعه مطرح شد همین گروه مشركین نسبت به آن حقیقت هیچ شناخت قبلی و هیچ معرفت و ایمانی نسبت به آن نداشتند، اینها آن گروهی هستند كه آنها را معرفی كردیم. اما اهل تقوا را گفتیم اهل پرهیز و بعد در شرحش آیات قرآنی را كه پیرامون آن هست عرض كردیم: اهل ذكر، یعنی تنبه و توجه و هشیاری.
آنجایی كه فكر دین وحق در طول تاریخ مطرح میشده، یكی از قشرهائی كه اول به جنگ این فكر آمده قشر رهبانان، صومعه داران، مدرسهداران، و كسانی بوده كه برای نظام قدیم و اندیشههای قدیم و ارزش گذاری قدیم یك عمر استدلال كرده بودند و اینها دیر میپذیرفتند
اینها كسانی بودند كه فوراً فطرتشان پاسخ داد و آن پاسخ را پذیرفتند و به قبول تلقی كردند شدند مؤمن. خدایمتعال هم، چون اهل تقوا بودند (تقوا در پائینترین مراحل) مواظبت میكردند به راه خطا نروند مراقب بودند حقیقت را را نپوشانند و اسیر موانع فهم حقیقت نشوند و لذا شدند اهل هدایت. البته گفتیم: این تقوا در همهی مراحل هدایت كار خودش را میكند. یعنی بعد از این مرحله اول كه تقوای آنها موجب شد به ایمان و به حق روی بیاورند، بعد از این مرحله، در هر درجهای كه بالا میروند، باز اگر تقوا درآنها باشد آنها را به جلو میبرد، هدایت آنها را بیشتر میكند و بصیرت بیشتری به آنها میدهد این گروه اول.
مقابلهی انگیزههای انسانی با ایمان
گروه دوم آن كسانی هستند كه بر آن جهالت و بیخبری پافشاری میكنند. اگر این ایمان جدید با انگیزههای نفسانی آنها مواجه شد و در جهت مقابل این انگیزهها قرار گرفت اینها بجای اینكه آن ایمان را كه حقیقت است بپذیرند، تسلیم آن انگیزههای نفسانی خودشان میشوند كه آن انگیزهها این ایمان را رد میكند. اما آن انگیزهها چیست؟
فرض كنید كه حق در یك جامعهای مطرح میشود، عدهای در آن جامعه قدرت دارند و تسلیم به این حقیقت مستلزم این است كه پایههای قدرت آنها متزلزل بشود. مثلاً: اندیشهی حاكمیت اسلام و حاكمیت قرآن و الله امروز در یك جامعهای مطرح بشود، اولین كسی كه با او مخالفت خواهد كرد آن كسی است كه حاكمیت او بر یك اساس ضد خدایی بنا گذاشته شده و این طبیعی است كه او قبل از اینكه ستیزهگری بكند، با این ایمان جدید مقابله میكند و به خاطر آن انگیزهها در دل آنرا پس میزند. یا فرض كنید و قتی این فكر جدید مطرح شد، كسی كه سالها نقطهی مقابل آنرا ترویج مینمود و برای او استدلال كرده، حاضر نیست به آسانی در مقابل فكری كه علیه آن یا چیزی كه بطور طبیعی ضد آن هست تلاش كرده تسلیم این فكر بشود. برای مثال:
مقابلهی ماركسیسم با خداگرایی
آن روزی كه ماركسیسم به شكل امروزی در نیامده بود، كسانی كه سالها ترویج تفكر ماركسیستی و ایدئولژی ماركسیستی را كرده بودند، طبیعی است كه اینها در مقابل فكر خداباوری و خداگرایی مقابله میكردند. در دوران مبارزات اولین كسانی كه با فكر اسلامی مقابله میكردند وابستگان به دستگاه حكومت نبودند، چون آنها دیر خواب و كج فهم بودند و ملتفت مسائل نمیشدند. بلكه اولین كسانی كه مبارزه میكردند همان مادیون حرفهای و مبلغین ماركسیسم و دست پروردهشان بودند. دردانشگاهها و مراكز فرهنگی نوچههایی داشتند كه تبلیغ میكردند، استدلال میكردند، بحث میكردند، تفكر مادی و تفكر دیالكتیكی را ترویج میكردند آنوقت اگر یكی میآمد مثلاً: فكر اسلامی را بیان میكرد این معلوم بود كه اصلاً حاضر نیست دربارهی این فكر بطور سالم تأمل كند و اجازه نمیداد آن حالت ذكر، یعنی تنبه و بخود آمدن را بخودش راه بدهد زیرا فكر جدید بر مبنای اندیشهی الهی است و او سالها برای ترویج اندیشهی مادی استدلال كرده، لذا سخت است كه از همهی اندوختهها استدلال گذشته خودش صرف نظر كند.
جنگ رهبانان و صومعهداران با فكر دین و حقیقت
بهر حال آنجایی كه فكر دین وحق در طول تاریخ مطرح میشده، یكی از قشرهائی كه اول به جنگ این فكر آمده قشر رهبانان، صومعه داران، مدرسهداران، و كسانی بوده كه برای نظام قدیم و اندیشههای قدیم و ارزش گذاری قدیم یك عمر استدلال كرده بودند و اینها دیر میپذیرفتند البته نه اینكه ممكن نبود بپذیرند، چون عالمی هم داریم كه نه فقط كفر نورزیده، پوشیده نداشته و انكار نكرده بلكه تسلیم حقیقت نشده و روی آن انگیزههای درونی خودش خط بطلان كشیده، مثل اینكه زمان پیغمبر مثلاً عبداللهبن سلام آمد مؤمن شد در حالی كه یك عالم یهودی بود یا كسان زیادی كه از این قبیل بودند. پس یك انگیزههم این است كه : من جزومتوزیان اندیشهی قدیم هستم چگونه در مقابل اندیشهی جدید تسلیم شوم و آنرا قبول كنم؟ این هم یك وسوسهی درونی است كه انسانها را وادارد میكند در مقابل فكر جدید كه فكر حقی هست بایستد، البته آن جائی كه فكر جدید حق است، نه اینكه هر فكر جدیدی حق باشد، همهی باطلهای عالم هم یك روزی بالاخره بروز كردند و خودشان را مطرح نمودند. یكی از چیزهایی كه موجب میشود در مقابل فكر حق و فكر الهی و اندیشهی نبوتها (پیام پیغمبران) مقاومت بشود انگیزهی آن كسانی است كه برای فكر قدیم مدتها و دورانها استدلال كردند، این هم موجب میشود تا آدم كفر بورزد، یعنی بخاطر انگیزه پافشاری و اصرار كند بر انكار و بر عدم قبول و بر تسلیم نشدن.
انگیزهتعصب جاهلی و عدم قبول حق
یك انگیزهی دیگر تعصب كور و كر است یعنی اینكه گذشتگان و پدران ما اینطور گفتند من چگونه بیایم از آنچه گذشتگانم گفتند سرباز زنم؟ پس تعصب جاهلی یعنی پایبندی بیدلیل هم یك انگیزه است، كه بیشتر تودهی مردم وعوام مردم دچار یك چنین چیزی میشدندف اما به آسانی میشود این را شكست. انواع و اقسام غرورها، انواع و اقسام بهرهمندیهای مادی و از باب مثال: آن كمپانی كه مثلاً آورندهی شراب از تاكستانهای الجزایر است در مقابل تفكر اسلامی انقلابیون الجزایر بیشتر پول خرج میكند تا آن كمپانی كه پارچه تولید میكند برای اینكه دكانش تخته میشود. وقتی یك حكومتی سركار میآید كه با شراب مخالف است این كمپانی كه درآمد سرشاری را از تاكستانهای الجزایر از دست میدهد خیلی طبیعی است كه با این انقلابی كه بر اساس انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان (90 – مائده) بوقوع پیوست مخالفت خواهد كرد. بهرهمندی های مادی بسته شدن دكانهای پولزا و درآمد زا یا انگیزهی شهوت رانیها پیش پا افتاده به خاطر اینكه جلو شهوت رانیهاشان گرفته شده، همهی اینها با انقلاب اسلامی ما مخالفت كردند شما كه جوانهای پاك هستید روی مسائل آرمانی بیشتر فكر كنید. اما مخالفت یك عده آدمهای ریش و سیبیلدار روپزدار، با انقلاب اسلامی برای این است كه چرا نمیگذارید ما با زنهایمان بیحجاب بیائیم در خیابانها یك جولانی بزنیم و برگردیم؟ كه اگر همین یك قلم را آزاد میكردند به مقدار زیادی این كذا و كذاها، دلشان از امام و از اسلام و از انقلاب اسلامی خوش میشد.
مقابلهی صاحبان قدرت با كلمهی حق
البته این مانعها همه به یك اندازه مانعیت ندارند. این حصارها و خاكریزها همه یكنواخت نیستند و در درجهی اول آن كسی كه پایه قدرتش متزلزل میشود او خیلی دیرتر تسلیم خواهد شد چون وسوسهی سلطنت و حكومت خیلی وسوسهی قویی است، ولذا شما دربین این پادشاهانی كه زمان پیغمبر(ص) و بعد از پیغمبر(ص) بود به ندرت كسی را پیدا میكنید كه به دعوت اسلام روی خوش نشان داده باشد مگر یكی دو مورد: مثل پادشاهی كه زرتشتی و در بحرین بود یا پادشاهی كه مسیحی و در حبشه بود و الا بقیه سخت برخورد كردند. در درجهی دوم هم آن روحانیون وابسته به نظام ارزشی گذشته هستند درجهی بعد از آن بهرهمندیها ست درجهی بعدش هم آن تعصبهاست و لذتها و شهوتها در درجهی آخر قرار میگیرد. اما همهی اینها مانع هستند و این انواع موانعی را كه من شمردم اگر شما فكر كنید ممكن است بتوانید همهی اینها را ریز كنید و از هر كدامشان انواع و اقسام مختلفی را پیدا كنید و با نگرش جامعهشناسانه نمونههایش را امروز در اجتماعات كنونی دنیا در دنیا پیدا كنید. مثلاً: فلان روزنامهنگار در فلان جای دنیا چه انگیزهای دارد كه مخالفت كند؟ یا فلان آخوند به اصطلاح روشنفكر در فلان كشور عربی چرا مخالفت میكند؟ یا فلان استاد چرا مخالفت میكند؟ هر كدام یك دلایل ظریفی میتواند داشته باشد وقتی یك دعوت حقی مطرح میشود جناحهای مختلفی در مقابل این آیات صحیح كه فرو خوانده میشود (اعم از متن آیات الهی یا آنچه كه برخواستهی از آن آیات است مثل آنچه كه در انقلاب ما ارائه و مطرح شد) مقابله میكنند و شما اگر دقت كنید میتوانید اینها را كاملاً پیدا كنید صنف صنف كنید. بهر حال اصول و كلیات همین چیزهایی است كه من نگفتم و این انگیزهها موجب میشود تا انسان كفر بورزد.
پایگاه اطلاع رسانی معظم له
تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری